فیلم فنا داستان یک انتخاب است. انتخاب بین کار درست و نادرست امری ساده به نظر میرسد، اما چیزی که زندگی یک فرد را تعریف میکند انتخاب ما میان اعمال خیر و شر است. زونی دختری نابینا از اهالی کشمیر است که حین گشتوگذار در دهلی، با راهنمای تور ریحان قادری آشنا میشود. دوستانش نگران شکلگیری رابطه احساسی میان این دو نفر هستند، اما زونی به این هشدارها توجهی نمیکند چون بهدنبال کشف معنای زندگی و عشق است. اما آیا واقعا این انتخاب او عاقلانه است؟ آیا ریحان دقیقا همان چیزی است که نشان میدهد؟ یا زندگی او جنبههایی پنهان هم دارد که میتواند زندگی زونی را هم تحت تأثیر قرار دهد؟