جنبشی در نقاشی فرانسوی بود کـه هم ادامهدهندهٔ دریافتگری «امپرسیونیسم» بودو هم واکنشی در برابر آن. اصطلاح نئو امپرسیونیسم را فلکس فنئون منتقد فرانسوی درسال ۱۸۸۷ برای این جنبش وضع کرد. این جنبش کـه یکی از جنبشهاي پسادریافتگری اسـت مانند دریافتگری دلمشغول بازنمایی رنگ و نور بود، ولی برخلاف دریافتگری میکوشید کـه آنرا بر مبانی علمی استوار کند.
اساس نظریهٔ نودریافتگری، جداسازیگری و روش مرتبط با آن نقطهچینی بود. یعنی نقطههاي مجزا با رنگهاي خالص بـه گونهاي در نقاشی بکار برده می شوند کـه درصورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشندگی رابه دست دهند. در چنین نقاشیهایي نقطهها هماندازهاند و بـه گونهاي انتخاب میشوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند.
اساس نظریهٔ نودریافتگری، جداسازیگری و روش مرتبط با آن نقطهچینی بود. یعنی نقطههاي مجزا با رنگهاي خالص بـه گونهاي در نقاشی بکار برده می شوند کـه درصورت دیده شدن از فاصلهٔ مناسب، حداکثر شفافیت و درخشندگی رابه دست دهند. در چنین نقاشیهایي نقطهها هماندازهاند و بـه گونهاي انتخاب میشوند که با مقیاس تابلو هماهنگی داشته باشند.
آخرین ویرایش توسط مدیر: