اسکارلت ویچ و کوئیکسیلور
دوقلوهای واندا و پیترو ماکسیموف جزو مورد توجهترین خواهران و برادران دنیای مارول محسوب میشن.
این دو شخصیت دوران کودکی سختی رو پشت سر گذاشتن.
های اولوشنری روی اونا آزمایشایی انجام و فریبشون داد تا باور کنن که جهشیافتن. طی این زمان، این خواهر و برادر تبدیل به مورد اعتمادترین دوست همدیگه شدن.
وقتی مسئله این که آیا مگنیتو بابای واقعی اوناست پیش کشیده شد، این دوتا همین طور پشتیبان همدیگه باقی موندن. اولای دوران فعالیتشون، واندا و پیترو به انجمن برادری جهشیافتههای مگنیتو پیوستن ولی آخرش متوجه اشتباه بودن راهشون شدن تا تبدیل به اعضای اونجرز بشن.
بیلی کپلن (Billy Kaplan) و تامی شپرد (Tommy Shepherd) پسرای دوقلوی اسکارلت ویچ و ویژن هستن.
از اوت جایی که ویژن یه موجود سنتتیکه، نیاز به جادوی آشوب برای به وجود آوردن این دو پسر بود.
اونرطور که تو شمارهی ۱۱ کمیک Young Avengers (و چند کمیک و داستان دیگه) نشون داده شد، بیلی و تامی ظاهراً در حالی توسط واندا به وجود اومدن که از تواناییهای دگرگونی راستینگیش و بخشایی از روح مفیستو (Mephisto) استفاده کرد. بنابراین، میشه گفت که دوقلوهای واندا و ویژن عملاً واقعی نبودن.
متأسفانه، روح این دو پسر توسط مستر پندمونیوم (Master Pandemonium) دوباره جذب مفیستو شد. ولی اونا دوباره به عنوان انسانهای راستینی به وجود اومدن که بعدها به یانگ اونجرز (Young Avengers) پیوستن.
ویکان (Wiccan) از تواناییهای نیرومندی مثل مادرش برخورداره و باز هم مثل واندا گاهی غیرقابل پیشبینی میشه که بیشتر به شکل انرژیهای الکتروکینتیک که از دستاش افشون میشن به نمایش درمیان.
بیلی همچنین میتونه پرواز و تلپورت کنه، از هیچ دست به بوجود آوردن اشیا بزنه و خیلی کارهای دیگه. اسپید (Speed)، مثل داییش، میتونه با شتاب خیلی بالا حرکت کنه. مغزش هم اطلاعات رو با سرعتی بیشتر از یه انسان عادی پردازش میکنه.
این دوتا اولین بار تو سال ۱۹۶۱ و شمارهی ۱ کمیک Fantastic Four پا به دنیای مارول گذاشتن. به این صورت، نصف گروه فنتستیک فور از خواهر و برادری به اسم های سو استورم ریچاردز (Sue Storm Richards) و جانی استورم (Johnny Storm) تشکیل شده تا کنار مستر فنتستیک (Mister Fantastic) و تینگ (The Thing) قرار بگیرن.
این خواهر و برادر دوران کودکی خوبی رو با هم پشت سر گذاشتن تا این که مادرشون تو یه تصادف ماشین کشته شد. و این پدر جراحشون، دکتر فرانکلین استورم (Franklin Storm) رو از اون به بعد زیر و رو کرد. وقتی پدرشون به خاطر آدمکشی تو زندان افتاد، سو و جانی مجبور به زندگی با یکی از اعضای فامیلشون شدن.
کنار رید ریچاردز (Reed Richards) و بن گریم (Ben Grimm)، این خواهر و برادر هم طی یه مأموریت فضایی برای اثباتِ تئوریهایِ علمیِ موردِ تحقیقِ رید، تحت تأثیر تابشهای کیهانی قرار گرفتن.
این اشعه ها باعث شدن تا سو بتونه خودش و بقیه رو نامرئی کنه و همچنین میدونهای انرژی به وجود بیاره.
جانی هم این قابلیت رو به دست آورد تا تموم بدنش رو شعلهور کنه. به این صورت این خواهر و برادر تبدیل به اینویسیبل وومن (Invisible Woman) یا زن نامرئی و هیومن تورچ (Human Torch) یا مشعل انسانی شدن.
فرانکلین (Franklin) و خواهر کوچیکترش والریا (Valeria) بچههای سو و رید ریچاردز هستن.
والریا تاریخچهای کاملاً دراماتیک رو تجربه کرده. زمان به دنیا اومدنش تو نگتیو زون (Negative Zone)، والریای نوزاد شروع به انتشار تشعشعات مرگباری کرد و این تصور به وجود اومد که مرده به دنیا اومده.
فرانکلین از نیروهای ذهنی خودش استفاده کرد تا تو زمان سفر و خواهرش رو به یه دنیای موازی منتقل کنه؛ جایی که تو اون سو با دکتر دووم (Doctor Doom) ازدواج کرده. اون طور که تو شمارهی ۱۵ کمیک Fantastic Four نشون داده شد، در آخر والریا سر از دنیای اصلی مارول درآورد.
والریا یک ابرنابغه ست که میتونه نامرئی شه و از تواناییهای انرژیک استفاده می کنه.
فرانکلین هم یه جهشیافته قدرتمنده که میتونه راستینگی رو تغییر بده، مادرش رو در حال نامرئی بودن پیدا کنه و حتی از خودش آواتارهایی بسازه.
وقتی صحبت از خواهران و برادران کیهانی مارول میشه، این دو خواهر جزو شناختهشدهترینها به شمار میان. گامورا دختر خوندهی تانوسه که بعد از نابودی مردمش، ذن-هوبریها، مسئولیت سرپرستیش رو پذیرفت.
نبیولا ظاهراً نوهی تانوس محسوب میشه ولی رازهایی دربارهی میراث این شخصیت وجود داره.
در هر صورت، گامورا و نبیولا توسط تایتان دیوونه با هم بزرگ شدن، که معمولاً یه ترکیب عالی برای پدید اومدن رقابت محسوب میشه.
هر دوی این زنها مبارزای ماهری بودن و برای انجام آدمکشی تربیت شدن.
گامورا بیشتر با عنوان «مرگبارترین زن کهکشان» شناخته میشه. نبیولا هم تو جایگاهِ خواهرِ کمتر مورد توجه قرار گرفته قرار داره و از خشمی که سر این قضیه داره تو مبارزاتش استفاده میکنه.
و همچنین قطعات مکانیکی بدن نبیولا بهش نیرو و شتاب بهبود یافته میده.
گامورا و نبیولا رابطه ستیزهگرانه با هم دارن اما هنوز هم یه ارتباط خواهرانه بین این دوتا برقراره.
این دو خواهر اتفاقات کم و بیش دلخراشی رو با هم تجربه کردن. برای نمونه تو خط داستانی The Infinity Gauntlet، زمانی که تانوس نیمی از هستی رو محو میکنه، گامورا هم از بین میره. ولی زمانی که نبیولا به دستکش ابدیت دست پیدا میکنه، خواهرش دوباره برمیگرده.
سایکلاپس (Cyclops) اولین بار تو شمارهی ۱ کمیک Uncanny X-men حضور داشت و الکس تو شمارهی ۵۴ این سری کمیک.
پدر شون به اسم کریستوفر، که بعدها تبدیل به دزدی فضایی با نام مستعار کورسیر (Corsair) شد، سرگرد نیروی هوایی و خلبان تست بود.
زمانی که اونا از یه سفر با هواپیمای قدیمی خودشون برمیگشتن، با یه سفینه سلطنتی شیآر (Shi’ar) برخورد کردن و هواپیماشون آتیش گرفت.
این جا بود که مادرشون برای نجات جون بچههاش، اونا رو به بیرون پرتاب کرد.
با این که این دو پسر از این حادثه جون سالم به در بردن ولی اسکات دچار ضربهای به سرش شد و بعدش از برادرش برای زندگی تو یه یتیم خونه جدا شد.
سرپرستی الکس توسط خانوادهی بلندینگ (Blanding) قبول شد اونم در حالی که مستر سینیستر (Mister Sinister) اونو تحت نظر داشت و برای مدتی جلوی پدیدار شدن تواناییهای جهشیافتگیش رو گرفت.
هویت هاوک (Havok) توسط لری ترسک (Larry Trask)، پسر مخترع سنتینالها، به الکس داده شد.
تو همین حال و بدون در جریان بودن الکس، اسکات تبدیل به یه قهرمان به اسم سایکلاپس شده بود و به ایکس من پیوسته بود؛ جایی که ماجراهای زیادی رو پشت سر میگذاشت. در آخر، طی یکی از این ماجراجوییها، اسکات به نجات الکسِ که تو خطر بود رفت تا اونم به ایکس من بره.
با این که هم ناتاشا رومانوف و هم یلنا بلووا بیوهی سیاه محسوب میشن ولی همیشه برای یه جبهه نجنگیدن.
ناتاشا و یلنا خواهر بیولوژیکی هم نیستن اما توسط رد روم (Red Room) بزرگ شدن و آموزش دیدن. همچنین سابقهای دارن که باعث میشه اونا رو خونواده محسوب کنیم. هر چند چنین چیزی به این معنی نیست که این دو تو طول زمان با هم درگیر نشده باشن.
یلنا اولین فارغ التحصیل اتاق سرخ بود که تونست رکوردهای ناتاشا رو بشکنه. تو کمیک Black Widow: Pale Little Spider، یلنا به عنوان یه بلک ویدو شروع به فعالیت میکنه و مأموریتی بهش محول میشه تا در برابر ناتاشا قرار بگیره.
با همهی این اوصاف ولی ناتاشا در نهایت یلنا رو تشویق میکنه تا به جای این که سرسپردگی کورکورانه نسبت به رهبراش داشته باشه، چیزی که اونو خاص میکنه رو بفهمه و بدونه که واقعاً کیه. از اون موقع به بعد، این دوتا بیوهی سیاه تو مأموریتها و ماجراهای مختلف تونستن به همدیگه تکیه کنن.
اگر میخوای در مورد درگیریهای خونوادگی صحبت کنی، شخصیتهای کمی تجربهی بیشتری از شانگ-چی و ازمه (Esme) تو این زمینه دارن.
هر دوی این خواهر و برادر ناتنی برای آدمکش شدن بزرگ شدن. ازمه کسی بود که عنوان سیستر دگر (Sister Dagger)، قهرمان خاندان ددلی دگر (Deadly Dagger) رو دریافت کرد.
هنگامی که شانگ-چی متوجه ذات آدمکش پدرش تو شمارهی ۱۵ کمیک Marvel Special Edition شد، پیوندش رو با میراثش قطع کرد و قبل از این که مأموریت پدرش رو انجام بده فرار کرد.
در آخر، شانگ-چی تبدیل به یکی از اعضای هیروز فور هایر (Heroes for Hire) و اونجرز شد.
بعد از گذشت سالها، سیستر همر (Sister Hammer) کنترل جامعه پنج سلاح (Five Weapons Society)، سازمان پدرش رو به دست گرفت اما سیستر دگر و برادر سیبر (Brother Sabre) به سراغ شانگ-چی رفتن؛ چون که اون عملاً جانشین راستین بود.
البته که شانگ-چی علاقهای به این جایگاه نداشت. ازمه اولش با شانگ-چی درگیر شد ولی آخرش با برادرش جور دراومد.
به وسیلهی راهنمایی شانگ-چی، ازمه تونست یه زندگی بیرون از دنیای آدمکشی رو برای خودش دست و پا کنه و کنار برادرش قرار بگیره.
تچالا و شوری یکی از شیرینترین رابطه های خواهر و برادری دنیای مارول هستن.
برای چند نسل، واکانداییها به بلک پنتر به چشم نگهدار خودشون نگاه کردن؛ جنگجویی که تواناییهاش از بست (Bast)، خدای پلنگ، سرچشمه میگیره.
تچالا اوایل دوران بلوغ تو دنیا سفر و تو دانشگاههای معتبر شرکت کرد. زمانی که به خونه برگشت، جایگاهش به عنوان پلنگ سیاه رو گرفت.
همچنین تچالا به عنوان یکی از اعضای اونجرز هم فعالیت میکنه.
ولی شوری هم عنوان بلک پنتر رو داشته. تو شمارههای ۱ و ۲ کمیک Black Panther، تچالا بعد از حملهای توسط دکتر دووم به کما رفت. استورم که تو اون دوره با تچالا ازدواج کرده بود، شوری رو نامزد جانشینیش کرد.
شوری گیاه دارویی به شکل قلب رو مصرف کرد تا تبدیل به بلک پنتر شه ولی خدای پلنگ بهش نیرویی نداد چون که باور داشت نسبت به تچالا حسودی میکنه.
در هر صورت شوری لباس بلک پنتر رو پوشید و این هویت رو به خودش گرفت تا هم واکاندا و هم برادرش رو نجات بده.
به خاطر فعالیتهای ایثارگرانه شوری، خدای پلنگ در آخر تواناییهای بلک پنتر رو بهش هدیه کرد.