||نوستالژی||

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

☆به نام خداوند دل‌ها☆

مرور خاطرات گذشته همیشه هم تلخ نیست گاهی با یه عکس یا یه موزیک پرت میشی به عالم کودکی.
بعضی خاطرات حتی اگه سنت قد نده که خاطراتت باشه با دیدنش تمام حسای خوب دنیا تو دلت میریزه.
بعضی چیزا هست که آرامش میده
با خودت میگی کاش بود، یا کاش اون موقع‌ها منم بودم!
مشاهده فایل‌پیوست 3902

عزیزای کافه نویسندگانی این تاپیک یه جور زیرخاکیه خاطراته، پر از حس خوب، پر از آرامش!
اینجا عکسا، متنا، موزیکایی رو من براتون ارسال میکنم که شما رو وارد یه دنیای شیرین دیگه میکنه.
ارسال پیام و گفتگو در اینجا آزاده
میتونین در مورد هر تصویر یا موزیک و متن خاطره‌هاتونو یا هر چیزی که میتونه جالب باشه برای ما ارسال کنید در همین تاپیک


♡باتشکر مدیریت تالار♡
​

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

عکس شماره‌ی یک
مادربزرگ​

مشاهده فایل‌پیوست 3904

خعلیامون هنوز از برکت وجود مادربزرگا بهره‌مندیم خعلیاشون از پیش ما رفتن و دیگه نداریمشون .مادربزرگ که وقتی هر جا اسمش میاد ناخودآگاه یاد خونه‌های قدیمی، گنجه، سفره‌های پروپیمون، و مهم‌تر از همه مهربونیاش میوفتیم.
اگه هنوز داریدش قدرش رو بدونین
مادربزرگا جایگاهشون بزرگ اما دل‌هاشون کوچیکه.
خب اگه مطلبی هست که دوست دارین بگین میتونین برامون ارسال کنید.

#بلوبری​

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

عکس شماره‌ی دو
☆چینی گل‌قرمزی☆
مشاهده فایل‌پیوست 3936
تو گنجه‌ی مادربزرگا همیشه یه عالمه چینی‌گل‌قرمزی بود.
وقتی بچه‌ها و نوه‌ها جمعه‌های هر هفته پا به خونه‌ی مادربزرگ میزاشتن؛
اونم با عشق چینیای‌ گل‌قرمزی رو از گنجه در میاورد
و غذاهای خوشمزه‌ای که با عشق پخته بود رو توش می‌کشید.
چقدر طعم و عطر غذا تو این ظرفا فرق داشت
چقدر با دیدنش آرامش تزریق میشد!

ببینم شماها هم هنوز ازینا تو خونه‌هاتون یا خونه مادربزرگاتون دارین؟

#بلوبری
​

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

عکس شماره‌ی ۳
"بازی هفت‌سنگ"
مشاهده فایل‌پیوست 4060

یکی از بازیای مورد علاقه‌ی بچه‌ها هفت‌سنگ بود. دم غروبا که از کوچه‌های شلوغ و پرازدحام رد ی‌شدی یه عده بچه رو می‌دیدی که فارغ از مشکلات دنیای آدم بزرگا در حال بازی و شادی بودن و صدای خنده‌هاشون تا اسمونا می‌رفت.
بازی اینطوری بود :
که دو گروه می‌شدن، یه نفر توپ رو به سمت هفت تا سنگی که رو هم چیده شده بود پرت میکرد و بعد اون گروه فرار میکردن و یه نفر با توپ دنبالشون. ماموریتشون این بود که هفت تا سنگ رو روی هم بچینن و در صورت برخورد توپ بر هر کدومشون از بازی حذف می‌شدن!


#بلوبری

​

 

[MonjiMonji عضو تأیید شده است.]

عکس شماره۴
"شیشه‌های ترشی"
مشاهده فایل‌پیوست 4070
این عکس بیشتر جنبه بازی با احساسات داره?
همین الان که داری اب دهنتو با صدا قورت میدی ینی
من راهو درست رفتمSisi2. Gif
همیشه تو انباریا یه قفسه بود پر ترشی‌های رنگ‌و وارنگ هر کدوم بو و طعم خاص خودش رو داشت
خودمم دلم خاسد

#بلوبری​

 

[ابتـهاجابتـهاج عضو تأیید شده است.]

فقط زمانی که امیر تو باکس میگف دخترم خواهرم برادرم و ... از طریق فوتوسنتز و لک لک ها به وجود اومدن

یادش بخیر خدایی...

@Alien ​

 

[AlienAlien عضو تأیید شده است.]

اولش که من پسر خیلی خوبی بودم اون ماه اول تاسیس انجمن مثلا به نگار می گفتم خانوم داردان دنیا رو هم به فامیلی و خانوم صدا می کردم از حسینم می ترسیدم://
@Atryssa.RA
نوستالژیه برام در حد بنز