بخشی از متن آهنگ بنشین تماشایت کنم اثر آرمان گرشاسبی
عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کردهام، بنشین تماشایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشمِ دل با چشم سَر
هر لحظه خود را مس*تتر، از روی زیبایت کنم
ای چشمِ تو شیشهی عمر من، آغو*شِ تو غربتم را وطن
بازی مکن با من و صحنه را، در پرده ی آخر آتش نزن
عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشمِ دل با چشم سَر
هر لحظه خود را مس*ت تر، از روی زیبایت کنم
عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کردهام، بنشین تماشایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشمِ دل با چشم سَر
هر لحظه خود را مس*تتر، از روی زیبایت کنم
ای چشمِ تو شیشهی عمر من، آغو*شِ تو غربتم را وطن
بازی مکن با من و صحنه را، در پرده ی آخر آتش نزن
عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیدا کرده ام، بنشین تماشایت کنم
بنشین که با من هر نظر، با چشمِ دل با چشم سَر
هر لحظه خود را مس*ت تر، از روی زیبایت کنم