دیالوگ دیالوگ‌های ماندگار خسرو شکیبایی

[Kallinu]

یقه‌ قشنگیه .. قدیما بهش می‌گفتن یقه آخوندی،

الان بهش میگن یقه دیپلمات …

حالا شما بگو، آخوندامون دیپلمات شدن یا دیپلماتامون آخوند؟

 

[Kallinu]

عاشق‌ها آدمای متوسطی هستن که با تعریف کردن از هم خودشونو بزرگ می‌کنن!​

 

[Kallinu]

من یه آهنگ با ناهار، یه آهنگ با شامم می‌خورم​

 

[Kallinu]

کاش بعضی از آدما حداقل قد نصف ماهی، خاویار داشتن​

 

[Kallinu]

شنیدم کم می‌خندی … آرزوی امپراتوری داری؟​

 

[Kallinu]

تا حالا فک می‌کردم جواب یک زن تنها رو کی می‌ده،
حالا فک می‌کنم جواب بچه‌شو کی میده.
​

 

[Kallinu]

من نظامی نیستم که فرمانده داشته باشم
من فرمانده‌ خودمم … مفهوم؟
​

 

[Kallinu]

اوس کریم اونایی که دوست داره رو زودتر می‌بره …
تو رو هم زود برد.
​

 

[Kallinu]

عمری است در سایه‌ سنگی دیوار صبوری کرده‌ام و معنای دوست داشتن را در طعم تلخ از دست دادن دریافتم …
شکوه تو کیمیا را در میان آتش و خون به آغو*ش مادرانه‌ات فشردی پس به حرمت نام عزیز مادر سلام.
​

 

[Kallinu]

تو می‌خوای من اونی باشم که واقعا خودت می‌خوای من باشم!
اونی باشم که تو می‌خوای اون وقت دیگه من… من… نیست یعنی من خودم نیستم.
​