نقدفیلم و سریال * نقد و بررسی فیلم وارونه ی یادآوری*

hiw9_920439a0e95dddae67d8c48e9d394ed4.jpg


نقد و بررسی فیلم یادآوری
فیلم " یادآوری " یا "memento" با وجود اینکه داستان تقریبا ساده ای داره اما ساخت پیچیده ای داره . داستان فیلم از این قراره که لئونارد یا لنی ( گای پیچی ) در حین اینکه به همسرش تجاوز میشه و کشته میشه ،‌ضربه ای به سرش میخوره و باعث ایجاد مشکل حافظه ای میشه . به این ترتیب که حافظه دور خودش رو به یاد داره اما نمیتونه حافظه جدیدی بسازه یعنی یک ظرف غذا رو میخوره اما بعد از چند دقیقه که به ظرف خالی از غذا نگاه میکنه نمیدونه که غذا خورده یا هنوز شروع به خوردن نکرده .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با اینکه روایت معکوس داستان بارزترین مشخصه این فیلم است ولی مهمترین آن نیست. این فیلم در ژانر تریلر روانشناسانه نئو نوآر قرار دارد.هر چند که رگه هایی قوی از تراژدی ،درام و پلیسی نیز در آن میبیند. memento هرچند فیلم سیاهی است ولی مانند irriversible کثیف نیست.فیلمی خوش ساخت است که بر خلاف هم سبک هایش ریتمی متعادل دارد ضرب آهنگ فیلم تند ولی تدوینی آرام و سنگین دارد.به بیننده اجازه میدهد آرام آرام آرامش خود را به هم بزند و جوری استادانه این کار را انجام میدهد که انگار میخواهد بگوید" مشکل از خود شماست من همچین منظوری ندارم !".
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
داستان فیلم در دو زمان روایت میشود.یکی ریتم اصلی داستان است که وارانه روایت میشود ،یعنی اولین صحنه فیلم را که میبینید در واقع آخرین صحنه داستان است که تقریبا هر پنج دقیقه یکبار به سکانس قبلی میرود.و دومین ریتم داستانی به صورت طبیعی روایت میشود و با تصاویر سیاه و سفیدش در بین سکانسهای معکوس فیلم قابل شناسایی است. در انتهای فیلم دو خط داستانی به هم میرسد و با قدرت و ظرافت تمام تصاویر سیاه و سفید و رنگی در هم می آمیزد و فیلم در وسط داستان تمام میشود ولی شما هم ابتدای داستان را دیده اید و هم پایانش را.
مشکل از دست دادن حافظه به دفعات دستمایه ساخت فیلمهایی بوده اند مثل پنجاه قرار اول یا سری بورن. ولی در این فیلم این مشکل ،کل ماجرا نیست. به نظر میرسد فراموشی بهترین روش برای نشان دادن غرایز آدمی است ، اما من هر چه دقت کردم نشانی از رفتار غریزی در شخصیت لئونارد ندیدم و این خیلی برای من جالب بود. در این فیلم شما میبینید چگونه انسانها از وجود دیگران استفاده یا سوء استفاده میکنند. و حتی مشکلات دیگران نه تنها آنها را منصرف نمیکند بلکه فقط کار آنها را ساده تر میکند.به صحنه ایکه ناتالی (کری آن ماس) لئونارد را مجبور میکند او را کتک بزند دقت کنید.این فیلم مانند دیگر فیلمهای نولان بیانگر دغدغه اصلی وی یعنی ارتباط انسانهاست.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
زوایای دوربین و نورپردازی ها عالی هستند.تدوین این کار خاص فوق العاده و تقریبا بدون ایراد است. موسیقی هرچند خودنمایی نمیکند ولی به بهترین شکل تصاویر را همراهی میکند.سردرگمی لئونارد به خوب قابل لم*س است و بازی بدون اغراق گای پیرس ستودنی است. در کل همه چیز نرمال و بینهایت هوشمندانه است ،از گریم تا صحنه پردازی.فیلمبرداری روی دست به بهترین شکل حس التهاب را به بیننده القاء میکند بدون آنکه حالت تهوع و سرگیجه داشته باشد. هنر نولان در این فیلم این است که از هیچ چبز بدون توجه عبور نکرده است .مانند بسیاری از فیلمها که توجه اصلی به نقطه قوت آنها میباشد و سایر مسائل فدای یک نکته میشود. مطمئن باشید اگر نولان این فیلم را بعد از بیخوابی یا شوالیه تاریکی می ساخت جوایز بیشماری را نصیبش میکرد.MEMENTO پنج برابر هزینه تولیدش فقط در سینماهای آمریکا فروش کرد! این فیلم به حق لیاقت توجه بیشتری را داشت.امتیاز ۸.۷ این فیلم را بالاتر از راننده تاکسی و حتی بن هور و هچنین خیلی از فیلمهای اسکاری قرار داده است.(امتیاز تایتانیک ۷.۴ است) در پایان باید به بازی خوب کری آن ماس (حتما بازی او را در ماتریکس ریلودد به یاد دارید) و جو پونتالیانو اشاره کنم.و باور کنید قرار گرفتن در لیست پانصد فیلم برتر همه تاریخ کار کوچکی نیست.اگر به کارگردانی علاقه مند هستید حتما این فیلم را بادقت و به دفعات ببینید. یاد میگیرید چیزی را که نمیشود تعریف کرد چگونه میتوان به تصویر کشید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
خلاصه داستان:
در مورد داستان فیلم حرف و حدیث بسیار است. می توان تئوری های مختلفی را در نظر گرفت که هریک ضعف هایی خواهد داشت. اما بهترین آن ها که کمترین مجهول را داشته باشد به این صورت است:

لئونارد کارشناس یک شرکت بیمه است و در اوایل کارش با فردی به نام سامی برخورد می کند. سامی دچار فراموشی شده و لئونارد طی تحقیقاتش متوجه می شود که مشکل او روانی ست نه جسمی و شامل بیمه نمی شود. چون اگر واقعا دچار فراموشی شده بود باید از روی غریزه به شرطی شدن جواب می داد.

بعدها دو نفر شبانه وارد منزل لئونارد می شوند و به زنش تجاوز می کنند (با این فکر که زن تنهاست). لئونارد از راه می رسد و یک نفر را می کشد اما فرد دوم از پشت به سر لئونارد ضربه می زند و فرار می کند، اما قبل از فرار اسلحه رفیقش را با وسیله خودش که خون لئونارد روی آن بود تعویض و مقدار زیادی هم مواد مخدر در ماشین رها می کند طوری که پلیس وجود فرد دوم را منکر می شود.

همسر لئونارد زنده می ماند اما لئونارد بعد از این ضربه دچارفراموش پیش گستر می شود یعنی قادر به نگه داشتن حافظه های جدید نیست. همسر لئونارد که دیابت دارد کم کم با وی دچار مشکل می شود و سعی می کند کاری برای لئونارد انجام دهد. در نهایت به نقطه ی بحرانی می رسد و یک تست خطرناک روی لئونارد انجام می دهد- از او می خواهد چند بار پشت سر هم به او انسولین تزریق کند. طی این ماجرا همسر لئونارد می میرد
.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
تدی از طرف پلیس مامور تحقیق در مورد مرگ وی می شود و طی بازجویی هایش از لئونارد متوجه حضور فرد دوم در شب حادثه می شود. لئونارد از قتل همسرش بخاطر وضعیتی که دارد تبرئه می شود و به یک آسایشگاه سپرده می شود اما برای رهایی از سوگ همسر، حس انتقام جویی در وی ایجاد می شود.

طی این مدت لئونارد به خاطر تجربه ای که قبلا با سامی داشته سعی می کند خود را با مشکلش تطبیق دهد و سیستمی متشکل از یادداشت ها، عکس ها و تاتوها برای خودش ابداع می کند. مهمترین تاتوی لئونارد که همیشه جلوی چشمش است یک یادآوری در مورد سامی است. نکته جالب اینکه افراد دچار فراموشی ممکن است مشکلشان را هم فراموش کنند؛ پس این تاتو همواره به لئونارد یادآوری می کند که دچار فراموشی است.

او به همراه تدی سرنخ هایی در مورد فرد دوم بدست می آورند از جمله نام او که John G است. ظاهرا لئونارد به شکلی از آسایشگاه خارج می شود (احتمالا فرار می کند) و به همراه تدی یک سال قبل از زمان فیلم، موفق می شوند فرد دوم را پیدا کنند و لئونارد او را می کشد. تدی عکسی از لئونارد در آن زمان می گیرد.

اما این انتقام موجب آرامش لئونارد نمی شود و بلافاصله دچار پوچی می شود. لئونارد می داند که این انتقام می تواند دلیل خوبی برای ادامه زندگی او باشد. پس به شکلی شواهد کارش را از بین می برد و مجددا شروع به یافتن John G می کند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
سوالات زیادی ممکن است مطرح شود از جمله اینکه چطور لئونارد خاطره دیابتیک بودن همسرش را در فیلم به یاد ندارد یا اینکه اگر تدی را از سالها قبل می شناخته چطور عکسی از وی ندارد. باید گفت در سه صحنه از فیلم لئونارد تزریق انسولین به همسرش را به یاد می آورد ولی به مرور این خاطره ها را به همسر انتزاعی سامی منتقل کرده است (سامی مجرد بوده است). و اینکه لئونارد بخاطر ارضای خودش عمدا شواهد و واقعیات را از بین می برد یا دستکاری می کند و ممکن است عکس های قبلی تدی را هم از بین برده باشد. سوال دیگر مربوط به صحنه ایست که روی سینه لئونارد Ive Done It تاتو شده و در کنار همسرش است. احتمالا این یک توهم مربوط به آینده است و لئونارد فکر می کند اگر انتقام بگیرد می تواند دوباره در کنار همسرش باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
توی فیلم میبینیم که لئونارد توی یک چرخه ی گرداب مانند گیر کرده که لحظه به لحظه بیشتر در اون فرو میره.حتی خود داستان هم مثل یک تکرار هست.سکانس اول فیلم رو نگاه کنید.وقتی که زمان بر میگرده و نشون میده که لئونارد شلیک کرده..این سکانس و سکانس آخر فیلم که لئونارد در ماشین با خودش حرف میزنه راجع به دنیای بیرون از ذهنش و دنیایی که خودش تو ذهنش ساخته به هم مرتبط هستند و هدف مشترکی دارند و در هر دو سکانس لئونارد یک تصمیم رو میگیره و دوباره خودش رو بیشتر و بیشتر در این چرخه فرو میکنه.

در واقع فیلم توسط قسمت های رنگی با نشون دادن آخر ماجرا و چند دقیقه بعد توسط قسمت های سیاه سفید با نشون دادن اول ماجرا آغاز میشه.این روند ادامه پیدا میکنه.قسمت های رنگی از اخر به اول و قسمت های سیاه و سفید از اول به آخر حرکت میکنند و پایان فیلم در واقع وسط داستان هست که قسمت های رنگی و سیاه و سفید به هم میرسن.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
حتما شنیده اید که به شوخی می گویند ژان پل سارتر همواره یه دنبال اختراع غذایی بود که احساس پوچی را در انسان القا کند. در فیلم Memento شاهد این هستیم که کریستوفر نولان احساس بیماری از دست دادن حافظه ی کوتاه مدت را با یک فیلم 113 دقیقه ای در بیننده به وجود می آورد. این فیلم که بدون شک به جا به سمت عقب بر می گردد ما را وادار به دوباره دیدنش می کند. یک بیننده ی نه چندان حرفه ای اگر تا آخر فیلم طاقت بیاورد پس از تمام شدن آن به خیلی از ابهامات ظاهری فیلم نمی تواند پاسخ دهد. با این حال معتقدم تماشاگر حرفه ای نیز برای درک کامل فیلم با مشکل مواجه است. در تاریخ سینما بارها با فیلم هایی برخورد کردیم که سکانس های آن در جهت عکس نمایش داده شده اند Memento از دو حیث با آنها فرق می کند. اولا فیلم به دلایلی که در ادامه خواهم آورد به حق سعی در بازی با ذهن مخاطب دارد. (و نه مثل فیلم irriversible که بر عکس کردن سکانس هایش به اعتقاد من صرفا برای قرار دادن فیلم در زمره فیلم های پیشرو بوده است) و ثانیا این فیلم دو نوع صحنه دارد; صحنه های سیاه سفید و رنگی، ابتکار نولان در ساخت فیلم Memento در این جا هویدا می شود، سکانس های سیاه سفید به صورت عادی و سکانس های رنگی به طور عقبگرد پخش می شوند و در نقطه ی اوج فیلم (آخر فیلم) به هم می رسند در حالی که از لحاظ زمانی صحنه ی اول فیلم آخر آن است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کلید های ورود به دنیای اسرار آمیز ممنتو چیست؟ دنیایی که سراسر دریغ است و چرخه وار تکرار می شود.آنگاه که فیلم را وارونه می بینیم_ که من چند بار ازپایان به آغاز دیدم _ تازه در می یا بیم که رستگاری در میان نبوده و هیچ خاطره ای بازیافت نشده. بازی دیگری شروع خواهد شد و لنی دستاویزی برای حذفی دیگر خواهد بود.جهان داستان، به شدت خودبسنده است و زایا. معشوق می آفریند و آرامش کنار ولی به سرعت پوست اندازی می کند و خیال باطلمان را برباد می دهد. دوست می آفریند و بارها به تردیدمان می دارد. هویت را به پرسش می گیرد.در تمام روایت، امیدی به رستگاری برایمان سوسو می زند آنهم با انتخاب تصویری سیاه و سفید برای بخشهای گفتگوی تلفنی لنی که با رنگ قطعه های دیگر روایت نمی خواند. در میانه های داستان او از مخاطب تلفنی اش می پرسد: تو کیستی؟ این پرسش همچون آواری بر سرمان فرود می آید. امیدمان را کم رنگ می کند و سرانجام که این روایت سیاه وسفید به ابتدای فیلم و نزدیکی های انتهای داستان_ همین مقطع روایت، وگرنه این داستان جز با نابودی لنی پایان نخواهد پذیرفت- می رسد چیزی جز آه و دریغ باقی نمی گذارد.کابوسی ناگزیر. پرداختی فرامدرن بر کابوس.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین