به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچه‌های هفت شهر نوشتن با ما باشید
آخرین فعالیت
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با
Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ شب‌های قدر دیدم، نوری از بی‌زمانی. هر دعا، ردّی از تو داشت، بی‌واسطه و بی‌مرز. تو را در دلِ سحرها بو*سیدم، با ل*ب‌هایی از... -
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ نخل‌ها دیدم، ایستاده در عطش. هر برگ، دعایی از تو داشت، بی‌صدا و بی‌سایه. تو را در دلِ کویر نوشتم، تا باران شوی. با هر...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ عاشقان دیدم، بی‌وصال و بی‌قرار. هر دل، آینه‌ای از تو بود، شکسته اما روشن. تو را در دلِ تمنّاها پروراندم، تا شکوفا شوی...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ بغض‌ها دیدم، اشکی از جنسِ یقین. هر قطره، نوری از تو داشت، بی‌فریاد و بی‌نقاب. تو را در دلِ گریه‌ها نوشتم، تا باران شوی...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ غروب دیدم، طلوعی از جنسِ صبر. هر رنگ، نشانی از تو داشت، بی‌نقاش و بی‌مرز. تو را در دلِ افق‌ها نوشتم، تا بی‌انتها شوی...
-
Alirix به موضوع دنباله دار «یه سوال از نفر بعدیت بپرس» پاسخ داده‌است.قاطی میکنم چی عصابینت میکنه؟ -
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ دل‌ها دیدم، بی‌چشم و بی‌تماشا. هر تپش، نام تو را زمزمه می‌کرد، بی‌اجبار و بی‌نقش. تو را در دلِ اشتیاق‌ها پروراندم، تا...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ خیال دیدم، واقعی‌تر از واقع. هر رویا، ردّی از تو داشت، بی‌مرز و بی‌نقاب. تو را در دلِ خواب‌ها بو*سیدم، با ل*ب‌هایی از...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ کتاب‌ها خواندم، بی‌حرف و بی‌صدا. هر صفحه، قصه‌ای از تو داشت، بی‌پایان و بی‌آغاز. تو را در دلِ واژه‌ها نوشتم، تا فراموش...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ زمان گم کردم، و در بی‌زمانی یافتم. هر لحظه، قابی از تو بود، بی‌نقاش و بی‌رنگ. تو را در دلِ ساعت‌ها دفن کردم، تا ظهورت...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ شبنم دیدم، لطافتی از حضور. هر قطره، آینه‌ای بود از تو، بی‌تصویر و بی‌مرز. تو را در دلِ گل‌ها بوییدم، عطری از غیبت. با...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ آتش دیدم، سوزی بی‌دود. هر شعله، نوری از تو داشت، بی‌فریاد و بی‌نام. تو را در دلِ خاکستر یافتم، زنده‌تر از جان. با هر...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ پرندگان دیدم، پروازی بی‌جهت. هر بال، تمنای تو بود، در آسمانِ بی‌مرز. تو را در دلِ برگ‌ها نوشتم، با جوهرِ سبزِ انتظار...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ کوه‌ها صدا زدم، پژواکی از امید. هر سنگ، نشانی از تو داشت، بی‌نقش و بی‌نام. تو را در دلِ رودها نوشیدم، با عطشی از عشق...
-
حدیثه خانم به سونی نوشته در موضوع برگزیده دلنوشته نجوای پنهان | به قلم سونیا با Like واکنش نشان داد.
تو را در دلِ طوفان جست‌وجو کردم، با چشمانی از صبر. هر قطره‌ی باران، نام تو را زمزمه می‌کرد بی‌صدا. تو را در سکوتِ خاک شنیدم، با...