نقدفیلم و سریال نقد و بررسی سریال ملکه اشک ها (Queen Of Tears)

zhinazhina عضو تأیید شده است.

مدیر روابط عمومی + مسابقات
پرسنل مدیریت
مدیر روابط عمومی
مدیر رسـمی تالار
منتقد
منتقد ادبی
ژورنالیست
کپیـست
نویسنده نوقلـم
مقام‌دار آزمایشی
مقام‌دار برتر سال
نوشته‌ها
نوشته‌ها
1,116
پسندها
پسندها
7,368
امتیازها
امتیازها
388
سکه
1,394
خب خب سلام من بازم امدم 9t_:(
این بار با نقد سریال ملکه اشک ها بچه ها این نقد مال من نیست
امیدوارم لذت ببرید1t_:(

"نقد و بررسی سریال ملکه اشک ها"
ملکه اشک‌ها، سریالی پربیننده در ژانر کمدی عاشقانه‌ است که در سال 2024 ساخته و منتشر شد. ماجرای اثر حول یک عشق جادویی و هیجان انگیز می‌چرخد. داستان یک زوج که با عشق فراوان ازدواج کردند، اما به دلایلی زندگی‌شان بی رنگ و روح شده و از یکدیگر فاصله گرفتند. در این بین افرادی هستند که از این جدایی سوءاستفاده می‌کنند و با طمع زندگی آن‌ها را با چالش رو به رو می‌کنند. سریال، روند بازگشت عاطفه به رابطه‌ی این زوج و حل بحران‌ها را در کنار همدیگر نمایش می‌دهد. در واقع داستان راجع به این است که هیون وو دوباره کنار هه این تبدیل به فرشته‌ای شود که چهار سال پیش بود. از پیام‌های مثبت این اثر می‌توان به معجزه عشق پاک، ارزش خانواده، صداقت، تعهد، زودگذر بودن دنیا و ارزش سلامتی اشاره کرد که این موارد به خوبی در اثر منعکس شده‌اند. با توجه به موضوع و ژانر اثر و همچنین پرداختن به موضوعاتی مانند عشق و تعهد تماشای این اثر به افراد +15 سال توصیه می‌شود.
ژانر : عاشقانه کمدی
 
پیام مثبت:

سریال ملکه اشک‌ها پیام‌های مثبت زیادی دارد؛ به طور کلی سریال می‌گوید که همیشه زندگی آن طوری که بخواهیم پیش نمی‌رود و باید قدر کنار همدیگر بودن را بدانیم، هیچ‌چیزی در دنیا ارزشمندتر از سلامتی و کنار هم بودن نیست، دعا کردن موجب آرامش انسان می‌شود، دنیا کوتاه است و زمان مانند برق و باد زود می‌گذرد. همچنین هیچ زمانی نباید برای غرور، رابطه خود را با آدم‌های خوب زندگی‌مان خراب کنیم و باعث فاصله از همدیگر بشویم، گفت و گو می‌تواند روابط ما را بهبود ببخشد و از سوءتفاهم جلوگیری کند. یکی از اصلی‌ترین پیام‌ها عشق پاک و معجزه آسا است که می‌تواند در انسان امید به زندگی و مبارزه با فراز و نشیب زندگی را به همراه داشته باشد. ارزشمندی سلامتی و کوتاهی زندگی نیز به طور ویژه از سریال دریافت می‌شود. موضوع خانواده‌هم در این اثر موضوع پر رنگی است که در ابعاد مختلف به آن پرداخته شده. راجع به اعتماد به افراد هم نشانه‌های قابل تأملی در اثر نمایش داده می‌شود. پیامد قدرتگیری افراد سلطه‌گر و باطل در این سریال نمایش داده شده، عاقبت نهایی آن‌ها نیز به تصویر کشیده شده. همچنین به وضوح پیام اینکه شیطان زاده نمی‌شود، بلکه ساخته می‌شود از این اثر دریافت می‌شود.

امیدآفرینی:

امید آفرینی در این اثر یافت می‌شود، هه این در مواجهه با بیماری‌اش امیدوارانه درمان می‌شود و معتقد است که باید درمان شود؛ در این مسیر وجود عشقی پاک باعث امیدواری بیشتر و بالا رفتن روحیه می‌شود.

 
خانواده محوری:

از موضوعات اصلی سریال خانواده است. بسیاری از دیالوگ‌ها و سکانس‌ها یک مفهوم واحد را به مخاطب می‌رساند که « خانواده همه چیز است.» هیون وو در زمان سختی و ناامیدی از سمت خانواده‌اش حمایت می‌شود، هه این در ابتدا حسرت یک خانواده را دارد. تمام موارد اشاره به این دارد که انسان هر چقدر هم با اعضای خانواده‌ی خود اختلاف داشته باشد و با آن‌ها متفاوت باشد، بازهم نیازمند آن‌ها است. ما در یک سمت با خانواده‌ای مجلل طرف هستیم که در ظاهر خوشبخت و خوشحال هستند اما در باطن با روابطی آشفته رو به رو می‌شویم. پدربزرگ تمام فرزندانش را از خود رانده و حرف یک غریبه را به آن‌ها ترجیح می‌دهد، او فرزندانش را بی عرضه می‌داند و آن‌ها را در هیچ کاری اصلح نمی‌داند. مادر رویکردی عجیب و غلط در راستای تربیت فرزندان دارد، او پسرش را لوس پرورش داده، به طوری که در کوچک‌ترین سختی و مشقتی قرار نگرفته. اما با دخترش رابطه‌ای گسسته دارد، او به دلیل اتفاقی که هیچکس در آن مقصر نبود دخترش گناهکار می‌داند و مدام او را سرزنش می‌کند. خیانت و دو رویی در این خانواده بسیار گسترش دارد، این خانواده به مرور تغییر می‌کند و اعضا از گذشته‌ی خود پشیمان می‌شوند. در آن طرف با خانواده‌ای روستایی و ساده طرف هستیم. این خانواده‌هم مشکلات فراوانی دارد با این تفاوت که در زمان سختی مرهم زخم‌های یکدیگر می‌شوند و پشتیبان هم هستند. این خانواده حتی عروس خود یعنی هه این را مانند فرزند خودشان دوست دارند و از او محافظت می‌کنند. خانواده‌ی بک هیون وو ترمیم کننده‌ی زخم‌های هه این هستند؛ تک تک آن‌ها نگرانی‌شان را به او نشان می.دهند، با او مهربانند و جای خانواده‌اش از نظر عاطفی از او محافظت می‌کنند. نمونه‌ی دیگری از خانواده مو سول هی است که به دلیل طمع فرزندش را رها می‌کند و باعث می‌شود او به بدترین شکل پرورش یابد و در نهایت تبدیل به یک هیولا شود، پس از مرگ پسرش او همچنان به دنبال قدرت و پول است و برای او سوگواری نمی‌کند. در نهایت می‌توان گفت خانواده یک عنصر مهم نشان داده شده که در عواطف، احساسات، رشد و جهت یابی تربیتی فرد بسیار مؤثر است.
 
ناهنجاری اجتماعی:

هیون وو با دروغ سعی می‌کند به هه این نزدیک شود تا اموالش را قبل از مرگ تصاحب کند، گر چه در میان این مسیر احساسات گذشته‌اش خود را نشان می‌دهد و طمع را کنار می‌گذارد. هونگ مان ده بر اثر فشار و آزار مو سول هی خودک*شی می‌کند، او که فرزندانش را در طول عمر از خود رانده در پایان از کارش به شدت پشیمان می‌شود.

مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل:

با توجه به فرهنگ این کشور، مصرف مشروبات به صورت یک سنت و در جمع خانواده و دوستان نمایش داده‌شده. تنها در یک صحنه استعمال دخانیات توسط یک شخصیت منفی دیده می‌شود.

مسائل جن*سی:

با توجه به ژانر عاشقانه، در آغو*ش گرفتن و بوسیدن در برخی صحنه‌ها وجود دارد. لازم به ذکر است که در نسخه‌ی پالایش شده این موارد کاملا بر طرف می‌شود.
4t_:(
 
خشونت این اثر بالا نیست اما در مواردی به چشم می‌خورد. خشونت روانی اثر در ابتدا به روابط بک هیون وو با هه این و خانواده‌ی هونگ باز می‌گردد. بک هیون وو با خانواده‌ی همسرش زندگی می‌کند و مدام زیر نظر آن‌ها است، او توسط آن‌ها سرزنش می‌شود و تحت فشار مجبور به انجام کارهایی می‌شود که علاقه‌ای به آن‌ها ندارد. در محل کار نیز او کارمند پدربزرگ هه این است و مداوم مورد شماتت و فشار این خانواده قرار دارد. پس از ترمیم روابط هیون وو و خانواده هونگ، خشونت روانی به آزار یون اون سونگ و مادرش نسبت به خانواده هونگ و هیون وو باز می‌گردد. ابتدا آن‌ها از خانه‌ی خودشان رانده می‌شوند، اموال آن‌ها تصرف می‌شود و توسط اذهان عمومی تحت سخت ترین سرزنش‌ها قرار می‌گیرند و حتی از دیدن پدرشان‌هم محروم می‌شوند. همچنین هه این مورد بی توجهی مادرش است، او راجع به مرگ برادرش (که تقصیری در آن نداشته) مورد شماتت قرار می‌گیرد. یکی از علائم بیماری هه این فراموش کردن مکان و زمان و عدم تشخیص چهره‌ها است، این موضوع غم سنگینی برای او دارد. در کل تا حدودی می‌توان غم و دردی که یک بیمار تحمل می‌کند از شخصیت هه این دریافت کنیم. و خشونت فیزیکی اثر در چند مورد ضرب و شتم و شلیک با تفنگ است.
(برادر خشنش هم زیباست:_:)
 
الگو پردازی:
بک هیون وو در ابتدا برای طمع و بدست آوردن اموال کنار هه این می‌ماند، اما در این بین عشق و انسانیت به او غلبه می‌کند و باعث می‌شود هه این بتواند به بیماری خود غلبه کند. او علاوه بر مراقبت و همراهی با هه این، مشکلات حقوقی خانواده‌‌ی او را حل می‌کند. هه این بر خلاف شخصیت مغرورش، به بیماران کمک مالی می‌کند. او در بسیاری از زمان‌ها مورد سرزنش مادرش قرار می‌گیرد اما از بیان اینکه بیمار است به خانواده‌‌اش خودداری می‌کند، زیرا نمی‌خواهد آن‌ها ناراحت و غمگین بشوند. هه این امید زیادی دارد و در برهه‌ی درمان، با اطمینان می‌گوید که بهبود پیدا خواهد کرد. هونگ بوم جا جدای از شخصیت پرخاشگری که دارد، از خانواده‌اش محافظت می‌کند و دلسوز آن‌ها است. سو چول پس از تحولاتی که در زندگی‌اش رخ می‌دهد تصمیم می‌گیرد به یک مرد واقعی تبدیل شود و از خانواده‌اش محافظت کند، او حقیقت تلخی که دا هه از او پنهان کرده‌بود را نادیده می‌گیرد. مادر هیون وو منبع تأمین کننده‌ی عاطفه و محبت مادرانه هه این است، او را مانند فرزندش دوست دارد و شنونده‌ی دردهایش است. شخصیت یون اون‌سونگ کارهای اشتباه زیادی را انجام داد و به آدم‌های زیادی آسیب زد، اما واقعیت این است که زندگی و کاری که مادرش در حقش کرد از او یک هیولا ساخت. او در ظاهر بالغ بود اما در حقیقت پسربچه‌ای بود که برای داشتن مادرش هرکاری را انجام داد. او ارزشی برای مادرش نداشت، در واقع مادرش مسئولیت خود در قبال او را نادیده می‌گرفت؛ همین از او انسانی ساخت که به همه چیز طمع دارد و در صورت دست نیافتن به خواسته‌اش آن را از بین می‌برد. او به واسطه‌ی مادر بی مسئولیت خود در مسیر اشتباه قرار گرفت و در نهایت جانش را از دست داد. قاتل اصلی او در ابتدا طمع و حرص مادرش بود که به خود او نیز سرایت کرده بود.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین