مجموعه اشعار زخم شب| به قلم نوید

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع navidx
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

navidx

کاربر انجمن
کاربر انجمن
نوشته‌ها
نوشته‌ها
54
پسندها
پسندها
136
امتیازها
امتیازها
33
سکه
15
عنوان اثر: زخم شب
کاتب: نوید
در ژانرِ: عاشقانه
به قالبِ: سپید

دیباچه‌ای بر اثر:
پشت این حجم صدا
لای تاریکی شب
وسط رقص بی وزن عبور
شبِ زخمی تنهاست
ناامید و رنجور
گله مند از خورشید
غرق در عمق سکوتِ ممتد
در سرش زوزه گرگ
مثل یک سگ تنها
با زبانی تاول زده
لیس میزند زخمش را
تا که آرام
بمیرد
و فراموش کنندش
مردم.
 
«به نام خالق پیچک‌های باغ واژگان»

مشاهده فایل‌پیوست 294536
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.

قوانین جامع تالار شعر

شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای مجموعه شعر

پس از گذشت ۱۰ الی ۱۵ پست از مجموعه شعر خود، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد بدهید. توجه داشته باشید که مجموعه اشعار تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد مجموعه اشعار

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ برای اشعار

همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان مجموعه شعر خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام مجموعه شعر

اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن مجموعه شعر خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه


_ تیم مدیریت کافه نویسندگان _
 
آخرین ویرایش:
در این سراسر شب
شب خاموش
شب تاریک
شب از رمق افتاده
شب اندوه بی ستاره
شب کز کردن در تخت
شب با سیگار دود شده
شب بی طلوع
شب تا ابد شب
که حتی نای هق هق نیست
تنها و خاموش مانده ایم
بی انتظار هیچکس
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
در بی کران سیاهی غوطه ور
چونان نامه ای در بطری
رها در اقیانوس
با کلماتی سنگین
و بیم غرق
با مقصدی نامعلوم
قاصد هیچ کسی
و بی هیچ چشم به راهی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
با احترام به فروغ فرخزاد:
سراسر شب است در من
و این کلمات عقیم را
توان توضیح آن نیست
در تمام تنم شب است
در مغزم شب است
در قلبم شب است
در شعرم شب است
بی هیچ روزنه نوری
یا سوسوی ستاره ای دروغین
این کلمات عقیم را
توان توضیح شب نیست
و در تقلایی بیهوده
«من از نهایت شب حرف میزنم»
بی هیچ هدف
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
صعود نافرجام فواره ها
رقص آب در وسط میدان
بی خیال از مرگ ماهی ها
و دل گرفتگی ماه عبوس
در شب برفی غم زده
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
طلوع قیرگون شب
و بارش باران نکبت
از پاره ابرهای بی هویت
رقم می‌زنند سرنوشت را
و شکوفه میزند زخم
بر سرنوشت انسان
که فقط از فاصله‌ای
زوزه گرگها و عوعو سگ ها
به گوش می‌رسد
و جز سیاهی
چیزی پیش چشم نیست
 
آخرین ویرایش:
جغد شوم و سگ هار؟
شب کدامست دیگر؟
جز سیاهی هیچ است
زوزه ها آوازند
از دهان گرگی
که توهم دارد
گفته بودند انگار
که تولد نور است
اما صد حیف
ما که دور افتادیم
اندر این دشت عقیم
عمر ما در گور است
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین