محفل ادبی ✿ ادبــیات جــهان ✿

[Kallinu]

جنگ پایان خواهد یافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى می‌ماند آن مادر پیرى که چشم به راه فرزند شهیدش است
و آن دختر جوانى که منتظر معشوق خویش است
و فرزندانى که به انتظار پدر قهرمان‌شان نشسته‌اند
نمی‌دانم چه کسى وطن را فروخت
اما دیدم چه کسى بهاى آن را پرداخت.


| محمود درویش |​

 

[Kallinu]

تمام چیزهایی که دوست میدارم،
از آن من نیست‌.
دریا از آن من نیست
پاییز از آن من نیست
عشقت از آن من نیست
تنها زخمم،
از آنِ من است.



| غاده السمان | ​

 

[Kallinu]

آن ‌هنگام که گفتم «می‌روم».
اگر می‌گفتی «بمان»
نمی‌ماندم اما،
دست ‌کم روزی بهانه‌‌ی خوبی برای بازگشتن داشتم...


| جمال ثریا |
​

 

[Kallinu]

هرگز به تو اعتماد نکرده ام
اگر با من دست داده ای
ترسیده ام که انگشتانم را بدزدی
و اگر به من نگاه کرده ای
دندان هایم را شمرده ام
با این همه
عاشقت بودم...



| غاده السمان | ​

 

[Kallinu]

فقط همین دلیل که
من مَحرَم اسرارش بودم
کافی بود
تا هرگز نتوانم
معشوقه اش باشم...



| رومن پولانسکی | ​

 

[Kallinu]

اگر صدایی از گذشته
تو را به روزهای قدیمی دعوت کند
بدان که تنهایی...



| عزیز نسین | ​

 

[Kallinu]

سخت بود
فراموش کردن کسی
که با او
همه چیز و همه کَس را
فراموش می کردم.



| ایلهان برک |​

 

[Kallinu]

به نقشه‌ها نگاه کردم
خانه‌ات در هیچ‌یک نبود
به دانش‌نامه‌ها نگاه کردم
عکس تو در هیچ‌یک نبود
به فرهنگ‌نامه‌ها نگاه کردم
نام تو در هیچ‌یک نبود
در آینه‌ها به خودم نگاه کردم
تو را دیدم
به غیر از من
تو جایی نداشتی!


| عزیز نسین / ترجمه: ابوالفضل پاشا | ​

 

[Kallinu]

می‌خواهم مثل تو باشم،
یعنی زندگی‌ام را بکنم و دورادور دوستت داشته باشم.
نمی‌خواهم عشقم به تو دست و پایم را ببندد...
مگر چه چیزی را از دست می‌دهم؟
یک مردِ بزدل را؟
و چی به دست می‌آوردم؟
لذت گهگاه در آغو*ش تو بودن را !

| آنا گاوالدا | ​

 

[Kallinu]

بگذار
دوستت بدارم
تا از اندوه دور بمانم
تا از تاریکی بِرَهم
تا از زشتی دور شوم
بگذار دمی در کف دستان تو بخوابم
ای امن ترین مکان ها...


| نزار قبانی | ​