در ابتدا نگاهی گذرا بر قالب شعری مثنوی میاندازیم.
مثنوی قالبی از شعر است که دارای ابیات زیادی بوده و برای سرودن داستانها و مطالب طولانی کاربرد دارد. در این قالب هر بیت دارای قافیهای جداگانه است و به همین دلیل به آن مثنوی (دو تا دو تا) گفته میشود.
هر دو مصرعِ یک بیت در قالب مثنوی هم قافیه هستند، و هر مصرع معمولاً از ۱۱ هجا و بعضاً از ۱۰ هجا تشکیل شدهاست. تعداد ابیات مثنوی میتواند متنوع باشد ولی نمونههای معروف این قالب شعری بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ بیت هستند.
نمونه شعری از اسدی توسی با مطلع:
ستیز آوری کار اهریمن است
ستیزه به پرخاش آبستن است
همیشه در نیک و بد هست باز
تو سوی در بهتری شو فراز
چه رفتن ز پیمان چه گشتن ز دین
که زین هردو به ز آسمان و زمین
چو یار گنه کار باشی به بد
به جای وی ار تو بپیچی سزد
١) درباره ی زبان
زبان اشعار کاملا به صورت ادبی است، اما واژه ها با نوآوری خاصی کنار هم چیده نشده اند که خوانش را سخت تر میکند. زبان از شکل عامیانه خارج است و این نکته نشاندهندهی سمت و سو گرفتن اشعار در قالب مثنوی میباشد.
2) درباره ی استعاره ها، تشبیهات، کنایات و تعابیر و... شاعر
در این زمینه شاعر به خوبی عمل نکرده و کنایات و تشبیهات کمی در اشعار دیده میشود. بیشترین استفاده ی شاعر از تشبیه بوده اما بر زیباتر شدن شعر نیفزوده است. زیرا تعابیری که شاعر در اشعارش استفاده کرده است، صرفا جهت قافیهسازی و جفت و جور کردن قالب ابیات به کار برده شده است و هیچ خلاقیتی از نظر آرایههای ادبی صورت نگرفته! که این نکته باعث مبهم و بیمعنی شدن اشعار و ناخوانا شدن ان برای خوانندگان شده است.
مثلا در این شعر:
هوای تو هویدا میکند، درون مرا
نفس تو ضامن میشود، خرمن بار مرا
صدای تو زنده نگه میدارد، بینوا مرا
و تنها عشق تو امید میدهد، بیاِحیا مرا
در این قسمت عبارت ”خرمن بار“به درستی معنی و مفهوم خاصی را منتقل نمیکند و تشبیه صحیحی نمیباشد.
یا عبارت "بیاحیا" .
عبارات دارای پارادوکس و تضاد نیز دیده نشد.
3)درباره پیام و مضمون فکری شعر
مضمون اشعار غالبا عاشقانه و بعضا اجتماعی بود و این پیام را به همراه داشت که شاعر عزیز با مخاطب خود که معشوق است حرف میزند.
اما مفهوم را به زیبایی منتقل نمیکرد و خواننده را در دریافت پیام اشعار سردرگم مینمود.
4)درباره شکل و نمای شعر
شاعر بیشتر تمرکز خود را بر قافیهسازی اشعار معطوف داشته است که این توجه بیشاز اندازه، به وزن شعر لطمه زده و چینش کلمات به درستی صورت نگرفته است و ابیات را به طرزی ناخوانا و بینظم، تبدیل کرده است.
قالب شعر مثنوی بیشتر برای سرودههای بلند به کار میرود که شاعر این مهم را رعایت نکرده و تعداد ابیات کم میباشد، کلمات هم قافیه ی زیبایی هم در اکثر ابیات یافت نشد.
مثلا در شعر:
زنهار ای خفته در برف و مانده در بحر
هشیار باش که مدهی به باد خود را و بمانی در بر
روزگار نباشد جز برهم زدنی و جز دو روزی
خواه و ناخواه خواهد گذر لیکبخواه که گذرد به خوشی
5)درباره روش ترکیب و تالیف شعر
آغاز اشعار، با شعر "امید خزان" شروع جالبی محسوب نمیشود، با اینکه شاعر خود را در این شعر، از بند غم رهانیده اما شعر دارای واژهسازی زیبایی نبوده و شلختگی در میان کلمات بیداد میکند و اینکه در باقی اشعار همانطور که پیش تر گفته شد، شاعر در تمام اشعار خود با معشوق سخن گفته و گاه از او به تمجید پرداخته و این یعنی نظم محتوا تا حدودی رعایت شده.
به طور کلی معنا خوب انتقال داده نشده بود. پیچیدگی از نوع مثبتش نبود و خواننده را گیج میکرد؛ در پایان هم نتیجهای حاصل نمیشد. به عبارتی بین مصراع های ایشان از لحاظ مفهوم گسستگی وجود داشت.
۶) درباره ی نوع شعر
تمام ابیات در قالب مثنوی بود و شاعر تا حدودی در قالببندی مناسب عمل کرده بود اما نکته بسیار مهم در سرودن شعر، علاوه بر رعایت قافیهها، استفاده صحیح از تعابیر و واژگان مناسب و همچنین انتقال درست مضمون و پیام شعر میباشد که این نکته نقص بزرگی در اشعار شاعر عزیزمان است.
سایر نکات:
جلد اشعار متناسب با قالب مثنوی که اشعاری ادبیگونه و کهن میباشد نبود و هیچ تناسبی با مضمون و محتوای اثر نداشت.
امیدوارم که نظرم در راستای موفقیت و زیبانویسی شما باشد و این نقد باعث دلخوری و ناامیدی شما شاعر گرامی نشود. همه چیز جای پیشرفت و بهتر شدن دارند. با آرزوی شادکامی در تمام لحظات و موفقیت روزافزون شما!