عنوان مجموعه شعر:
عنوان مجموعه شعر شما تا حد زیادی کلیشه بود اما ارتباط آن با محتوای شعر، قابل درک بود و از این بابت از شما متشکریم.
زبان شعر:
لحن شعر شما ادبی بود و این نکته را تا انتهای شعرهایتان به خوبی حفظ کرده بودید و از این بابت، باید بگویم که زبان ادبی شعر شما به زیبایی آن افزوده بود. اما دربارهی چینش واژگانتان، چینش قابل قبولی بود اما بسیار جای کار داشت، بجز در مواردی که خیلی خوب خود را نشان داده بودید.
ولی بطور مثال در شعر:
" جان ریحانه را
غیرت بی رحم گرفت
صورت مرضیه در عصبیت پوچ سوخت
گل نرگس به حقارت چشم دوخت"
میشود اینگونه شاعرانهتر گفت:
" جان ریحانه گرفت
غیرت پوچ شما،
چهرهی مرضیه شد
سُخته از سوزِ شما
گل نرگس چشم بست
بر تمامِ ننگ و آه..."
و همچنین بهتر بود از تکرار چندبارهی واژهی عصبیت درشعرها پرهیز میکردید و هربار شکل دیگری از این واژه را (مانند تعصب و دیگر مترادفها) به کار میبردید.
چینش برخی ابیات نیز مانند این بیت: "سرو را، تبری سخت تکان داد
زن، در لحظه ی تلخی جان داد" ساده اما زیبا و گیرا بود.
بااینحال، میشد که کوششهای بیشتری صورت داد. مثلاً:
"کاش بشود هشیار
بدمد در رگ های منجمد شهر
خبر دهد نسیم را
ز اندوه پنجره های بی قرار"
را به این صورت مینوشتید:
" کاش هشیار بُوَد
بدمد در رگ شهر
همهی صبر سحر را
که درین تیره شبان
تیرهای منتظرند، خبر را..."
لیکن همچنان در مصرعهایی مانند " رد خون، آبی دریا را شست" شما موفق عمل کرده و احساسات شعر را با زبانی شیوا به قلب خواننده انتقال داده بودید، آفرین.
صنایع شعر:
آرایههای تشبیه، استعاره و تشخیص به خوبی به شعر شما کمک کرده بودند و بعنوان یک شاعر، به درستی آنها را به کار گرفته بودید. آرایههای تشخیص و تشبیه پرتکرارترین آرایهها بودند که به وضوح قدرت شعر را افزایش داده بودند. برای مثال تشبیه "زن به سوره" یعنی همانقدر منزه و همانقدر رهنما، جالب و تامل برانگیز بود.
تعیین حد نوآوری شاعر:
حد ابداعات و نوآوری شما در این مجموعه شعر متوسط بود اما جنبهی پیشرفت بسیاری داشت. خلاقیت شما برفرض در این بیتِ " او موسم بهاران بود، سرمای فصل سرد را از دریچههای سست خانه بیرون میکرد" دلنشین و زیبا بود اما همانطور که گفتم شما باید تلاش بیشتری در بالا بردن سطح نوآوری اشعارتان انجام دهید.
پیام و مضمون شعر:
تبریک میگویم شما رسالت شعر را به خوبی درک کرده بودید، تنها سوالی که پیش میآید این است که چرا از ژانر اجتماعی، در مشخصات مجموعهی خود نام نبرده بودید؟ پیام شعر شما، پیام زنان تمام جهان بود. اللخصوص زنان خاورمیانه. مضمون شعر شما مضمونی غمانگیز و اجتماعی از سرنوشت زنان زخمی و در مواردی قربانی خشونتهای خانگی و پدرسالاری سنتی، داشت و رفته رفته سناریوی آن به زنی که عاشق شده است و رنگ و بوی زندگی دارد تغییر کرد. پیشنهاد من این است که اگر میخواهید شعرهای مرتبطی با محتوای زن، زندگیِ زن و نقش زن و... (درکل اشعاری که بهم متصلاند اما از موضوعاتی مختلف برخودارند.) بنویسید و آن را در یک مجموعه جای بدهید، بهتر است برای هر شعر نامی جداگانه بگذارید و سناریو را وسعت ببخشید.
ساختار شعر:
شکل شعر شما، در برخی موارد موزون و آهنگین بود و رضایت خواننده را تا مقدار درستی بالا میبرد و در برخی موارد دیگر با وجود سعی بسیار در آهنگین کردن و قرار دادن قافیه، عملا وزنی نداشت. (شعر نیمایی با شعر شاملویی متفاوت است و دارای وزن بیشتری است و بااینکه از چهارچوبهای آزادتر، قافیههای منعطفتر و کوتاه و بلندیهای رهاتری برخوردار است، اما اشعار شما در ساختار یک مجموعهی نیمایی، کمی لنگیده بود.) پیشنهاد من این است که پیش از منتشر کردن شعر و قطعی کردن آن، شعر نوشته شده را یکبار برای خود بخوانید و سپس درصورت نیاز ویرایش کنید.
ترکیب و تالیف شعر:
تناسب اعضای اشعار شما نه خیلی اندک و نه خیلی کثیر بود. درکل شعر از تناسب و هماهنگی نسبتا خوبی برخوردار بود. مثلا در مصرعِ "در نفیرش، نخوت باد، رنگ می باخت" تناسب و ترکیب بسیار شاعرانهای به چشم میخورد که جای تحسین داشت.
نوع شعر:
نوع شعر شما نیمایی یا آزاد بود که خب به خوبی از پس این مهم برآمده بودید زیرا درون مایه شعرهای نیمایی متشکل از جزییات ژرف انسانی و ته مایههای اجتماعی-سیاسیست و این در شعر شما کاملا مشهود بود.
امیدوارم نقد من برای شما سودمند و موجب پیشرفت شما باشد، همینطور امید دارم که قلم شاعرانگی شما تا سالیان سال با قاطعیت به رقص در زمین چکامهی فارسی ادامه دهد. موفق باشید.