دفترچه خاطرات [ دفترچه خاطرات هر شب یک داستان ]

[یمنایمنا عضو تأیید شده است.]

️️️

ﻫﺮ ﺁﺩمی ﮐﻪ ﻣﯿﺮﻭﺩ...
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ، ﯾﮏ جایی و به ﯾﮏ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺑﺮمی‌گردد.
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﺴﺖ؛
ﺣﺘﯽ ﯾﮏ ﺧﺎﻃﺮﻩ!
‌‌
​

---

این تاپیک متعلق به @immortall می‌باشد؛ از ارسال اسپم در آن خودداری نمایید.


° مدیریت تالار گالری زندگی °​

 

[immortall]

هر شب یک داستان از زندگی متن کتاب جیبی تو تنها نیستی .:
هدف من از نوشتن این چیزا فقط اینه که کسایی که دارن استارت این زندگی های جدید تنها بودن رو می زنن کمی آگاه بشن شاید بتونم کمک کنم .شاید بتونم بهشون بگم آخر این مسیر چی منتظرشونه. همیشه یک چیز اتفاق نمی افته ممکنه اون آدم خیلی هم خوشبخت بشه خیلی دوستای خوبی داشته باشه و خیلی تو مسیر خوبی قرار بگیره. برای همه آدم ها راه های متفاوتی هست برای رسیدن به آخر مسیرشون .اما من دارم چیزایی رو مطرح می کنم که هیچ وقت کسی جایی نگفته من نشنیدم نه جایی خوندم ندیدم به خاطر همین کمترین چیزی که می تونم بهتون بگم تجربه های خودمه، خیلی از تجربه هام رو نمی تونم حتی براتون بگم چون انقدر غیرقابل باور هست که باور نمی کنه کسی ،خودم هم حتی با ناباوری بهشون فکر می کنم و اینکه الان اینجام برای خودم یه معجزه می تونه باشه که چطور از اون مسائل گذر کردم ، ولی چند تا چیز خیلی مهم هست که باید دخترایی که می خوان تنها زندگی کنن حتما رعایت کنن

اولش این هست که به هیچ کس حتی نزدیک ترین کسی که فکر می کنن این دیگه مورد اعتمادمه نباید بگید دارید تنها زندگی می کنید هیچ وقت به کسی نگید تنها زندگی می کنید حتی اگر خواستید کسی رو دعوت کنید پیش هم باشید دور هم باشید بگید خانواده ام رفتن مسافرت نیستن مثلا چند روز من تنها هستم. حتی به سوپرمارکتی که ازش خرید می کنید نگید من تنهام نمی تونم بیام برام بفرستید مثلا بگید مادرم مریضه من باید حتما تو خونه باشم برام بفرستید .یا یا یا و و و این خیلی مسئله مهمیه چون مردم همه خوب نیستن همه آدمای خوبی نیستن همه اون چیزایی که به شما نشون می دن نیستن .یه سری آدما هستن که فقط شغلشون کارشون اینه که بشینن و آمار بگیرن ببینن کی تنها زندگی می کنه برن سراغش و بدبختش کنن به یه نوعی .حالا هر کسی به یه نوعی یکی با عشق می آد سمتت یکی با دوستی می آد سمتت یکی در هل می ده هلت می ده تو چاقو می ذاره گردنت که همه چیزت رو ببره. یکی می آد شب تو خونه خفه می کنه همه چیزت رو می بره .ما تو یه دنیای پر از خطر داریم زندگی می کنیم و باید حواسمون به همه جا باشه اگر حواسمون نباشه خیلی راحت ما رو از بین می برن دیوونه مون می کنن بلا سرمون می آرن و هزار تا چیز دیگه .باید اول از همه یاد بگیریم چجوری از خودمون مراقبت کنیم و این مراقبت فقط این نیستش که بتونیم قوی باشیم یا نمی دونم این جور حرفا نه یه سری چیزا هست که با فکر و ذهنت می تونی حلش کنی و یکیش همینه که به هیچ کس نگی تنهایی. اگرم تنهایی آزارت داد خواستی کسی بیاد پیشت حتما بگو فعلا این چند روز تنهام و حتما بگو که مثلا مادرم می دونه که الان تو اینجایی یابگو یه کسی رو بگو از خودت که در جریانه که تو اینجایی بذار فکر کنن که کسایی هستن که می دونن که اون اونجا توی اون خونه اومده پیش تو هیچ وقت نگو کسی نمی دونه تو اینجایی. هیچ وقت نگو من و تو فقط می دونیم چون این جمله خودش مثل یه چاقوی تیز می مونه که این رو بعدها کسایی که آسیب دیدن می فهمن من چی می گم. به خاطر همین بهتره که کمی از آسیب هامون رو بتونیم دور کنیم کم کنیم خودمون کاری نکنیم که برامون اتفاق بیفته

 

[immortall]

این چیزا شجاعت نداره که مثلا من تنهام هیچ کس نیست فلان، اینا اصلا مسائلی نیست که بگن تو چقدر قوی آفرین تو چقدر شجاعی آفرین! نه مردم بد نگاه می کنن مردم بد فکر می کنن مردم اون طوری فکر نمی کنن که تو فکر می کنی این رو یادت نره هیچ وقت پشت اون حرفایی که می شنوی واقعیت رو نمی شنوی همه برای خوشامد تو یه سری حرفا رو می زنن و باید خیلی مراقب باشی و باید همیشه یه قدم جلوتر از دیگران باشی باید فقط به آبروت فکر کنی به سلامتیت فکر کنی به اینکه آسیب نبینی فکر کنی چون تو باید باشی رو پای خودت وایسی که بتونی زندگی کنی و بتونی پشتیبانی دیگران رو بکنی اگر تو آسیب ببینی و از پا دربیایی نمی تونی هیچ کدوم این کارا رو بکنی و من به تو قول می دم قول می دم اگر غیر از این بود بیا منو پیدا کن و به راحتی بگو که تو حرف مفت به ما زدی بهت قول می دم اگر روزی خدای نکرده خدا اون روز رو برای هیچ انسانی تو این دنیا نخواد کسی زمین گیر بشه کسی محتاج کس دیگه ای بشه که حتی فکرش رو نمی کنه که این آدم بخواد اذیتش کنه اگر اون روز برسه همون آدم طوری اذیتش می کنه که فقط یه چشمش اشکه یه چشمش خون. برای یه لیوان آب که بخوان دستت بدن جونت رو می گیرن روحت رو تیکه و پاره می کنن اعتماد به نفستو از بین می برن تحقیرت می کنن باورت شاید نشه ولی می کنن این کارا رو، من دارم اینجا مثل یه نمونه تحقیقاتی باهات صحبت می کنم که اینا سرش اومده. انقدر ساده بودم انقدر خوش باور بودم هنوزم هستم البته و این اصلا چیز خوبی نیست ما قدیما فکر می کردیم آدمای ساده آدمای خوش باور آدمایی که صداقت دارن خیلی آدمای خوبی اند ولی این اصلا امتیازات خوبی نیست دور و زمونه عوض شده و اینا الان امتیاز محسوب نمی شه آپشن حساب نمی شه اینا ضعف حساب می شه

 

[immortall]

هر شب یک داستان از زندگی متن کتاب جیبی تو تنها نیستی .:
عشق ضعف حساب می شه مهربونی و محبت ضعف حساب می شه این ها تغییر کرده و ما باید این ها را بفهمیم که خیلی دیر می فهمیم متاسفانه و من امیدوارم شما خیلی عاقل تر رفتار کنید. زیاد محبت نباید کرد چون وقتی زیاد محبت می کنی اونا نمی گن وای چقدر مهربونه به ما داره محبت می کنه می گن این چه نقشه ای برای ما کشیده داره به ما محبت می کنه و این دل تو رو به درد می آره این تو رو می شکنه وقتی بشنوی ،می دونم سخته چون خودم این مسائل رو گذروندم و خیلی سخته واقعا چون کسی که ذاتش اینطوریه خیلی براش سخته تغییرش بده ولی چاره ای نداریم باید با روزگار تغییر کنیم

حالا یه سری آدم‌ها هستن که مال نسل جدید هستن عاقلن عقلشون خیلی بیشتر از احساساتشون کار می کنه. نسل من نسل احساسات بود نسلی بود که همه چیو فدای احساس می کرد. یعنی اگر یک نفر عاشق یک نفر می شد فرقی نمی کرد دختر یا پسر و بهش نمی رسید سال های سال براش اشک می ریخت شاید باور نکنید ولی سال های سال براش اشک می ریخت و این برای ما خیلی عادی بود و الان رفتار آدما برای امثال من خیلی غیر عادیه! اینکه آدما انقدر قشنگ نقش بازی می کنن انقدر قشنگ و حرفه ای می تونن توی یک لحظه از شخصیتی که نشون دادن بیان بیرون و تبدیل به یه آدم دیگه بشن ،هنوز نمی تونم هضم کنم این مسئله رو .من هنوز نمی تونم این رو بفهمم درک کنم بلد نیستم اینا رو ،به ما یاد ندادن که آدما می تونن در یک لحظه چقدر عوض شن و من و امثال من این رو بلد نیستیم متاسفانه .به خاطر همین ضربه می خوریم به خاطر همین سعی می کنیم دور شیم تنها بمونیم .چون نمی تونیم مقابله کنیم با این آدما اینا خیلی بلدن ،ما نیستیم

بعد ما می آییم می گیم تو دل خودمون که نه بذار به اینا محبت کنیم هیچی مثل محبت نمی شه اگر زیاد محبت ببینه حتما خودش متوجه می شه که من باهاش چقدر صادقم !بعد بهش محبت می کنیم تا اونجایی که جا داره و تو عمرمون به خودمون محبت نکردیم به اون طرف محبت می کنیم بعد چی می شه؟ طرف این رو نمی گه که چقدر این آدم خوبیه چقدر منو دوست داره چقدر بهم لطف داره چقدر بهم وفاداره! می دونید چی می گه ؟می گه این حتما یه نقشه ای برای من کشیده که داره اینجوری دون می پاشه !!!طرز فکر ما زمین تا آسمون دنیا تا دنیا فرق داره ،انگار ما تو یه دنیای دیگه زندگی می کنیم اونا توی دنیای دیگه زندگی می کنن کلمه هاشون همینه حرفاشون همینه ولی رفتاراشون این نیست من خودم تا چند سال پیش فکر می کردم آدما رو میشناسم فکر می کردم اگه دوتا بالا پایین کنم طرف رو می فهمم چند چنده .ولی الان به این نتیجه رسیدم که من خودم هم نمیشناسم نمی دونم من الان اگه یه اتفاقی بیفته یه اتفاق جدیدی تو زندگیم بیوفته می خوام چه واکنشی نشون بدم ؟این رو نمی دونم نمی تونم خودم خودمو پیش بینی کنم پس چطور می تونم آدمای دیگه رو بشناسم چون یه لحظه توی وجود آدم یه جرقه هایی می زنه و آدم یه تصمیمایی می گیره که اصلا فکر نمی کرد یه زمانی که این تصمیم ها رو بگیره هیچ وقت تو زندگیش فکر نمی کرد که یه روزی بخواد این کار رو بکنه با این آدم بگرده خودش رو انقدر کم ببینه عزت نفسش رو بیاره پایین و الان داره این کارا رو می کنه پس خودش رو نمیشناسه دیگه