!تکلیف شماره یک!
درود.
برای هر یک از موضوعات ذکر شدهی زیر، تا دوشنبه و یا نهایتا پایان هفته بعد موارد نگاشته شده را برای اثر خود ارسال کنید.
توجه!
نیازی به انتخاب عنوان نیست.
سلام عزیزم
اول بگم که این یه داستان خیلی خیلی کوتاهه. چون اگه بلند باشه تاثیرش رو از دست میده برا همین وقایع و کاراکترهاش زیاد نیستند.
1- نقشه ذهنی:
نام شخصیتها، مکانها و رویدادهای کلیدی را بنویسید و با خطوط به هم وصل کنید.
شخصیتهای اصلی:
1. نام: آرام _ تایپ شخصیتی: ESFJ مایل به ISFJ _ دختری اجتماعی، پر حرف، مهربان. غم هاش رو همیشه پشت لبخندش پنهان میکنه. آدم منظم و با برنامهایه.
علاقههاش: موسیقی و یاد گرفتن زبانهای مختلف
دانشجوی رشته مترجمی زبان انگلیسی.
ویژگیهای ظاهری: موی ل*خت مشکی تا شانه، بیبی فیس، صورت گرد و لپ دار، جسهی ریز، چشمهای گرد مشکی، مژههای صاف و کوتاه، ابروهای مرتب و معمولی، ل*ب کوچک، بینی قلمی.
2. نام: فرهاد _ تایپ شخصیتی: ISFP _ کم حرف، مرموز، خوشصدا، نقاش و...
علاقههاش: کشیدن نقاشی و انزوا.
ویژگی ظاهری: موی حالتدار خرمایی، چشمهای قهوهای، صورت زاویهدار، دماغ استخوانی، قد نسبتا بلند
مکانهای اصلی:
ایستگاه اتوبوس، اتوبوس، خوابگاه، پارک، پارکینگ، گالری نقاشی
رویدادهای کلیدی:
مرخصی از دانشگاه و کارکردن شبانه روز شخصیت اصلی(دختر) به علت بدهی، آشنایی با فرهاد، اقدام به خودک*شی، بازگشت به زندگی و رفع مشکلات.
( با خطوط وصل کردن رو حقیقتا درست نفهمیدم چجور دیگه همینو از ما بپذیر

)
2- جدول داستانی:
یک جدول ساده ایجاد کنید که شامل آغاز، میانه و پایان داستان باشد.
آغاز( اولین صحنه) : صبح زود با ناامیدی بیدار شدن آرام، خروج از خوابگاه برای رفتن به آنسوی شهر و پرستاری از یک دختر معلول 10 ساله به اسم هانا... مواجه شدن با مردی مرموز در ایستگاه اتوبوس.
میانه: پی بردن به هویت اصلی مردی که در عین ناشناس بودن، آرامش رو به زندگی آرام برگردوند... وارد شدن فرهاد به زندگیش، که این وسط یهو غیبش هم میزنه کلا فضا متشنج میشه ولی به دلیل اسپویل نمیگم کاملش رو.
پایان: تبدیل شدن آرام به همون دختر شاد همیشگی، که حالا اون ناپخته بودنش از بین رفته و ازش یه آدم بالغ ساخته. یه جورایی اون تجربه سخت یکماهه که برای پرداخت بدهیش براش پیش اومد، چالشی بود که باعث شد بخواد مستقل عمل کنه و این واقعا تاثیر خوبی روش گذاشت.
3- نمودار جریان:سیر اتفاقات مهم را به شکل نموداری ترسیم کنید تا روند داستان مشخص شود.
من یه موقع دیگه هم که تو کارگاه شرکت کرده بودم واقعا این قسمت رو نمیدونستم چطور باید بنویسم

چون همیشه یه تصویر ذهنی کلی از داستان دارم که تا زمانیکه شروع به نوشتن نکنم نمیتونم بیانش کنم.
صحنههای اصلیش بیشتر شامل یک سری نمادها، صحنههای رمانتیک، همینطور التیام پیدا کردن دو فرد آسیب دیده به واسطهی همانرژی بودن و علاقهی شکل گرفته بینشون به مرور زمانه.
برای همین جز این و حالا اقدام به خودک*شی کاراکتر اصلی، اتفاق عجیبی نمیوفته که بخوام به صورت سیر اتفاقات بنویسمش.
ملاقات یک دختر ناامید از ادامهی زندگی و مردی که از آدمها بیزاره و رو به تنهایی و انزوا برده، و حالا قراره عشق بینشون اون روی مثبت شخصیتشون رو دوباره زنده کنه.
4- تصویرسازی هنری:
اگر به هنر علاقه دارید، یک نقاشی یا تصویر گرافیکی از فضای کلی داستان بسازید.
نکته:
ارسال تمامی موارد فوق به جز مورد چهارم ضروری است.