دیالوگ [دیالوگ های ماندگار فیلم راننده تاکسی]

[Sakura]

تنهایی همه ی عمر با من بوده، همه جا…توی بارها، ماشین ها، پیاده روها، مغازه ها، همه جا.
راه فراری نیست. من مرد تنهای خدا هستم
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

یکی باید این شهر رو بگیره بیندازه توی چاه توالت، سیفون کوفتی رو هم بکشه.
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

12 ساعت کار، باز هم خوابم نمیبره… لعنتی روزا فقط میگذرن.. تموم نمیشن!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

حالا به وضوح می‌بینم، زندگیم رو یه خط صاف پیش میره به سمت یه نقطهٔ مشخص، هیچوقت هیچ انتخابی نداشتم…
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

شب ها تمام حیوون ها میان بیرون، همه جور حیوونی، فاح*شه ها، بدکاره ها، عوضی ها، پولدارا، معتادا، مرض، فساد. یه روزی بارون میاد و تمام این کثافت های توی خیابان رو میشوره…
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

تمام عمرم نیاز به جایی برای رفتن داشتم ، باور نمیشه که یک نفر تمام عمرش رو صرف خودآگاهی آزار دهنده بکنه! من معتقدم که یه نفر میتونه مثل بقیه باشه.
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

مسافر ( مارتین اسکورسیزی ) : اون نور رو اون بالا می بینی ؟
نور پنجره طبقه دوم ، اون زن رو توی پنجره می بینی ؟
تراویس ( رابرت دنیرو ) : آره
مسافر : می خواهم اون زن رو ببینی چونکه
اون زن منه ،
اما اونجا خونه من نیست!
انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.

 

[Sakura]

مسئول دفتر تاکسیرانی :خیلی خب ، بذار گواهینامه رانندگیت رو ببینم . سابقه رانندگیت چطوره ؟
تراویس : پاک پاکه ، مثل وجدانم

• جسمی ؟ پاک
• سن ؟ 26
• تحصیلات ؟ یه کم اینور ، یه کم اونور ، میفهمی که ….
• سابقه نظامی ؟ خروج محترمانه ، می 1973
• تو توی ارتش بودی ؟ نیروی دریایی

انجمن رمان نویسی کافه نویسندگان
.