مشاهده فایلپیوست 100946
یک افسانه وجود دارد که میگوید طراح و خالق این شیرهای سنگی در دو طرف پل سیچینی بهقدری به کار خود اطمینان داشت که مدعی بود اگر فردی بتواند یک عیب در این شیرها بیابد، او خود را از بالای پل به درون رودخانه پرت خواهد کرد. گفته میشود که یک کودک متوجه شد که شیرها زبان ندارند؛ مارشالکو (Marschalkó)، خالق این شیرها، بلافاصله پس از فهمیدن این موضوع خود را از بالای پل به درون رودخانه پرتاب کرد و جان سپرد.
اگرچه ممکن است بسیاری از مجاریها همچنان این داستان را باور داشته باشند، اما حقیقت کاملاً متفاوت است؛ این ۴ شیر در حقیقت زبان دارند، اما نمیتوان زبان آنها را از نگاه یک عابر پیاده مشاهده کرد. مارشالکو نیز تا دههی ۱۸۷۰ و سالها پس از ساخت مجسمهها به حیات خود ادامه داد.
یک افسانه وجود دارد که میگوید طراح و خالق این شیرهای سنگی در دو طرف پل سیچینی بهقدری به کار خود اطمینان داشت که مدعی بود اگر فردی بتواند یک عیب در این شیرها بیابد، او خود را از بالای پل به درون رودخانه پرت خواهد کرد. گفته میشود که یک کودک متوجه شد که شیرها زبان ندارند؛ مارشالکو (Marschalkó)، خالق این شیرها، بلافاصله پس از فهمیدن این موضوع خود را از بالای پل به درون رودخانه پرتاب کرد و جان سپرد.
اگرچه ممکن است بسیاری از مجاریها همچنان این داستان را باور داشته باشند، اما حقیقت کاملاً متفاوت است؛ این ۴ شیر در حقیقت زبان دارند، اما نمیتوان زبان آنها را از نگاه یک عابر پیاده مشاهده کرد. مارشالکو نیز تا دههی ۱۸۷۰ و سالها پس از ساخت مجسمهها به حیات خود ادامه داد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: