پایان نقدوبررسی دلنوشته‌ی نامه‌هایی به او | Faezeh1380 کاربر انجمن کافه نویسندگان

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع Elena
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام
باتشکر از نقد پذیری شما نویسنده عزیز.

لازم به ذکر است که:
✔ پس از نقد، بر روی دلنوشته شما نظارت خواهر شد و در صورت عدم توجه به حرف‌ها و راهنمایی‌های منتقد، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
✔ نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
✔ نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید. چرا که تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست.
✔ از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
لینک دلنوشته:
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Elena

مدیر بازنشسته
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,592
پسندها
پسندها
165
امتیازها
امتیازها
133
سکه
2
نقد دلنوشته نامه‌هایی به او
نقد نام دلنوشته: نامه هایی به او یک عبارت است که کاملا نویسنده رو با تمام تار و پود متن آشنا میکند و با ژانر انتخابی یعنی خواننده می فهمد که قرار است با یک ژانر عاشقانه رو به رو شود و به مطالعه ی نامه های عاشقانه بپردازد و خب از یک جهت خوب و از یک جهت بد است ما عموما تاکید میکنیم که نام نباید آنقدر مبهم باشد که خواننده متوجه موضوعی نشود و نه مثل نام شما که جای هیچ شک و شبهه ای را نمی گذارد پس بهتر از نامی انتخاب شود که اندکی بر موضوع شما پوشیده باشد و خواننده را جذب کند.

نقد مقدمه: مقدمه از اهمیت زیادی برخوردار است و بعد از نام دومین چیزی است که که به چشم مخاطب می‌آید و یکی از عوامل جذب مخاطب برای خواندن و آماده کردن وی برای اتفاقات پیش روی اثر است مقدمه دلنشین و غم‌انگیز بود که دلنگار در آن به دوری از معشوق و نرسیدن نامه های عاشقانه به دست وی پرداخته و با ژانر اثر مطابقت دارد ولی متن شامل دو قسمت است درد کشیدن از برای نوشتن و در نهایت نامه هایی که به دست معشوق نمی رسند قسمت اول دید متفاوتی دارد و خواننده را جذب می کند و مشتاقانه میتوان به انتظار ادامه ی آن نشست اما باز هم قسمت دوم پردازش تکراری داشته و نویسنده میتواند با تامل و ویرایش مجدد قطعا این موضوع را ارتقا ببخشد.
نقد آرایه:
برای ایرادات آرایه ابتدا ایده و پردازش را مطالعه کنید سپس این قسمت رو بخوانید،
"این روز ها خسته‌ام خسته از نشستن و به در نگاه کردن ها و در آخر آه کشیدن از دریچه ها
پوئن مثبت وجود یک آهنگ میان کلمات است اما در کل پردازش کلیشه ای نقطه‌ایست که باید به آن توجه کرد و یک سری اصلاحات صورت گیرد.
یک مثال میزنم برای درک بهتر: دقت کردید در رمان های عاشقانه چگونه انتظار کشیدن را به خواننده نشان میدهند؟ تا ساعت دو نصف شب منتظر مع*شوق ماندن و در نهایت از فرط خستگی به خواب رفتن!
این نوع تصویرسازی خسته کننده به چشم نمیخورد؟
یک صحنه ای که بارها نوشته شده و به قولی شورش در آمده است؛ در متون ادبی هم این نشستن و به در نگاه کردن همین است! شما یک پردازش کلیشه ای را به کار بردید و سعی نکردید متفاوت به موضوع نگاه کنید. شاید بگید متفاوت نگاه کردن یعنی چه؟
مثلا این خستگی یک نتیجه هست در اثر چی؟ در اثر انتظار! حالا شما یک کلاف رو در نظر بگیرید نتیجه‌اش چیست؟ یک بافتنی! فرآیند هر دو یکسان است پس میتوان آن دو را برهم منطبق کرد.
این روزها خستگی می بافم،
نخ انتظار را به دور میل جانم می پیچم و محکم میکنم... .
و وجودم لبریز از درد
آه می کشد.
چقدر تفاوت در اثر متفاوت نگاه کردن... این موضوع موضوع مهمی است و نویسنده باید یاد بگیرد؛ انقدر تمرین کند متن بخواند تا تقویت شود.
نقد ساختمان: ساختمان دلنوشته از لحاظ جمله بندی خوب و ساده است که خواننده می‌تواند به راحتی با اثر ارتباط برقرار کند اما یک نکته ی کوچک؛
می‌دانی "او" جانم؛
این قسمت هایی که ضمیر او آورده شده شاید اندکی برای خواننده مبهم دیده بشود و طول کشد تا متوجه منظور نویسنده شود، نویسنده از ضمیر سوم شخص استفاده کرده است به جای نام مع*شوق؛ ایده ی تازه ای است اما موردی نبود که اگر اصلا نوشته نمیشد و مثلا تنها به "می دانی جانم؛" اکتفا میشد.

نقد واژگان:
انتخاب واژگان از سمت نویسنده با توجه به نثر ساده ی متن خوب و پسندیده بود، واژگان ساده بودند و نکته ی مثبتی که به چشم میخورد استفاده از یک کلمه به طور مکرر کمتر به چشم میخورد و این باعث میشد که خوانش متن اذیت و کسل کننده نباشد. البته اگر پردازش ویرایش شود میتوان از ترکیبات و واژگان بهتر و قوی تری نیز استفاده کرد.

نقده ایده و پردازش:
ایده ی شما نامه هایی نگاشته شده برای مع*شوق است، موضوعاتی که به عشق مربوط می شوند به دلیل پرداختن زیاد کلیشه ای هستند اما ایرادی به نویسنده از این جهت وارد نیست چون موضوعی است که وجود دارد و بالاخره یک بخشی از زندگی را تشکیل میدهد اما یک مثال میزنم؛
فرض کنید پنجاه نفر در یک صف ایستاده اند و همه ی آنها یک نوع پردازشی را به کار میبرند مثلا برای انتقال مفهوم عشق همه ی آنها میگویند: من تو را دوست دارم. آیا اینها یک نویسنده موفق هستند؟ نه! پس موفق چه کسی است؟ اون پنجاه و یک امین نفری که متفاوت این مفهوم را بیان میکند برنده است مثلا: قلب من برای تو می تپد (مثال عرض میکنم این هم جمله ی تاپی نیست!) حالا در متون شما این ایراد به چشم میخورد شما هم مثل آن پنجاه نفر قلم به دست گرفتید و راز ماندگاری یک متن اینکه جز آن 51 نفرها باشید. من ایرادات پردازش متن را به طور کامل و با مثال در آرایه توضیح میدم برای شما.
نقد نگارش: در بعضی از پارت‌ها اشکال نگارشی وجود دارد که نیازمند ویرایش است.
مثال:
بی‌هوده ❌
بیهوده ✅

کاش نامه‌هایم را بر بال کبوتران سوار کنند و به دیار تو برسانند. کاش برای مرگم نوازنده‌ها بنوازند. ❌
کاش نامه‌هایم را بر بال کبوتران سوار کنند و به دیار تو برسانند؛ کاش برای مرگم نوازنده‌ها بنوازند. ✅

موفق باشید?
دلنگار: @feazeh1380
منتقد: @Elena
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین