کمیک بهترین مادران دنیای مارول

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297136

تو دنیای مارول اتفاقای غیر منتظره و شگفت‌انگیز زیادی افتاده؛ از هجوم بیگانه ها و اشتباهای جادویی تا اومدن سوپرویلن‌های بی‌رحم و سنگدل.

در برابر این اتفاقا همیشه قهرمانا میان و ایستادگی می‌کنن.

با این وجود نقشی تو همه‌ی این اتفاقا وجود داره که شاید به اندازه‌ی کافی دیده نمی‌شه؛ مادران! :afro:


تو دنیای مارول چه مادرایی که پشتیبان بچه های ابرقهرمانشون هستن و چه مادرایی که خودشون یه قهرمان به حساب میان نقش‌هاشون محوریه.


تو این تاپیک سراغ این دسته از مادرای جسور و مصمم مارول می‌ریم.

با من بیا فرزندم:Laie_22mini:

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297135

• ریو مورالز


مایلز مورالز جوون پیوند ویژه و نزدیکی با مادرش، ریو، داره.

علاوه بر علاقیات مشترک مث علم، مایلز تصمیم گرفت تا هویت ابرقهرمانیش رو به مادرش هم بده و بهش حتی درباره‌ی ترسش از کشتار دشمناش هم بگه.


با همه‌ی این اوصاف اما ریو مورالز وقتی که پسرش ژرف‌ترین و تاریک‌ترین بخش‌های زندگیش رو بهش گفت دستپاچه نشد و با حاضر کردن یه فضای امن احساسی کمک کرد تا از بار مسئولیت فرزند ابرقهرمانش کم بشه.

ریو سرسخت‌ترین متحد مایلزه. یک زن ثابت‌قدم، عادل و بی‌توجه به مزخرفات.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297138

• جوبیلی


این جهش‌یافته وقتی که شوگو (Shogo) رو که یه بچه بی‌سرپرست بود و به عنوان میزبان یه باکتریِ باستانیِ دارایِ آگاهی استفاده میشد رو به سرپرستی گرفت خودشو تو جایگاه یه مادر دید.


اولش مادر بودن برای جوبیلی سخت بود و با یورش پشت سرهم دشمنای بیگانه سخت‌تر هم شد.

اما با کمک هم‌تیمی‌هاش جوبیلی تونست از پسش بربیاد. جوبیلی و فرزند خردسالش تو دوران کراکوآیی به فعالیت‌های ابرقهرمانی پرداختن تا نشون داده بشه که شوگو هم مثل مادرش شجاعه.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297139

• جسیکا درو


وقتی که تو شماره‌ی ۴ کمیک Spider-Woman جسیکای باردار تو فضا و بیمارستان بین‌کیهانی آلفا فلایت بود، شورشی‌های اسکرال یورش آوردن.


بعد از به دنیا آوردن پسرش، جری، این قهرمان به دکتر دستور داد تا جمع و جورش کنن تا قبل از بی‌هوش شدنش هر اسکرالی که دیده می‌شد رو زمین‌گیر کنه.

این تنها بخش کوچیکی از سرسختی و نیروییه که جسیکا درو برای رسیدگی به پسر فعالش نیاز داره؛ به ویژه بعد از وقتی که توانایی‌های فراانسانی این کودک نمایان شد.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297140

• راموندا


ت‌چالا همیشه روی رایزنیِ معتمدترین راهنماش حساب باز می‌کنه؛ مادرش.


با این که راموندا عملاً مادرخوانده‌ی ت‌چالاست ولی اون این پرنس جوان رو از همون روزای اول تولدش و بعد از مرگ مادرش، ن‌یامی (N'Yami)، بعد از به دنیا آوردنش بزرگ کرد.


راموندا مثل بچه ی خودش به ت‌چالا محبت کرد و اخلاقای تزلزل‌ناپذیر خودشو به پادشاه آینده انتقال داد.

تو دوره‌ی ناآرومی سیاسی، راموندا دخترش شوری و ت‌چالا رو تشویق کرد تا با وجود موج خشونت، باهوش، ثابت‌قدم و جسور بمونن.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297141

• جسیکا جونز

یکی دیگه از جسیکاهایی که دوست ندارین به عنوان دشمن داشته باشین جسیکا جونز ه.

این کاراکتر کم و بیش هر کاری رو انجام داده ؛ از ابرقهرمان و خبرنگار تحقیقی بودن گرفته تا کارآگاه خصوصی و شاید یه نقش که کم‌تر کسی از اون انتظار داشت: مادر بودن. -8-


جسیکا بعد از به دنیا اومدن دخترش دنیل، براش تعریف می‌کنه که چجوری با پدرش لوک کیج آشنا شد. تو این داستان نشون داده شد که جسیکا تلاش کرد تا یه بار دیگه و با هویت نایترس (Knightress) تبدیل به یه ابرقهرمان شه.

اون به همراه لوک و دنی رند همراه شد تا به اول (Owl) نشون بده هنوز هم می‌تونه در برابر ویلن‌ها وایسه.

اما حتی تو همین ماجرا هم نمایی از حس مادرانه‌ی جسیکا جونز دیده شد؛ وقتی که این قهرمان تصمیم گرفت تا مراقب بچه های بی‌گناه اول باشه تا اونا تو اداره‌ی پلیس سرگردون نشن.

جسیکا مثل یه مادر تو هر شرایطی از بچه ها نگهداری می‌کنه؛ چه بچه های خودش و چه حتی دشمنش!5t_

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297142


• فریا

به عنوان یه الهه‌ی جاودان، فریا درام‌های خونوادگی زیادی رو تو ازگارد تجربه کرده.

اون که دختر دشمن قبلی اودین به حساب میاد، بعد از ازدواج تبدیل به شهبانوی ازگارد و مادرخوانده‌ی ثور و لوکی شد.

با این که ثور و لوکی از طریق خون به فریا متصل نیستن ولی همچین چیزی باعث نشد تا الهه‌ی ازگارد از علاقه‌ش نسبت به اونا کم کنه.

هر چند فریا زمان خیلی طولانی رو زندگی کرده تا زیر و بم همه‌چیز، حتی مادر بودن رو بفهمه اما اینجوریم نیست که هیچوقت دچار چالش هم نشده.

به هر حال اون مادر بچه هایی محسوب می‌شه که مثل دو روی متفاوت یه سکه هستن.

با این وجود، فریا همیشه تلاش می کنه تا بهترین رو از بچه های خودش بیرون بکشه، حتی اگه همه‌ی دنیا بدترین رو تو ظاهر بچه هاش ببینن.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297146


• اسکارلت ویچ


واندا ماکسیموف خیلی خاص تو جایگاه مادری قرار گرفت؛ اون به کمک جادو پسرای دوقلوش رو به دنیا آورد.

تامی و بیلی تنها به کمک قابلیت‌های تغییر دهنده‌ی واقعیت مادرشون خلق نشدن بلکه بخشی از انرژی مفیستو هم درون اونا قرار داشت تا آخرش این دوقلوها جذب این شیطان مارول شن.

هر چند آگاتا هارکنس به عنوان استاد واندا یه ورد برای فراموش کردن بچه هاش روی اسکارلت ویچ اجرا کرد ولی باعث شد تا House of M به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رویدادهای کمیک‌های مارول توسط واندا ماکسیموف اتفاق بیفته.

این شخصیت حاضر بود برای پس گرفتن پسراش دنیا رو زیر و رو کنه و نزدیک به ۹۰ درصد جهش‌یافته ها رو از بین ببره. البته واندا آخرش تونست به پسراش که به شکلی متفاوت به زندگی برگشته بودن برسه.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297147

• اینویسیبل وومن

سو ریچاردز از بانوی نخست مارول به جایگاه مادر نخست مارول رسید. تو داستان Let There Be Life در شماره‌ی ۶ کمیک Fantastic Four Annual، اینویسیبل وومن و مستر فنتستیک به پسرشون، فرانکلین، بعد از یه دوره‌ی بارداری دلهره‌آور خوش‌آمد گفتن.

بعدش نوبت به والریا رسید تا تو شماره‌ی ۵۴ کمیک Fantastic Four به این خانواده اضافه شه.

مثل میدون‌های انرژی رسوخ‌ناپذیرش، سو برای رویدادهای دور از انتظار آماده است؛ از نبرد با دشمنای عجیب و غریب تو نگتیو زون و گیر افتادن تو خطوط مقدم یه جنگ کیهانی تا ایستادگی در برابر ترکیب دنیاها و کمک به پسر ش تو کنترل کردن توانایی‌های دگرگون‌کننده‌ی راستینگیش.

تو همه‌ی این شرایط سوزان ریچاردز خونسردیش رو حفظ می‌کنه، با جسارت رهبری می‌کنه و به شدت عشق می‌ورزه.

به عنوان یکی از اعضای پایه‌گذار فنتستیک فور، اون نه تنها نیرومندترین عضو به شمار میاد بلکه قلب این گروهه.

 

[جانانجانان عضو تأیید شده است.]

مشاهده فایل‌پیوست 297182


می پارکر

زن عمو می تو سخت‌ترین دوران زندگی پیتر، از نیش عنکبوتش تا جا به جایی بدنش و رویارویی‌های فراوون با سوپر ویلن‌ها، همیشه پشتوانه‌ی این قهرمان جوون بوده.

می پارکر تنهایی به اسپایدی آموزش داد تا از اون لحظات آروم زندگی، هر چقدر هم که کوتاه باشن، لذت ببره.

می همچنین نماد از خود گذشتگی‌ایه که با مادر بودن همراهه.

بعد از این که پیتر مادر و پدر خودش رو از دست داد، عموش بن و همسرش می پا پیش گذاشتن تا پیتر رو بزرگ کنن تا یه جوون زحمت‌کش، درستکار و مهربون از آب در بیاد.

برای همین هم زمانی که پیتر پارکر تو شماره‌ی ۶۰۰ کمیک The Amazing Spider-Man از می به عنوان مادرش یاد می‌کنه یه لحظه‌ی احساسی رقم می‌خوره:aiwan_light_cray:.