آیرون من یک شخصیت ابرقهرمانی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. یکی از افرادی که در ساخت و خلق این شخصیت سهم داشت، نویسنده و ویراستار محبوب مارول یعنی استن لی بود. بعد از آن هم آیرون من توسط اسکریپتری به نام لری لیبر توسعه پیدا کرد. طراحی این کاراکتر هم توسط هنرمندانی به نام دان هک و همچنین جک کربی انجام شده بود. این شخصیت برای اولینبار در قسمت ۳۹ سری کتاب کمیک Tales of Suspense که در ماه مارس ۱۹۶۳ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. در ماه می سال ۱۹۶۸ هم بود که او مجموعه اختصاصی خودش را دریافت کرد. استارک بعد از اینکه از چنگ تروریستها فرار کرد، لباس خود را ارتقاء داد.
تاریخچه
آنتونی استارک که فرزند مخترع و کارخانهداری به نام هووارد استارک است در سن پایین، استعداد و نبوغ مبتکرانه فوقالعادهای از خود نشان میدهد، زمانی که در سن ۱۵ سالگی در مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق در مؤسسه فناوری ماساچوت ثبتنام میکند. زمانی که ۲۱ سال داشت، تجارت پدرش صنایع استارک را به ارث برد و ظرف مدت چند سال آن را به یک مجتمع صنعتی چند میلیارد دلاری تبدیل کرد که مهمترین قراردادهای آن مربوط به تامین اسلحه و مهمات برای دولت آمریکا بود. استارک با اختراع زره مخصوص خود به منظور تست میدانی یک سلاح ترانزیستوری به ویتنام (که اخیرا به خلیج فارس تغییر یافته) رفت، اما به دام افتاد و گلولهای در سینهاش گیر کرد. استارک که به سختی مجروح شده بود، توسط رهبر کمونیست وونگ-چو اسیر شد و فهمید که در مدت یک هفته، گلوله قلب او را سوراخ کرده و او را خواهد کشت. وانگ چو به استارک پیشنهاد یک معامله داد: اگر استارک برای کمونیستها یک اسلحه قدرتمند بسازد، وانگ چو به او اجازه میدهد که برای نجات زندگیاش تحت یک عمل جراحی قرار بگیرد. استارک با اینکه میدانست این یک دروغ است، اما پیشنهاد او را پذیرفت با این امید که زمان بیشتری بهدست آورده و به ابزار دسترسی پیدا کند. یک آزمایشگاه کوچک در اختیار استارک و همچنین یک اسیر دیگر به نام پروفسور هو یینسن، فیزیکدان مشهور شرقی قرار داده شد. استارک با کمک یینسن یک لباس زرهی برقی با تسلیحات تهاجمی سنگین طراحی کرد.
زره شامل یک دستگاه تنظیم ضربان قلب بود تا پس از ورود گلوله به قلب استارک، تپش قلب او ادامه داشته باشد. پس از پوشیدن لباس، استارک آن را به منبع قدرتش که یک ژنراتور برقی بود متصل کرد. استارک باید روی یک میز دراز میکشید تا لباسش کاملا شارژ شود. وونگ-چو که به آنها مشکوک شده بود، برای بازرسی نزد آنها آمد. یینسن فداکارانه به مبارزه با وونگ-چو پرداخت تا استارک زمان کافی برای شارژ لباسش را داشته باشد. استارک که یک مرد آهنی شده بود، انتقام مرگ یینسن را گرفت و سربازان چریکی وونگ- چو را متفرق کرد. سپس به جنگل فرار کرد. جیمز رادز که خلبان نیروی دریایی آمریکا بود و در آسیای جنوب شرقی مستقر بود، در یکی از ماموریتهایش مورد ضربه موشکهای کمونیستها قرار گرفته بود. اما توانسته بود فرود بیخطری را در جنگل داشته باشد. پس از اینکه مرد آهنی در مبارزه با نیروهای کمونیست به رادز کمک کرد، رادز نیز به او اجازه داد تا از باتریهای هلیکوپترش برای شارژ لباسش استفاده کند. با دزدیدن یکی از هلیکوپترهای دشمن، آنها توانستند پایگاه مخفی کمونیستها را تخریب کرده و به آمریکا فرار کنند. با برگشت به آمریکا، استارک پوشش سینه را که شامل دستگاه تنظیمکننده ضربان قلب بود اصلاح کرد و با کاهش وزن و اندازه آن، لباس را مجددا طراحی کرد. سپس با رونمایی از آن اعلام کرد که به زودی آن را با عنوان “ماشین انسانی” برای استفاده عموم به تولید خواهد رساند.
اما به زودی متوجه شد که این کار خطر زیادی به همراه خواهد داشت. روز بعد، استارک نامزدش جوآنا نیونا را از اتفاقاتی که برایش افتاده بود باخبر کرد. آنها باهم به یک مسابقه تنیس در نیویورک رفتند. در آنجا، عدهای تروریست با یک بمب به محل مسابقه حمله کردند. جوآنا از استارک خواست تا جلوی تروریستها را بگیرد. استارک توانست تروریستها را گرفته و با پرتاب خود روی بمب جان تماشاگران را نجات دهد. بنا بر این، مرد آهنی تبدیل به یک قهرمان شد و مبارزه با اشرار را هدف جدید خود قرار دهد. برای ناشناس ماندن، استارک شایعه کرد که مرد آهنی بادیگارد استارک است و زرهی را میپوشد که او طراحی کرده است. تنها یاران نزدیک و مورد اعتماد او میدانستند که استارک و مرد آهنی یک نفر هستند. استارک ابتدا از قدرتش برای مبارزه با جاسوسانی مانند اکتور و همچنین مجرمانی مانند ملتر یا آقای دال که صنایع استارک را تهدید میکردند استفاده میکرد. طی این زمان، استارک با کریمسون دینامو و ماندرین مبارزه کرد. سپس حوزه مبارزات خود را علیه هر شخص یا نیرویی که امنیت آمریکا و جهان را به خطر میانداخت گسترش داد. استارک در یک مرکز اجرای قانون و هوش جهانی به نام شیلد نقشی اساسی ایفا میکرد. او همچنین بنیانگذار تیم مافوق انسانی انتقامجویان بود. استارک عمارت منهتن خود را برای استفاده انحصاری این گروه اهدا کرد و در بسیاری از ماموریتهای این گروه نیز شرکت کرد. پس از ترک هالک، او و اعضای دیگر کاپیتان آمریکای یخزده را که از جنگ جهانی دوم یخزده بود کشف کردند. همچنین او شخصی بود که پس از اطلاع از حسن نیت شاهینچشم از عضویت او در تیم حمایت کرد.
شاهینچشم زمانی به گروه ملحق شد که استارک و اعضای دیگر تصمیم داشتند به مرخصی بروند. استارک در طی سالها، چندین بار لباس خود را اصلاح کرد و در نهایت لباس سبکی با قطبهای مغناطیسی طراحی کرد که به ساختمان عضلانی انسانی شباهت بیشتری داشت. استارک سرانجام تحت یک عمل جراحی قرار گرفت تا دیگر مجبور به پوشیدن بخش فلزی تنظیم ضربان قلب نباشد. در نهایت، بنا به دلایل اخلاقی، استارک تولید اسلحه را متوقف کرد و شرکتش را به حوزههای دیگر تکنولوژی اهدا کرد.
به خاطر قابلیتها و ویژگیهای تونی استارک به عنوان یک سرمایهدار با نفوذ و آیرونمن به عنوان یک ابرقهرمان، دشمنان زیادی هم در برابر او قرار گرفتهاند. افرادی مثل Crimson Dynamo و Titanium Man که هر دو با ویژگیهایی شبیه به خود آیرونمن از طرف دولت و نظامیان روسیه به مقابله با او پرداختند.
جایگاه خاص و شخصیت معروفی که تونی استارک در دنیای مارول دارد و همین طور از عوامل موثر در دفاع زمین در برابر خطرات داخلی و خارجی به حساب میآید، باعث میشود قهرمانها و شخصیتهای زیادی هم با او تعامل نسبتاً دوستانه داشته باشند. از سازمان شیلد به عنوان بزرگترین خط دفاعی زمین در برابر خطرات بیگانهها تا کاپیتان آمریکایی که در خط داستانی جنگ داخلی (Civil War) حتی در برابر تونی استارک قرار گرفت.
با تمام این تفاسیر اما هیچکس نمیتواند منکر هوش و منابع فوق العاده تونی استارک شود. تونی استارک وزنهای است که در هر داستان و ماجرایی میتواند جریان را به سمت گروه خود سنگین کند. در اکثر داستانهایی که سراغ داریم، این تونی استارک در لباس آیرونمن بوده که توانسته گره از کار باز کند. حتی اگر انتهای آن ماجرا به خوبی و خوشی تمام نشده باشد باز هم رد پای پر رنگ تونی در روند رسیدن به نقطه پایانی ماجرا را میتوان دید.
غیر از قدرت هایی که سلاح ها و زره او برایش فراهم میکند، استارک یک مهندس مکانیک اعجوبه و خلاق است که بطور مداوم بدنبال فناوری های جدید و راهکارهای بهبود آنهاست. سطح هوش او بالاتر از نخبه طبقه بندی شده و او یکی از سه فرد اول باهوش دنیاست. علاوه بر این، این قابلیت استارک، در مواجهه با موقعیت های دشوار مثل حریفان سخت و دام های مرگ که نیاز به خلاقیتی قابل توجه دارد، افزایش مییابد. در این گونه شرایط او قادر است با روش های غیرمعمول و موثر، از ابزارهای در دسترس خود بهره گیرد.
ارتش آمریکا در پی زرههای قدیمی مرد آهنی بود. آنها مدعی بودند که استارک اختراع خود را به ثبت نرسانده و به طور غیرقانونی به فعالیت خود به عنوان مرد آهنی ادامه داده است. استارک با متوقف کردن مرد آهنی در رقابت برای مقام وزارت دفاع پیروز میشود. فردی به نام کلارنس وارد از یک زره دزدی استفاده میکند تا تقریبا تمام هیئت صنایع استارک و رومیکو فوجیکاوا را به قتل برساند. استارک به تحریک اسکارلت ساحره با نماینده لاتوریا در سازمان ملل متحد وارد مشاجره میشود و در نتیجه از مقامش کناره میگیرد و با سرعت به کار قبلی خود ادامه میدهد. برنامهای به نام اکسترمیس به شکل یک سرباز به یک گروه تروریستی کوچک داده شده است. یکی از همکلاسیهای قدیمی استارک در این باره از او درخواست کمک میکند. استارک با تروریستی به نام مالن مبارزه میکند و به سختی مجروح میشود. مرد آهنی با گرفتن ویروس اکسترمیس بهبود مییابد و متوجه میشود که قادر است مستقیما با آن زره ارتباط برقرار کند. او مجبور به کشتن مالن میشود و شروع به تاسیس گروه جدیدی به نام آرگوناتس میکند. او با فرار از دست نیروهای دولت به تفحص در مورد اکسترمیس ادامه میدهد و متوجه میشود که یک نیروی خارجی او را کنترل میکند. سنتری برای دستگیری مرد آهنی اعزام میشود اما توسط او متوقف میشود. استارک مطلع میشود که سنتری توسط پسر هو یینسن فرستاده شده بود. او درمییابد که سالها قبل در زمان اسارتش با یینسن، یینسن را مجبور کرده بودند تا یک تراشه کنترل در بدن استارک کارگذاری کند. با این تراشه بدن استارک قابل کنترل میشد. عواملی که به دنبال دزدیدن این فناوری بودند همسر یینسن را به قتل میرسانند. پسر یینسن در پی انتقام تراشه را فعال میکند تا از مرد آهنی برای تعقیب قاتلین مادرش استفاده کند. پسر یینسن توسط تکتیرانداز گروه شیلد کشته میشود و در پی آن گروه آرگوناتس فعال میشود.
دولت قانونی را تصویب میکند مبنی بر اینکه قهرمانان فوق انسانی باید هویت خود را برای دولت آشکار کنند و از دولت گواهینامه بگیرند. تونی ابتدا با این قانون به مخالفت برخاست اما پس از مدتی نظرش تغییر کرد. او این قانون را وسیلهای برای دستیابی به هدفش، تشکیل گروه “اشراقیون” و ایجاد پیوند دوستی بین انسانها و ابرقهرمانان میدید. او تلاش کرد تا بقیه اعضای گروه را نیز برای حمایت از این قانون ترغیب کند، اما همه اعضا به جز آقای شگفتانگیز با ایده ثبتنام مخالفت کردند. در پی اجرای این قانون جامعه قهرمانان به دو گروه تقسیم شدند. عدهای از استارک و این قانون حمایت کردند و عدهای با آن به مخالفت برخاستند. استارک با برداشتن ماسکش هویت پنهان خود را آشکار کرد. قبل از حوادث جنگ داخلی، استارک که به مرد عنکبوتی و خانوادهاش کمک کرده بود، او را متقاعد کرد تا به عنوان دستیار او از لباس جدیدی که به لحاظ تکنولوژیکی ارتقا یافته بود استفاده کند و با برداشتن ماسکش در ملا عام هویت خود را آشکار کند. اما پس از ساخت زندانی مخصوص قهرمانان فوق انسانی توسط استارک و آقای شگفتانگیز، مرد عنکبوتی به همراه خانوادهاش از چنگ استارک فرار میکند و توسط گروه استارک به عنوان یک خائن شناخته میشود.
اتفاقات دیگری که استارک در آنها دخالت داشت مرگ جالوت توسط یکی از بدلهای ثور بود. او از صاعقهها و دیگر ابرتبهکاران برای گرفتن قهرمانانی که ثبتنام نکرده بودند استفاده کرد و حتی از گرین گابلین به عنوان سلاحی علیه آنان استفاد کرد. پس از مدتی، گرین گابلین بدون اطلاع استارک دست از اطاعت او برداشت و به دنبال برنامه خود رفت. استارک نزد سنتری که در ماه بود رفت و شخصا از او دعوت کرد که به تیم او ملحق شود. سنتری با استارک به زمین برگشت و ظاهرا به گروه او ملحق شد. رهبر گروه شیلد ماریا هیل به تونی پیشنهاد داد که به جای او رهبری گروه را به عهده بگیرد. تونی همچنان برای منحل کردن گروههای ثبتنام نشده بهخصوص انتقامجویان جدید و فراریها تلاش میکرد. سرانجام، گروه کاپیتان آمریکا تسلیم شد و کاپیتان پذیرفت که برای اعمالی که در “جنگ داخلی” انجام داده بود مجازات شود. کاپیتان آمریکا در زمان حبسش توسط کلهسرخ ترور شد. تونی پس از مرگ رفیقش بسیار غمگین شد و در مورد ادامه راهش متزلزل شد. او به باکی بارنز کمک کرد تا با پوشیدن شنل کاپیتان آمریکا نقش او را حفظ کند. مرد آهنی و دیگر اعضای گروه اشراقیون در تبعید هالک از زمین نقش داشتند و در نتیجه، هالک پس از بازگشت به زمین در پی انتقام از آنان برآمد. جنگ بین هالک و مرد آهنی چنان شدید بود که بخش عمده شهر نیویورک تخریب شد و هیچ قهرمان دیگری جرات نمیکرد در نبرد آنها مداخله کند. طی این نبرد، برج استارک روی آنها سقوط کرد و در نهایت هالک تونی را اسیر کرد و به همراه دیگر قهرمانان اسیرشده به استودیوم برد. تونی توانست از چنگ هالک فرار کند. او باید از منابع زیادی (بهخصوص خود شیلد) درآمدی به دست میآورد تا شهر نیویورک را بازسازی کند. ثور پس از بازگشت از “جنگ داخلی” مربوط به ثبتنام ابرقهرمانان مطلع شد و از اینکه مرد آهنی علیه قهرمانانی که زمانی دوستش بودهاند جنگ به پا کرده و بدون اطلاع و رضایت ثور از دی ان ای او برای ساخت بدلش استفاده کرده است خشمگین شد. تونی با ثور به مبارزه برخاست اما واضح بود که نمیتواند پیروز شود. استارک که به دنبال مصالحه بود ثور را متقاعد کرد که آسگارد میتواند یک سفارتخانه خارجی با مصونیت دیپلماتیک برای ساکنانش باشد. ثور موافقت کرد و جنگ خاتمه یافت. طی حمله اسکرول، زره استارک توسط یک ویروس فضایی آلوده شد که در نهایت منجر به پاک شدن ویروس اکسترمیس از بدن استارک شد. تونی رهبری قهرمانان نیویورک علیه مهاجمان اسکرول را بر عهده گرفت، اما در نهایت رئیس جمهور آمریکا او را از رهبری شیلد برکنار کرد و خود گروه را نیز منحل کرد. اگرچه نبرد علیه حمله فضاییها به پیروزی انجامید، اما صدمه بزرگی به استارک وارد شد. تکنولوژی او از کار افتاد، شرکتهایش در مخاطره افتادند، دشمنان جدید زیادی پیدا کرد، و هیچکدام از همراهانش هم تمایلی برای کمک به او نداشتند.
پس از حمله، دولت آمریکا تیم انتقامجویان را منحل میکند و مسؤولیت ابتکار پنجاه ایالت را به نورمن آزبورن واگذار میکند. مرد آهنی بعدها عضو انتقامجویان توانای هنری پیم میشود. او در مغلوب کردن هالک شرکت میکند، اما پس از اینکه متوجه میشود هنوز آمادگی عضویت در تیم را ندارد آن را ترک میکند. پس از از بین رفتن اکسترمیس، استارک ویروسی را جایگزین میکند که تمام سوابق و اطلاعات مربوط به قانون ثبتنام را از بین میبرد و بدین طریق مانع فاش شدن هویت واقعی قهرمانان برای آزبورن میشود. تنها یک نسخه از این اطلاعات در سر استارک باقی میماند که آن را نیز به کمک یکی از زرههایش، ذره ذره از بین میبرد. آزبورن برای سر استارک جایزه بزرگی پیشنهاد میکند و به گروه هود قول کوهی از طلا را میدهد. استارک داشت هوش خود را از دست میداد. او در پی راهی برآمد تا حفظ و کنترل لباسش را برایش راحتتر کند. او بعدها زرهی از دیمیتری بوخارین قرض کرد. پپر خود را به تونی میرساند اما آن دو توسط مادام ماسک اسیر میشوند. استارک با کمک پپر موفق به فرار میشود. او راهی افغانستان میشود اما پیش از رسیدن به مقصد مورد اصابت گلوله نیروهای افغان قرار میگیرد. با از بین رفتن زرهاش، با پای پیاده به آزمایشگاه مخفی که سالها پیش با یینسن در آن اسیر شده بود میرود. با کامپیوترهای قدیمی آنجا، استارک موفق به فعال کردن زره قدیمی خود میشود. وقتی که آزبورن به استارک ناتوان میرسد و او را وحشیانه کتک میزند، پپر پاتز تصاویر را به صورت جهانی منتشر میکند، به اعتبار آزبورن لطمه زده و برای استارک دلسوزی به ارمغان میآورد. استارک قبل از اینکه دچار مرگ مغزی شود، دونالد بلیک را به وکالت خود برگزیده بود.