بهشت یا جنت، جایگاهی در جهان آخرت که بندگان درستکار و سعادتمند در آن ساکن شده و از نعمتهای الهی برخوردار میشوند. محل سکونت حضرت آدم و حوا، پیش از هبوط به زمین نیز بهشت آدم خوانده شده است.
بیش از دویست آیه در قرآن و همچنین بسیاری از روایات معصومان، درباره بهشت و ویژگیهای آن است؛ ویژگیهایی مانند اندازه و گستره و مکان، تعداد بهشتها، انواع نعمتها، اوصاف ثبوتی و سلبی نعمتها و اشیای موجود در بهشت، غرض از آفرینش، ویژگیهای بهشتیان، صفات و کارهایی که انسانها را شایسته بهشت میکند، محرومان از بهشت و روابط ساکنان بهشت با یکدیگر.
با آنکه اعتقاد به وجود بهشت، از آموزههای قطعی اسلامی است، اما درباره اینکه آیا بهشت، در هنگام وقوع آخرت خلق میشود یا از ابتدا خلق شده، اختلافاتی بین متکلمان مسلمان وجود دارد. علاوه بر این، جسمانی یا روحانی بودن بهشت و نعمتهای آن نیز، از دیگر اختلافات در میان عالمان مسلمان، چه شیعه و چه سنی است.
بهشت، جایگاهی در جهان آخرت که بندگان درستکار و سعادتمند در آن ساکن شده و از نعمتهای الهی برخوردار میشوند.[۱] در قرآن کریم، واژه جنت (= بهشت) در معانی متفاوتی به کار رفته است؛ مفسران بر اساس عبارت «جنتان» که در آیه ۴۶ سوره الرحمن آمده، و همچنین با بهرهگیری از تفاسیر موجود در روایات اهل بیت، چهار احتمال درباره «جنتان» (دو بهشت) دادهاند که بر اساس این آیه، به اهل اخلاص و خضوع اختصاص دارد:
یک بهشت روحانی و یک بهشت جسمانی؛ یکی برای انسانها و دیگری برای جنّیان؛ یکی بهمثابه پاداش فرمانبری، و دیگری بهمثابه پاداش ترک نافرمانی.
یک بهشت پاداش و یک بهشت ناشی از فضل الهی.[۲]
دو بهشت متمایز به اعتبار نوع مصالح بِنا؛ یعنی طلا و نقره.
دو بهشت به اعتبار تفاوت کارکرد؛ با نگاه به تعبیر «جنّات عدن» و «جنت» یا «جنات» که بارها در قران کریم تکرار شده است. [۳]
در آیه ۶۲ سوره الرحمن، دو نوع بهشت با تعبیر «مِنْ دونِهِما» معرفی شده و بیشتر مفسران، مراد از این دو تعبیر را فروتر بودن آن از حیث مرتبه و مزایا دانستهاند. برخی دیگر، پایینتر بودن را مکانی تفسیر کردهاند.[۴]
سایر تعبیرات
بیش از دویست آیه از قرآن کریم، و بسیاری از روایات نقل شده از معصومین، درباره بهشت است.[۵][۶] مضامین آیات مرتبط با بهشت در قرآن کریم عبارت است از: بیان اوصاف و ویژگیهای بهشت، مشخصات اصلی، اندازه، گستره و نوع مکان، انواع نعمتها، اوصاف ثبوتی و سلبی نعمتها، غرض از آفرینش بهشت، صفات و ویژگیهایی که انسانها را شایسته بهشت میکند، ویژگیهای محرومان از بهشت، و سرانجام، مناسبات و روابط ساکنان بهشت با یکدیگر.[۷] در قرآن کریم، در کنار تأکید بر پایان یافتن جهان و وقوع قیامت و ادامه زندگی انسانها در عالمی دیگر، از جای زندگی بهشتیان با تعبیرات گوناگون یاد شده است:
جنت (و جمع آن جنات): بیش از صد بار،[۸] که گاه به واژهای اضافه یا با صفتی قرین شده است؛ مانند جنّة الخلد، جنّة نعیم، جنة النعیم، جنّات النعیم، جنّة المأوی، جنّات المأوی، جنّاتُ عدن، و جنّات الفردوس.
روضه: در سوره روم، آیه ۱۵.
رَوضاتُ الجَنّات: در سوره شوری، آیه ۲۲.
فردوس: در سوره مومنون، آیه ۱۱.
دارالسَّلام: در سوره انعام، آیه ۱۲۷ و یونس، آیه ۲۵.
معانی و تعابیر مختلف بهشت در قرآن
جنات عدن، به بالاترین درجه بهشت، بهشت اختصاصی مقربان، جایگاه پیامبران و امامان، شهدا و پاداش صالحان و صدیقین گفته میشود که چنان متعالی است که نه چشمی آن را دیده و نه به قلب کسی خطور کرده.[۱۰] با این حال، برخی دیگر با استناد به کاربرد این کلمه در قالب جمع، گفتهاند که عَدْن به معنای اقامتگاه، و وصف عمومی جنّت است.[۱۱]
دار السلام، یکی از تعبیرات ناظر به بهشت، و یکی از اوصاف آن خوانده شده است؛ به باور برخی مفسران، از آنجا که سلام از نامهای خداست، پس دارالسّلام یعنی خانه خدا و این، تعبیری است برای بیان شرافت و ارجمندی بهشت.[۱۲]
از ابن عباس نقل شده که هر یک از تعبیرات جنّة المأوی، جنّة النعیم، دارالخلد یا جنّة الخلد، دارالسّلام، جنّة الفردوس، جنّة عدْن و دارالجلال، به یک بهشت خاص اشاره دارد.[۱۳]
محمدباقر مجلسی در بحارالانوار،[۱۴] بنا به روش خود در این جامع حدیثی، ابتدا آیات مرتبط با موضوع جنّت (حدود ۲۷۵ آیه) را به ترتیب سورهها، درج و تفسیر آنها را، به طور عمده از طبرسی، فخر رازی و بیضاوی نقل کرده است.
معانی و تعابیر مختلف بهشت در روایات
در برخی احادیث نقل شده از معصومان، قرآن اسامی بهشت را توضیح داده است؛ از جمله:
جنة المأوی، در حدیثی نبوی، نام رودی در بهشت معرفی شده و جنّت عدْن و جنّت فردوس، نام دو بهشت در میانه دو بهشت دیگر دانسته شده است.[۱۵]
در حدیثی از امام باقر (ع) آمده است که قرآن از چهار جنّت عَدْن، فردوس، نعیم، و مأوی نام برده که شمار زیادی بهشت، در اطراف این چهار مورد قرار گرفته است.[۱۶]
در حدیثی که سُعید بن جناح از امام باقر (ع) روایت کرده، آیه ۴۶ و ۶۲ سوره الرحمن، شاهدی بر وجود چهار بهشت ذکر شده است؛ با این توضیح که دو بهشت ذکر شده در آیه نخست، یکی حاصل ترک گناه و دیگری ثمره «خدا را مراقب خویش دیدن» (خافَ مقامَ ربّه) و برای مقربان است و دو بهشت ذکر شده در آیه ۶۲ سوره الرحمن (نعیم و مأوی) برای اصحاب یمین است و از حیث مزایا، نه از لحاظ قرب، فروتر است.[۱۷]
در حدیث نقل شده از امام صادق (ع)، آیه ۶۲ سوره الرحمن، دلیل وجود بهشتهای متعدد، و همچنین تعبیر «درجات»، حاکی از تفاوت مراتب اهل بهشت دانسته شده است.[۱۸]
بنابر مضمون برخی احادیث شیعه و سنی، یکی از بهشتها را خدا به دست خود ساخته و نهال درختانش را نشانده است؛ دیدنیهای آن را هیچ کس ندیده و هیچ کس از نعمتهای آن مطلع نیست. مفسران، آیه ۱۷ سوره سجده را اشارهای به این بهشت دانستهاند. در حدیثی از امام صادق (ع)، ابتدا از «تجلی» خدا بر اهل بهشت سخن به میان آمده و در پایان، به این جنّت خاص اشاره شده است.[۱۹] در بسیاری از آثار حدیثی شیعه و اهل سنت، احادیثی مبنی بر وجود بهشتی که نعمتهایی فراتر از تصور انسان دارد، ذکر شده است.[۲۰]
برخی از اوصاف بهشت، در قرآن کریم و روایات معصومین ذکر شده است. بهشت بر اساس قرآن، محل زندگی بعد از دنیای نیکبختان (الذین سُعِدوا)[۲۱] است؛ باغ یا باغهایی با درختان بسیار و سرسبز و سایهگستر،[۲۲] با نهرهای روان (بر اساس تعبیر «تجری مِنْ تحتها الانهار»)،[۲۳] چشمههای جوشان و جاری[۲۴] و سرشار از میوههای مختلف،[۲۵] و همچنین با دمایی معتدل.[۲۶]
وسعت بهشت، در آیه ۱۳۳ سوره آل عمران، به پهنای آسمانها و زمین، و در آیه ۲۱ سوره حدید، به پهنایی مانند پهنای آسمانها و زمین تعبیر شده است. مفسرانی مانند طبرسی، فخر رازی و طباطبایی، با تکیه بر این آیات، تصور وسعت بهشت را خارج از قلمرو فهم و ذهن انسانها دانستهاند.[۲۷]
مخلوق و جسمانی بودن
مخلوق بودن و همچنین خلق بهشت پیش از وقوع قیامت، از جمله موضوعهایی است که در احادیث معصومان به آنها اشاره شده و حتی یکی از اعتقادات شیعه معرفی شده است.[۲۸] از امام رضا(ع) نقل شده است که مراد از مخلوق بودن بهشت، خلق تقدیری نیست، بلکه بهشت وجود خارجی دارد و پیامبر(ص)، در معراج، بهشت واقعی را دیده است و بنابراین، نفی مخلوق بودن بهشت، به منزله دروغگو خواندن پیامبر است.[۲۹]
در برخی از احادیث، تاکید شده است که برای هر کس، جایی در بهشت و همچنین جایی در دوزخ از پیش تعیین شده و کارهای هر فرد، به تدریج، اجزای آن مکان در بهشت یا دوزخ را تکمیل میکند. این احادیث، مستند موجود بودن بهشت و جهنم قرار گرفته است.[۳۰]
قرآن کریم و احادیث معصومین، بر این نکته تاکید میکنند که بهشت و به طور کلی عالم آخرت، جسمانی است و بر همین اساس، دنیا و آخرت، در جسمانی بودن تفاوتی با هم ندارند، و تنها در ویژگیهای دیگر متفاوتاند. علامه مجلسی و سید نعمت الله جزایری، از یکی از احادیث نقل شده از امام رضا (ع)، برداشت کردهاند که بنابر نظر امام هشتم، احوال آخرت را باید با احوال دنیا سنجید و تاکید کردهاند که لازمه این گزاره، جسمانی بودن بهشت خواهد بود. امام رضا (ع) در پاسخ به یکی از پرسشهای عمران صابی و در مقام استدلال بر رؤیتناپذیری خدا برای انسانها در بهشت، گفته است که استدلال برای آنچه در بهشت اتفاق میافتد، فقط با آنچه در دنیاست، ممکن میشود. این جمله، بنابر یکی از دو توضیح علامه مجلسی[۳۱] و شاگردش سید نعمت الله جزایری،[۳۲] متضمن این «اصل» است که احوال آخرت را باید با احوال دنیا سنجید.[۳۳]
در استدلال به مخلوق بودن بهشت، به چند آیه از قرآن کریم استناد شده است؛ آیه پنجم سوره نجم که گزارش عروج پیامبر(ص) است، آیات ۱۳۳ آلعمران و ۲۱ حدید که در هر دو، تعبیر «اُعدَّت» (=آماده شده است) ذکر شده، و آیه ۱۰۰ توبه که در آن واژه «اَعَدَّ» آمده[۳۴] و دلالت بر موجود بودن فعلی جنّت و دوزخ دارد.[۳۵]
در احادیث روایت شده از امامان شیعه، موجود بودن فعلی بهشت، به صراحت ذکر شده و امام رضا(ع) در این باره به معراج پیامبر اکرم استناد کرده است. ابن حزم[۳۶] و ابن قیم جوزیه[۳۷] نیز در استدلال بر مخلوق بودن بهشت، برخی گزارشهای معراج پیامبر اسلام را ذکر کردهاند.[۳۸]
در مقابل، کسانی که معتقدند بهشت و جهنم خلق نشدهاند، به دلایل عقلی و نقلی استناد کردهاند. اولین و قدیمیترین دلیل عقلی، عبث بودن خلقت بهشت قبل از قیامت است.[۳۹] پاسخ برخی متکلمان به این استدلال، این است که حکمت همه افعال الهی برای بندگان معلوم نیست و نمیتوان بر این اساس، رأی به عبث بودن خلق بهشت داد.[۴۰]
تاویل بهشت جسمانی در دیدگاه باطنیه
باطنیه بر پایه روش فلسفی خود، به تأویل دادههای قرآنی درباره جسمانی بودن بهشت و دیگر ویژگیهای آن روی آورده و این موارد را رمزی و نمادین دانستهاند. غزالی[۴۱] در نقدی صریح بر آنان، یکی از دلالتهای التزامی این رویکرد را نسبت دادن جهل به پیامبر(ص) یا دستکم گونهای مخالفت با صاحب شرع و در نتیجه خروج از دین دانسته است؛ بهویژه آنکه در قرآن، موارد زیادی در وصف بهشت و مجموعه عالم آخرت ذکر شده است.[۴۲]
اعتقاد به وجود بهشت، با همان ویژگیهایی که از قرآن و مجموعه احادیث تلقی میشود، از ضروریات اسلام شمرده شده و حتی تأویل آیات قرآن به گونهای که موجب نفی جسمانی بودن بهشت شود، به منزله انکار اسلام شمرده شده است.[۴۳]
متکلمان مسلمان، تأویل دادههای دینی در مقولاتی از قبیل جسمانی بودن بهشت در آیات قرآن کریم، و تعبیرهای نمادین از این آیات را جز در صورت وجود محذور عقلی، ناروا دانستهاند.[۴۴] سلیمان بن صالح غصن[۴۵] معتقد است که اموری از قبیل جسمانی بودن بهشت، عقلاً پذیرفتنیاند و از نظر نقلی نیز درباره آنها اجماع وجود دارد؛ بنابراین به نظر او، تاویل آن و نفی جسمانی بودن، ممکن نیست.[۴۶]
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ أُکلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها تِلْک عُقْبَی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ عُقْبَی الْکافِرینَ النَّارُ (ترجمه: توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، (این است که) نهرهای آب از زیر درختانش جاری است، میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است؛ این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند؛ و سرانجام کافران، آتش است!)
رعد، ۳۵، ترجمه فولادوند.
در فرهنگ اسلامی، رضوان خدا و برخورداری از خشنودی او، برترین نعمت بهشت دانسته شده است. علاوه بر این، نعمتهای مختلف بهشت، از خوردنیها و آشامیدنیها، خانهها و باغها و کاخها، پوشاک و موارد دیگر، در سورههای مختلف قرآن کریم ذکر شده است؛ از جمله در سه سوره الرحمن،[۴۷] واقعه،[۴۸] انسان[۴۹] و آیاتی از سورههای دیگر.[۵۰]
رضوان خدا، بر اساس روایات اسلامی، برترین نعمتِ بهشت است. بنابر حدیثی از امام علی(ع) ، پس از استقرار اهل جنّت در جایگاهشان، به آنان گفته میشود که بالاتر و ارجمندتر از نعمتهایی که ارزانیتان شده، خشنودی خدا از شما و محبت او به شماست. امام علی پس از بیان قول مذکور، آیه ۷۲ سوره توبه را تلاوت کرده است که بخشی از آن، چنین است: «وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّـهِ أَكْبَرُ»؛ یعنی خشنودی خدا بالاتر از هر چیز است.[۵۱] بر اساس حدیثی از پیامبر اسلام (ص)،[۵۲] کمبهرهترین افراد بهشت، کسانی هستند که به نعمتهای بهشت توجه دارند، و برخوردارترین آنها که در پیشگاه خدا بسیار ارجمندند، هر بامداد و شامگاه به «وجه» الهی توجه دارند.[۵۳]
خوردنی و آشامیدنی: از میان خوردنیهای بهشت، بیشترین تأکید قرآن کریم بر میوههاست. بر اساس آیات قرآن کریم، در بهشت هر گونه میوه، به وفور و همواره و پیاپی وجود دارد (کلِّ فاکهة، فاکهة کثیره، مِن کلّ الثمراتِ، فواکهَ مِما یشتهون، یتخیرون، اُكُلُها دائمٌ) و به آسانی از درختان چیده میشود.[۵۴] در قرآن کریم، دو بار نیز گوشت[۵۵] و گوشت پرندگان (لحم طیرٍ)،[۵۶] از هر گونه که اهل جنّت بخواهند، به عنوان نعمتهای بهشتی ذکر شده است.[۵۷]
از آشامیدنیهای جنّت، در آیه ۱۵ سوره محمد نام برده شده است: نهرهایی از آب و شیر و باده و انگبین در چند جا، جام باده (کأس) ذکر شده که باده آن سخت سپید و لذتبخش[۵۸] است، آمیخته با عطر کافور[۵۹] یا آمیخته با عطر زنجبیل از چشمهای به نام سلسبیل[۶۰] یا همراه با مشک و آمیخته با تسنیم. واژه **[۶۱] و ** طهور[۶۲] نیز به آشامیدنیهای جنّت اشاره دارد. در قرآن کریم، بر مبرّا بودن باده جنّت از زیانها و عیوب بادهٔ شناختهشده دنیا (مستی، سردرد، واداشتن به گناه، تباه کردن عقل)، تاکید شده است.[۶۳]
پوشاک: پوشاکهایی از ابریشم و حریر و دیبا، دستبندهایی از طلا و نقره و مروارید،[۶۴] فرشهای ابریشمی و زربافت و نیکو و تکیهگاههای فاخر و بلند،[۶۵] سینیهای طلا و ظرفهای نقره و جامهای بلورین[۶۶] و خدمتکاران جوان و خوشرو (وِلدان، غِلْمان)[۶۷]، برخی دیگر از نعمتهای بهشت است.[۶۸]
پیوند همسری: وجود پیوند همسری، یکی از نعمتهای بهشت است که در قرآن با تعبیرات ازواجٌ مطهّره،[۶۹] ازواجکم،[۷۰] ازواجهم[۷۱] و «زوَّجناهُم» (آنها را همسر میگردانیم)[۷۲] بیان شده است. برخی مفسران با استناد به آیه ۲۳ سوره رعد و آیه ۸ سوره غافر، گفتهاند که همسران با ایمان، در بهشت با یکدیگر خواهند زیست؛ همچنان که پدران و مادران و فرزندانشان اگر صالح باشند همراه آنها وارد بهشت میشوند. (ذیل آیه ۵۶ یس و ۷۰ زخرف)[۷۳] علاوه بر این، قرآن به «حور» (یک بار) و «حورٌ عینٌ» (زنان سپیدروی سیاهچشم، سه بار) و همسری آنان با اهل جنّت اشاره کرده و ضمن وصف ظاهر آنها (زیبایی و طراوت)، بر پاکی و عفاف و پوشیدگی و دور بودن آنان از هر نگاه هوسآلود تأکید کرده است.[۷۴]
وجود هر چیز چشمنواز: در آیه ۷۱ سوره زخرف، بر وجود هر چیز چشمنواز (ما تَلَذُّ الاَعین) و برآورده شدن هر خواسته (ما تَشتَهیهِ الاَنفُس) در جنّت تصریح شده است. برخی از مفسران، از این دو تعبیر نتیجه گرفتهاند که موارد ذکر شده در قرآن درباره نعمتهای بهشتی، تمامی نعمتها نیستند و نعمتهای بهشت، برتر از تصور و آگاهی انسانها در دنیاست.[۷۵]
سایر خصوصیات بهشت: قرآن کریم، علاوه بر بیان ویژگیهای مثبت بهشت، به نفی ویژگیهای منفی آن هم پرداخته است؛ تاکید بر صفتهای مثبت مانند جاودانگی و ماندگاری، ایمنی (آمنین)،[۷۶] پایداری (نعیمٌ مقیمٌ)،[۷۷] پیوستگی (غیرُممنونٍ)،[۷۸] و در دسترس بودن (لامقطوعة و لاممنوعة)[۷۹]؛ و همچنین نفی صفات منفی مانند رنج (نَصَب)،[۸۰] درماندگی (لُغوب)،[۸۱] اندوه (حَزَن)،[۸۲] ارتکاب گناه (تأثیم)،[۸۳] سخنان ناروا و پوچ (لغو، لاغیه)،[۸۴] نسبت دروغ دادن و شنیدنِ کمترین سخن دروغ (كِذّاب)[۸۵] و مستی و تباهی عقل (غَوْل)[۸۶].
در فرهنگ اسلامی، ارتباط درجات بهشت با اعمال انسان، به طور کلی مورد پذیرش است، اما تفصیل آن و بیان جزئیات اینکه چه اعمالی منجر به وارد شدن بندگان به کدام درجه بهشت میشود، به روشنی مشخص نیست.[۸۷]
به نظر مفسران قرآن کریم، از جمله فخر رازی،[۸۸] واژه «درجات» که در آیات مرتبط با بهشت آمده، بر رتبهبندی نعمتهای بهشت دلالت دارد که انسانها بر اساس اعمالشان، به مراتب و درجات متفاوتی از بهشت میرسند.[۸۹] در قرآن کریم و روایات اسلامی، بر اختلاف مراتب بهشت تاکید شده است.[۹۰]
بر اساس روایتی از پیامبر اسلام، بهشت درجاتی دارد که فاصله میان آنها به اندازه فاصله آسمان و زمین است.[۹۱]
افعال و صفات بهشتیان
در قرآن کریم و احادیث معصومان، اعمال و رفتار بسیاری ذکر شده که بندگان را به بهشت میرساند و در این مسئله، زن و مرد برابر ذکر شدهاند.[۹۲] ایمان، تقوا و عمل صالح، و همچنین ویژگیهایی مانند اطاعت از خدا و رسول، حقپذیری، اخلاص، و دوری از شرک، بیش از دیگر واژهها در قرآن ذکر شده و قرآن کریم، اهل بهشت را دارای چنین ویژگیهایی دانسته است. خشوع و خشیت و فروتنی در پیشگاه خالق، فروتنی نزد خلق، سلامت رفتار و دوری از هوا و هوس، راستی، بخشایش و گذشت، امانتداری، پایبندی به عهد، رسیدگی مالی به محرومان، انفاق و دوری گزیدن از کار و سخن بیهوده[۹۳] و نیز دوری از تکبر، برخی دیگر از مواردی است که در قرآن ذکر شده است.[۹۴] در همین زمینه، ورود برخی افراد به بهشت، ناشدنی تلقی شده است؛ از جمله کسانی که آیات خدا را دروغ میشمرند و از پذیرفتن آن خودداری میکنند.[۹۵]
برخی صفات و رفتارهای اخلاقی که موجب ورود به بهشت میشود، عبارتند از گرهگشایی از کار مردم، مهرورزی به بندگان خدا، سخن گفتن نیکو، و دوری از ستم به دیگران.[۹۶] در همین زمینه، رفتارهای زشت مانند دروغگویی، سخنچینی، استهزای بندگان خدا، بدخواهی، مشارکت با حاکمان در کارهای ناروا، بیبندوباری اخلاقی و **خواری در شمار عوامل محرومکننده از بهشت معرفی شدهاند.[۹۷]
در سه سوره قرآن کریم (بقره: ۳۵؛ اعراف: ۱۹، ۲۰؛ طه: ۱۱۵، ۱۱۷ و ۱۲۰.) به مناسبت اشاره به آفرینش آدم و حوا، نخستین سکونتگاه این «زوج»، بهشت معرفی شده است. بنابر آیات قرآن، آن دو در بهشت از همه خواستنیها و زندگی سراسر نعمت و فراوانی و خوشی برخوردار بودهاند، اما در کنار این فراوانی و رفاه، به آن دو هشدار داده شده بود که به درخت معینی نزدیک نشوند (و میوه آن را نخورند)، همچنین از خطر فریب شیطان بر حذر داشته شده بودهاند تا نیت انتقامجویانه او در راندن این دو از بهشت تحقق نیابد. طبق قرآن، فریب شیطان روی داد و آدم و همسرش با تن دادن به عصیان پروردگار و شکستن نهی خدا، اطاعت شیطان و خوردن میوه درخت ممنوعه، لغزیدند و سرانجام از بهشت خارج شدند و در زمین سکنی گزیدند، و زندگی نوع انسان، پس از این هبوط، در زمین آغاز شد.[۹۸]
در تفاسیر و کتابهای کلام اسلامی، سه قول درباره این بهشت بیان شده است:
فخر رازی سه قول را همراه با دلایل قائلان آنها آورده است. این سه قول عبارتند از «باغی در زمین»، «بهشتی آسمانی غیر بهشت موعود»، و «بهشت موعود». فخر رازی، هر سه قول را پذیرفتنی و در عین حال غیرقابل اثبات دانسته است و به عدم امکان اظهارنظر قطعی رأی داده است.[۹۹]
علامه مجلسی[۱۰۰] به سه قول مذکور به همراه برخی دلایل آنها اشاره کرده و احادیثی را آورده که در برخی از آنها، بهشت آدم و حوا همان بهشت موعود معرفی شده و در برخی دیگر، از باغهای دنیا دانسته شده است. مجلسی نتیجه گرفته است که انتخاب قطعی هر یک از این اقوال بیاشکال نیست، ضمن اینکه شاید این بهشت، بهشت برزخی بوده باشد.[۱۰۱]
از میان مفسران متاخر، محمد عبده[۱۰۲] بهشت آدم و حوا را زمینی دانسته و نظر محققان اهل سنّت را نیز همین معرفی کرده است.[۱۰۳] اما طباطبائی[۱۰۴]، بهشت آدم و حوا را در آسمان دانسته، اما بهشتی غیر از بهشت موعود و از سنخ عالم برزخ. طباطبایی، بیان قرآن در این موضوع را تمثیلی از زندگی یکایک انسانها پیش از آمدن به دنیا دانسته است.[۱۰۵]
حضرت محمد(ص): فِی الجَنَّةِ ما لاعَینٌ رَأَت وَلا اُذُنٌ سَمِعَت وَلاخَطَرَ عَلی قَل*بِ بَشَرٍ. (ترجمه: ] در بهشت چیزهایی وجود دارد که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه به خاطر کسی گذشته است.)
نهج الفصاحه، حدیث ۲۰۶۰
آثار مستقل فراوانی درباره بهشت و جهنم تالیف شده و علاوه بر آن، در بسیاری از کتب حدیثی، بخشهای مهمی به نقل روایات مرتبط با بهشت و جهنم اختصاص یافته است. برخی از آثار شیعی در این باب، عبارتند از:
مَعالم الزُلفی، نوشته سید هاشم بحرانی.[۱۰۶]
کتاب العدل و المعاد در بحارالانوار، نوشته محمدباقر مجلسی.[۱۰۷]
صفة الجنّة و النار، مجموعهای از احادیث امام باقر و امام صادق (ع) درباره بهشت و جهنم، نوشته سُعَید بن جَناح اَزْدی از اصحاب امام کاظم و امام رضا (ع). این کتاب به طور کامل در الاختصاص[۱۰۸] و به نقل از آن در بحارالانوار[۱۰۹] نقل شده است.[۱۱۰][۱۱۱]
علاوه بر آثار شیعی، برخی آثار اهل سنت هم به نقل احادیث مرتبط با بهشت و جهنم پرداختهاند؛ از جمله:
صفة الجنه، نوشته ابونُعیم اصفهانی.[۱۱۲]
شعب الایمان، نوشته احمد بن حسین بیهقی.[۱۱۳]
الترغیب و الترهیب، نوشته عبدالعظیم بن عبدالقوی مُنذری.[۱۱۴]
التذکره فی احوال الموتی و امور الاخرة، نوشته شمس الدین قرطبی[۱۱۵]
حادی الارواح الی بلاد الافراح، نوشته ابن قیم جوزیه[۱۱۶]