" تمرین اول " پاسخها: 1: باتوجه به تعریف موقعیت (هر چیزی که روال عادی زندگی رو بهم بزنه)، بله شروع داستان با یک موقعیت است. شخصیت اصلی در حال انجام درس و مشق و تماشای حیاط است که ناگهان با جیغ مادر از جا میپرد. 2: خیر. موقعیت غیرقابل پیشبینیست. 3: اولین جملهی داستان با تاریک بودن حیاط و دیدن قطرههای باران از پشت پنجره آغاز میشود. در ادامه میخوانیم که رعدوبرق باعث قطعی برقها خواهد شد در نتیجه اضافی نیست و کاملا به هم مرتبط اند. 4: در مورد اینکه جمله درجای مناسبی قرار گرفته یا نه، باید گفت بله. تقریبا جملات به درستی و در موقعیتهای مناسب چیده شدهاند اما کمی اتفاقا ت غیرقابل باور بود.
مادری بشدت از دیدن موش وحشت کرده بود، با قطع شدن برق و ترسیدن بچههایش به خنده افتاده و ترس را کاملا از یاد برد! 5: سنگین و باوقار بودن مادر هیچ منافاتی با رفتن به روی میز ندارد. احساس ترس باعث بروز واکنشهای غیرارادی خواهد شد و این رفتار مادر کاملا طبیعیست علاوه بر این که این اتفاق در خانه یا همان چهار دیواری اختیاری رخ داده است. 6: بله. رفتن برق باعث وحشت پسرانی که ادعای شجاعت داشتن شده و حواسشان را کاملا از وجود موش در خانه پرت کرده و موقعیت جدیدی را پدید آورده. 7: باید دید که موقعیتها از دیدگاه کدام شخصیت اولویت بندی خواهد شد. برای مادری که از موشها وحشت کرده یا پسرانی که از تاریکی و رعد و برق به خود میلرزند! 8: باوجود اینکه کمی رفتن برق در شب بارانی و رعد و برق کلیشهایه، اما بله غیرقابل پیش بینی هست. 9: رفتن برق میتونه ناشی از رعد و برق باشه. 10: خیلی بهتر بود. اتفاقات خیلی سریع پشت سر هم بیان شدند. با شروع موقعیت جدید موقعیت قبلی کاملا برای شخصیتها به فراموشی سپرده شد. 11: میشد در مورد ترس مادر و موش مرموز گمشده بیشتر طنز نوشت به شرطی که لوده گویی نباشه.