نویسندگان چگونه در نویسندگی از MBTI استفاده کنیم؟

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

به نام خدا



استفاده از تست شخصیت MBTI (Myers-Briggs Type Indicator) در نویسندگی و شخصیت‌پردازی ابزار بسیار کاربردی‌ایه که می‌تونه کمک کنه شخصیت‌ها واقعی‌تر، منسجم‌تر و قابل‌درک‌تر به نظر برسن.​

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

۱. درک عمیق از تیپ‌های شخصیتی MBTI بر اساس ۴ بعد طراحی شده:


بعد انرژی در دو حالت درون‌گرا (I) یا برون‌گرا (E) مثال: شخصیت گوشه‌گیر یا معاشرتی

بعد دریافت اطلاعات در دو حالت حسی (S) یا شهودی (N) مثال: شخصیت واقع‌بین یا خیال‌پرداز

بعد تصمیم‌گیری در دو حالت منطقی (T) یا احساسی (F) مثال: شخصیت عقل‌گرا یا دل‌سوز

بعد سبک زندگی در دو حالت قضاوت‌گر (J) یا ملاحظه‌گر (P) مثال: شخصیت منظم یا انعطاف‌پذیر
با ترکیب این‌ها، ۱۶ تیپ شخصیتی به دست میاد (مثلاً INFJ، ESTP، و غیره).

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

۲. خلق شخصیت‌های منسجم


با انتخاب یک تیپ MBTI برای هر شخصیت، می‌تونی:
واکنش‌هاشون به موقعیت‌ها رو پیش‌بینی‌پذیر کنی.
دیالوگ‌نویسی دقیق‌تر انجام بدی (مثلاً ISTJ معمولاً کوتاه و رسمی صحبت می‌کنه، در حالی که ENFP بلند و پرشور حرف می‌زنه).
تضادهای جالب خلق کنی (مثلاً یک INFJ با یک ESTP توی موقعیت بحرانی رفتار کاملاً متفاوتی دارن).

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

۳. رشد شخصیت در داستان (Character Arc)


تیپ شخصیتی نقطه شروعه، ولی می‌تونه طی داستان رشد کنه. مثلاً:
یک INFP در آغاز خیلی ایده‌آلیسته، ولی طی وقایع داستان یاد می‌گیره گاهی باید واقع‌بین باشه (نزدیک شدن به S).
یک ENTJ ممکنه یاد بگیره کمی همدل‌تر بشه (کمی حرکت به سمت F).

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

۴. تضاد و درگیری بین شخصیت‌ها


MBTI کمک می‌کنه تضادهای روانشناختی طبیعی بین شخصیت‌ها ایجاد کنی
بطور مثال:


| INTJ vs ESFP | یکی آینده‌نگر و تحلیل‌گر، دیگری شاد و در لحظه |

| ISTJ vs ENFP | یکی ساختارمند و منطقی، دیگری خلاق و بی‌برنامه |
این تضادها زمینه درام و تعارض طبیعی ایجاد می‌کنن.

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

۵. الهام برای تیپ‌های غیرکلیشه‌ای


خیلی از نویسنده‌ها ناخواسته شخصیت‌هاشون رو شبیه هم می‌نویسن. استفاده از MBTI باعث می‌شه:
تنوع تیپ شخصیتی داشته باشی.
شخصیت‌هایی با ویژگی‌هایی بنویسی که خودت نداری.
از کلیشه‌هایی مثل «قهرمان همیشه برون‌گرا و شجاعه» فاصله بگیری.

 

[AlirixAlirix عضو تأیید شده است.]

مثال عملی؛

فرض کن یه داستان معمایی می‌نویسی:

کارآگاه | INTJ | تحلیلی، دوراندیش، خونسرد
دستیارش | ESFP | خوش‌صحبت، برون‌گرا، اهل آزمون و خطا
قاتل | INTP | منزوی، غیرقابل‌پیش‌بینی، منطق‌زده
حالا نه‌تنها می‌تونی دیالوگ‌ها و تصمیم‌هاشون رو طبیعی‌تر بنویسی، بلکه کشمکش‌ها هم واقعی‌تر به نظر می‌رسن.