وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
negar_1720916728438-png.297438

نام دلنوشته: روشن‌ترین تاریکی

نام نویسنده : ریحانه سیدحسنی

ژانر: تراژدی، اجتماعی

ویراستاران: @رز سیاه @SaRI.B

مقدمه:
روشن‌ترین تاریکی، سیاه‌ی پشت صفحه‌ی زندگیست! همان جایی که مردمانش به فردایی نورانی امیدوارند و زندگی خودشان را فدای آخرتی شیرین میکنند... .
درست در همان لحظه‌ای که همه چیز تمام می‌شود هیاهوی دنیایی جدید شروع می‌شود و زمزمه‌ها به فریادهای خواهان حقیقت تبدیل می‌شوند، حقیقتی روشن در تاریکی جهل؛ روشن‌ترین تاریکی پشت همان ابر هست در انتهای همان افق همیشگی، زیر سنگ‌های کوچک باغچه، داخل مغز من و تو... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
مشاهده فایل‌پیوست 15071
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!


پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.


قوانین تایپ دلنوشته در انجمن کافه نویسندگان


شما می‌توانید پس از 10 پست درخواست جلد بدهید.

درخواست جلد برای دلنوشته

پس از گذشت حداقل ۱۵ پست از دل‌نوشته، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست نقد دل‌نوشته بدهید. توجه داشته باشید که دل‌نوشته‌های تگ‌دار نقد نخواهند شد و در صورت تمایل به درخواست نقد، قبل از درخواست تگ این کار را انجام بدهید.

درخواست نقد

پس از 15 پست میتوانید برای تعیین سطح اثر ادبی خود درخواست تگ بدهید.

درخواست تگ برای دلنوشته



همچنین پس از ارسال ۲۰ پست پایان اثر ادبی خود را اعلام کنید تا رسیدگی های لازم نیز انجام شود...

اعلام اتمام آثار ادبی


اگر بنا به هر دلیلی قصد ادامه دادن اثر ادبی خود را ندارید می توانید درخواست انتقال به متروکه بدهید تا منتقل شود...

درخواست انتقال به متروکه



13422_ad05f9f7e9b0261da9d2dad1014c7c49.gif



کادر مدیریت ادبیات انجمن کافه نویسندگان
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دنیا هیچ وقت مثل قبلش نشد، ترس، حماقت، جنون و تنهایی بدتر از هر ویروس و انگلی بر جان بشریت افتاده بود.
اما هیچ‌گاه نمی‌‌فهمید. درد از درک و فکر کردن به غیر ممکن‌ها جان او را سالیان دراز بود که گرفته بود. این دنیا بود که توهینی غیرقابل تحمل را به جان ما انداخت. باعث شد فکر کنیم واقعی هستیم، دوست‌مان دارند، همیشه یک هدف‌ی هست و ما هم برای یک هدف این‌جا هستیم. شاید واقعاً هدف‌ی باشد، اما این هدف در ما خلاصه نمی‌شود، ساخت دنیای جدید با افکار پوچ و هیاهوی نظرات مردم و نشان دادن هوشمندی خلق انسان هدف نبود؛ سرگرمی بود. سرگردان در فضایی ساکت میان هزاران کهکشان، بشر واقعاً چه چیزی می‌خواست؟ توهمی سرشار از امیدوانگیزه، چرا می‌گویند در این دنیا تنها نیستیم؟
ما همیشه تنها بودیم حتی زیر همون سقفی که نشسته بودیم. حتی داخل خاطرات خوبمان چون تنها ما هستیم که خاطرات‌مان معنی خاصی برای ما دارند. بشریت همیشه تنها بود و تنهایی اعتیادآور و توهم‌زا بود. شاید حتی چیزهای که می‌دید واقعیت نداشت!
هیچ‌کس مقصر نبود، گل‌های بهشت خشک شد، آتش جهنم خاموش شد، ستاره تاریک شدند و ما هم دیگر افکارمان را رها کردیم... .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
آخرین ویرایش توسط مدیر:
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین