۱- با سلام، لطفا در ابتدا خودتون رو به مخاطب های ما معرفی کنید.
سلام من ماها کیازاده هستم، ۱۸ سالمه و دانشآموزم و توی اوقات فراغتم رمان مینویسم.
۲- لطفا آثار خودتون رو برای شناخت بیشتر معرفی کنید.
رمان زیبای سلطنتی (منتشر شده)
رمان بزرگزادهی متواری(منتشر شده)
داستان کوتاه عامی خبرکش(منتشر شده)
رمان پسران دانشگاه را رهبری میکنند(درحال تایپ)
رمان عزیزم فریاد نزن(درحال تایپ)
۳- ایدههای رمان یا داستان هاتون رو از کجا پیدا میکنید؟
هر چیزی میتونه یه جرقه برای نوشتنم باشه. بعضی وقتا یه جمله، بعضی وقتا یه حرکت ساده و معمولی و این بعضیها توی ذهنم شاخ و برگ پیدا میکنن و تبدیل به یه داستان میشن.
۴- کدوم شخصیت از رمانتون رو دوست دارید؟ چرا؟
النا توی رمان عزیزم فریاد نزن، چون یه دختر شکسته و ضعیف رو نشون میده که چطور تیکههای شکستهی خودش رو جمع میکنه و از اول خودش رو میسازه. النا نشوندهندهی یه دختر قوی هست که قوی نبود اما میشه.
۵- نوشتن رو از کی شروع کردید؟ فکر میکردید یک روز به اینجا برسید؟
من وقتی که خوندن و نوشتن بلد نبودم، یه دفترچهی کوچیک دستم میگرفتم و خطیخطی میکردم. اون خطهای عجقوجق داستانهای من بودن که برای بقیه تعریف میکردم، اما بعدش که خوندن و نوشتن یاد گرفتم هر روز انشا مینوشتم. معلمام علاقهی زیادی به نوشتههام نشون میدادن و تشویقم میکردن. ۱۳ سالم بود که داستان کوتاه مینوشتم و برای دوستام میفرستادم تا اینکه با یه انجمن آشنا شدم و وقتی که ۱۵ سالم بود اولین رمانم رو نوشتم.
۶- نویسنده و کتاب مورد علاقه تون کی و چی هستن؟
من کارای نویسندههای زیادی رو دنبال میکنم اما یکی از نویسندههایی که دوست دارم عطار و از نویسندههای الان فاطمه عیسیزاده هست. کتاب مورد علاقمم قلعهی حیوانات و شازده کوچولوعه.
۷- نویسندگی الویت چند شماست؟ نویسندگی الویت اولم بود، اما اما الان الویت دومم هستش.
۸- کدوم ژانر رو برای نوشتن ترجیح میدید؟ چرا؟
ژانرهای تاریخی و عاشقانه رو دوست دارم اما ژانر فانتزی رو ترجیح میدم چون آزادی عمل بیشتری در این ژانر داری.
۹- پیشنهادتون برای نویسندههایی که تازه تصمیم به نوشتن گرفتن، چی هست؟
پیشنهاد میکنم کتاب و رمان زیاد بخونن، البته کتابها و رمانهایی که براشون مفید باشه و بهشون کمک کنه. مثلا خود من شروع به نوشتن یه رمان جنایی کردم اما چون اطلاعات کمی از این ژانر داشتم نمیتونستم اونطور که باید چیزی که توی ذهنمه رو بنویسم برای همین نیمه تمام موند تا بتونم کتابها و رمانهایی مرتبط به همین ژانر رو بخونم و بعد بتونم اونطور که باید تمومش کنم.
۱۰- چه طور فهمیدید که اهل نوشتن هستید؟
من عاشق نوشتن بودم اما پدرم باعث شد پی به علاقهم ببرم. اون مدام من رو به نوشتن تشویق میکرد و حتی داستانهای کوتاه دوران راهنماییم از داستانهای بچگی پدرم بود.
۱۱- نویسندگان و شاعران قاعدتا دفترچه یادداشت همیشه به همراه دارند، (دفترچه مجازی) شما چطور؟
منم دفترچه یادداشت دارم چون ممکنه هر لحظه یه داستان جدید به ذهنم برسه و من برای اینکه از یادم نره یادداشتش میکنم تا توی زمان مناسب روش کار کنم.
۱۲- نوشته هاتون رو چه مقدار بازنویسی میکنید؟
بستگی داره من اول خلاصهای از رمانم رو مینویسم بعد بهش شاخ و برگ میدم و بعد بررسی میکنم تا اگر جایی لازمه حذف بشه یا بخشی که لازمه بیشتر روش کار بشه رو بازنویسی کنم. ممکنه چندین و چند بار این کار رو طی نوشتن انجام بدم، چون هر چی بیشتر بازنویسی و ویرایش کنی نوشتت بهتر، غلط املاییت کمتر و جمله بندی جوندارتر میشه این کار توی نوشتن و صد البته درست نویسی بهت کمک میکنه.
۱۳- آیا آثار خودتون رو نقد می کنید؟
بله هم خودم نقد میکنم و هم از بقیه کمک میگیرم. نقد کردن باعث میشه اشکالات رمانت رو بفهمی و از چشم یه خواننده نوشتت رو بررسی کنی.
۱۴- نظرتون درمورد شروع داستان یا رمان چیست؟
بعد از اسم و خلاصه شروع داستان نقش خیلی مهمی داره بعضی از خوانندهها از جمله خودم اگه یه شروع خیلی ساده و کلیشهای ببینم اون رمان رو نمیخونم. شروع باید کشش لازم رو داشته باشه تا خواننده تا آخر رمان همراهی کنه.
۱۵- نام داستان یا رمان خودتون رو کی و چگونه انتخاب میکنید؟
یکی از سختترین بخشها برای نویسندهها اسم و عنوان رمانه، چیزی که مخاطب میبینه و اگه خوشش اومد میاد سراغ رمان. متاسفانه انتخاب اسم خیلی برای من وقتگیره اینکه بتونی اسم بدون کلیشه و جذاب که به رمانت مرتبط باشه پیدا کنی سخته. من اول چند اسم که به رمانم بیاد رو انتخاب میکنم و مینويسم، بعد نگاه میکنم که کدوم عنوان تکراریه یا خیلی ساده و معمولیِ، اونهارو حذف میکنم و از موارد باقی مونده جذابترینش رو انتخاب میکنم.
۱۶- آیا در داستان موقعیتی رو تشریح کردهاید که تجربه درستی از آن نداشته باشید؟
بله، اینجور وقتا از افرادی که توی این موقعیتها قرار گرفتن سوال میپرسم تا بتونم چیزی که توی ذهنمه رو طوری که واقعی یه نظر برسه روی نوشتهم پیاده کنم.
۱۷- چند درصد بالایی از نوشتههایتان بر تجربه شخصی استوار است؟
هفتاد درصدشون بر اساس تجربههای خودمه اما با کمی تغییر.
۱۸- شیوه شما برای تبدیل یک شخصیت واقعی به یک شخصیت داستانی چگونه است؟
سعی میکنم متناسب با موضوع رمان بعضی از خصوصیاتش رو حذف و در عوض بعضی ویژگیها رو بهش بدم. بیشتر برای شخصیتهای اول اینکار رو میکنم مثلا رمان پسران دانشگاه را رهبری میکنن سه دختر که شخصیتهای اصلی هستن از شخصیتهای واقعی الهام گرفته شدن حتی اسمشون و رفتارها و ویژگیهای ظاهرشون حتی بعضی از شخصیتهای فرعی و شخصیت اصلی مرد هم از اطرافیانم الهام گرفته شدن که بعضی از خصوصیاتشون رو عوض کردم.
۱۹- در حین نوشتن تا چه اندازه مسائل فنی داستان نویسی رو رعایت میکنید؟ تا حدی که لازم باشه شاید موقع نوشتن از دستم در بره اما موقع ویرایش تا حد امکان رعایت میکنم.
۲۰- تا چه اندازه با نوآوری در ادبیات موافق هستید؟
به نظر من نوآوری مفیده و میتونه به داستان رنگ و بوی دیگهای ببخشه اما به اندازه، بهتره زیادهروی نشه.
۲۱- به نظر شما چه تفاوتی بین یک نویسنده و یک فرد عادی وجود دارد؟
به نظر من تفاوت خیلی زیاده اما متاسفانه بعضیها عقیده دارن هر کسی میتونه نویسنده بشه در حالی که اینطور نیست نویسندگی پنجاه درصدش استعداد ذاتیه و پنجاه درصدش تمرین. هر کسی نمیتونه نویسنده بشه و این از نوشتههای کلیشهای و خیلی معمولی و ساده پیداست. نوشتن ذوق هنری و ذهن خلاق میخواد تا بتونی یه داستان جالب بنویسی که خیلیها رو جذب کنه، بدون کپی کردن از یکی دیگه. طوری که با احساس مخاطب بازی کنی، هر وقت تونستی چیزی بنویسی که اشک مخاطب رو در آورد، باعث خندیدنش شد، کنجکاوش کرد اون موقع میتونی بگی واقعا یه نویسندهای.
۲۲- در نوشتن چقدر از روان شناسی کمک میگیرید؟
جایی که لازم باشه سعی میکنم از روانشناسی کمک بگیرم تا پیام مفیدی به مخاطب برسونم.
۲۳- عکس العمل شما نسبت به نقدهای کوبنده آثارشما چیست؟ و چگونه نقدی بوده است؟
نقد کوبنده نداشتم تا حالا اگر چیزی بود با ملایمت بهم گفته شده، جزء یه مورد که من ناظر یک نویسنده بودم و وقتی که اشکالاتش رو بهش گوشزد میکردم به دل گرفته بود. هرچند که من وظیفهم رو انجام میدادم و هیچ توهین و بیاحترامی نکردم و با ملایمت و دوستانه باهاش صحبت میکردم. اما طرف نقد کوبندهای از رمانم میکنه اونم فقط با خوندن چند خط اول از پارت اول که خیلی تکراری مینویسی و کل موضوع رو همون اول میگی. البته این برای وقتی بود که اولین رمانم در حال تایپ بود و من هنوز هیچ تجربهای از نوشتن نداشتم و خیلی خیلی مبتدی بودم. اصولا نویسندهها با داستان اولشون نویسندهی حرفهای نشدن بلکه با نوشتن مکرر، بازنویسی و ویرایش کمکم تجربه بدست میارن برای همین من تشکر کردم و چیز دیگهای نگفتم.
۲۴- معمولا کجا مینویسید؟
هر جا که حس نوشتن داشته باشم توی خونه، مهمانی، توی ماشین، خیابون و... .
۲۵- عادتهای خاصی هم برای نوشتن دارید؟
نه عادت خاصی ندارم.
۲۶- آیا تا به حال بازخورد جالبی از مخاطبهای کتابتون داشتهاید که برای خودتون پررنگ باشد؟
آره مثلا شخصیت تارا تو رمان پسران دانشگاه را رهبری میکنند رو از دوستم الهام گرفتم وقتی که از قدش که ۱۵۰ هست، نوشتم. سریع اومد و بهم گفت من ۱۵۵م چرا منو اینقدر قد کوتاه نشون میدی. یا رمان اولم که اسمش رو توی کاغذ نوشتم و کل مدرسه پخش کردم، روز بعد دختر معاون مدرسه بهم زنگ زده با ذوق در مورد رمانم حرف میزد و دربارهی این میگفت که با اینکه رمان اولته ولی خیلی قشنگه... این حرف بهم خیلی روحیه میداد.
۲۷- الان در حال خواندن چه کتابی هستید؟ متاسفانه در حال خوندن کتابهای درسی برای کنکور.
۲۸- کلام آخرتون رو لطفا بگید.
دنبال چیزی که علاقه دارید برید و براش تلاش کنید تا توی اون کار بهترین باشید حالا چه نویسندگی باشه چه کار و هنر دیگهای و به هیچ عنوان به حرف بقیه توجه نکنید(به نقدهای نادرست توجه نکنید)... .