تعلیق در داستان

فَــرحنآزفَــرحنآز عضو تأیید شده است.

مدیر بازنشسته
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,701
پسندها
پسندها
1,251
امتیازها
امتیازها
223
سکه
32
تعلیق در داستان

معنای تعلیق
کلمه‌ی تعلیق در داستان به معنای معلق نگه داشتن خواننده نسبت به جریان داستان است اعم از حادثه‌ی آن، عمل داستانی و یا انتخاب شخصیت و...در واقع تعلیق عنصری است که با شک و تردید هم معناست و این شک و تردید خواننده را وا می‌دارد تا داستان را دنبال کند و به او امکان حدس زدن‌هایی را در ارتباط با ادامه‌ی داستان و فرجام ماجرای داستانی می‌دهد.

جایگاه تعلیق در داستان
آیا می‌توان خواننده‌ی بی‌حوصله‌ی امروز را که در دنیای سرعت زندگی می‌کند و نیتش از خواندن یک متن شاید تفریح و وقت‌گذرانی یک روز تعطیل و خسته کننده باشد بدون بر انگیختن حس عدم اطمینان از پایان وقایع داستان و هیجان مربوط به ماجرا و شخصیت داستانی تا پایان داستان حفظ کرد؟

در گذر زمان و با توجه به بالا و یا پایین آمدن میزان حساسیت انسان به برخی مسائل،نحوه‌ی نگارش داستان نیز تحولات چشم‌گیری داشته‌است.یادتان باشد داستان برای انسان نوشته می‌شود و همین امر تاثیر نحوه‌ی زندگی و اندیشه‌ی انسان را در تغییر نگارش داستان سبب می‌شود.

به نظر می‌رسد امروزه بیشتر از هر چیز شخصیت و شخصیت‌پردازی بر داستان‌ها حکومت می‌کند.اما به گمانم یک متن ادبی تا زمانی که میل و رغبت خواننده‌اش را برای دنبال کردنش ایجاد نکند،نمی‌تواند بخت این را داشته باشد که خوانده شود.هنوز میل پاسخ به این سئوال که بعد چه خواهد شد در خواننده‌ی امروزی بهترین راه تشویقش برای خواندن متن است.

فورستر در کتاب جنبه‌های رمان می‌نویسد:

«داستانی که واقعا داستان باشد باید واجد یک ویژگی باشد شنونده را بر آن دارد که بخواهد بداند بعد چه پیش خواهد آمد و بر عکس ناقص است اگر کاری کند که خواننده نخواهد بداند بعد چه خواهد شد».(فورستر،۱۳۶۹ :۳۳)

به خاطر داشته باشید هنر قصه گویی شهرزاد در هزار و یکشب این بود که در جایی ل*ب از قصه گفتن فرو می‌بست که شهریار مشتاقانه می‌خواست بداند بعد چه خواهد شد. در واقع با انتظار و اشتیاقی که در شهریار به وجود می‌آورد،جانش را حفظ می‌کرد.

انواع تعلیق
به طور کلی دو نوع تعلیق در متن وجود دارد:تعلیق ذاتی و تعلیق مصنوعی.

تعلیق ذاتی
باید به این نکته اشاره کرد که از آن‌جایی که عناصر داستان ارتباطی انداموار با هم دارند نمی‌توان گفت که مثلا شخصیت داستانی به تنهایی و بدون کمک کنش داستانی و یا طرح در داستان پیش می‌رود.این مسئله درباره‌ی تعلیق نیز صدق می‌کند.به نظر می‌رسد که وجود تعلیق در داستان با طرح داستان ارتباط تنگاتنگی دارد.به همین جهت وقتی از تعلیق ذاتی صحبت می‌کنیم منظور مجموعه عواملی است که ساختار طرح را شکل داده‌اند،به شخصیت اهمیت داده‌اند،عمل داستانی یا همان کنش داستانی را ایجاد کرده‌اند و در نهایت حس عدم اطمینان و تردید را در خواننده نسبت به جریان داستانی و عوامل مربوط به آن واداشته‌اند.

ابهام‌هایی که در تعلیق ذاتی یک متن پیش می‌آید خواننده را در خواندن متن متمرکزتر و دقیق‌تر می‌کند.خواننده به دنبال سرنخ‌هایی می‌گردد که ابهام‌ها را بر طرف کند و در این میان نویسنده نیز که قصد فریب خواننده را نداشته است برای هر پرسشی و تردیدی که پیش آمده‌است بستری مناسب ایجاد کرده‌است.خواننده در تعلیق ذاتی به درهای بسته‌ای برمی‌خورد اما این درها برای همیشه بسته نیستند.کلیدهایی در متن وجود دارد که نویسنده هوشمندانه آن‌ها را قرار داده‌است تا خواننده وقتی در پایان متن به سئوالاتش پاسخ داده شد بر گردد و دوباره به متن رجوع کند و متوجه شود که کجا‌ها باید شک می‌کرده و دقتش را بیشتر می‌کرده؛ در واقع تعلیق ذاتی، لذت کشف را همراه دارد.او متوجه می‌شود که جواب سئوالاتش در متن بوده و اطلاعات به موقع گفته‌شده و نویسنده پنهان‌کاری بی‌جهت نکرده‌است.



تعلیق مصنوعی
همان‌طور که در معنای این نوع تعلیق مشخص است این تعلیق در طبیعت داستان وجود ندارد.دیگر از آن لذت کشف خبری نیست.خواننده عمدا در جریان برخی مسائل قرار نمی‌گیرد اطلاعات را از متن، ناقص می‌گیرد بنابراین در تعلیق مصنوعی خواننده مقابل در بسته‌ای است که به نیت این‌که بسته بماند گذاشته شده‌است و خبری هم از کلیدِ در، در جایی دیگر از متن نیست.خواننده پس از خواندن متنی که با تعلیقی مصنوعی او را تا پایان کشانده‌است،احساس می‌کند نویسنده پنهان‌کاری کرده و او را فریب داده‌است.

تعلیق ماجرا و شخصیت و مکان و اشیاء
مندنی پور در کتاب ارواح شهرزاد،سه نمونه از حضور تعلیق را در سایر عناصر داستانی بازگو می‌کند:

«تعلیق ماجرا
نمونه‌ی تعلیق ماجرا همان داستان‌های پلیسی و جنایی هستند...تعلیق ماجرا در اشتیاق خواننده به خواندن نقش اساسی دارد.مثلا از لحظه‌ای که اما بواری تصمیم می‌گیرد برای گریز از کسالت به دیدار نخستین فاسق خود برود خواننده در می‌یابد که تحولی در زندگی او ایجاد شده و این تحول فرجامی معمولی نخواهد داشت.اما خواننده شاید نتواند حدس بزند که چه بر سر اِما می‌آید و همین ابهامی در ماجراست.

تعلیق شخصیت
عدم حضور شخصی در داستان که سایه‌ی وجود او،در ماجراهای داستان موثر است،نوعی تعلیق شخصیت را پدید می‌آورد.نمونه‌ی کلاسیک و آبکی آن بابا لنگ‌دراز است و بهترش آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز.شخصی خیر که هویت خود را پنهان می‌دارد،با حمایت مالی زندگی نوجوان فقیری را تغییر می‌دهد.خواننده در این گونه تعلیق همواره کنجکاو است تا آن شخص غایب را بشناسد.



تعلیق مکان و اشیاء
کم‌تر کسی ممکن است رمان قصر را خوانده‌باشد و دلش نخواهد سری به آن قصر ملعون بزند.همه‌ی آن‌چه خواننده را به انتهای این رمان خسته‌کننده می‌کشاند اشتیاق وارد شدن شخصیت اول این رمان به قصر است تا به‌وسیله‌ی او از این مکان سر دربیاورد.با محاق قرار گرفتن مکانی یا شیء خاصی تعلیق مکان یا شیء پدید می‌آید»
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین