۱۴شهریور ۱۴۰۴

  • نویسنده موضوع نویسنده موضوع malihe
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
  • Read time: 1 minutes
  • برچسب‌ها برچسب‌ها
    ملیحه حمیدی
  • بازدیدها: 52
دو چهره‌ی درونگرایی

گاهی تو فقط یک آدم درونگرایی...
ویژگی‌ای که هم معایب خودش را دارد و هم مزایا.

اما گاهی درونگرایی با کمال‌گرایی و مردم‌گریزی دست به دست هم می‌دهند و آن‌جاست که حتی کوچک‌ترین مزایا هم رنگ می‌بازد و به بزرگ‌ترین عیب‌ها بدل می‌شود.
در حالت معمول یه آدم درونگرا ممکن است که کم‌رو، خجالتی و یا حتی مغرور به‌نظر برسد؛ ولی اگر فرصت معاشرتی با او پیش بیاید، همه‌ی نگاه‌ها نسبت به او عوض می‌شود.
چون او دایره‌ی دوستان کوچکی دارد و رابطه‌ای عمیق و صمیمی با آن‌ها برقرار می‌کند.
خودآگاه است و زمان بیشتری را نسبت به دیگران، صرف شناخت خویش می‌کند؛ همین باعث تمرکز بیشترش شده و از او شنونده‌ی خوبی می‌سازد که کلماتش را سنجیده و پرمحتوا بیان می‌کند.
اما وقتی درونگرایی با کمال‌گرایی و مردم‌گریزی گره می‌خورد، ماجرا طور دیگری پیش می‌رود. در این حالت، مزایای یک ویژگی توسط معایب ویژگی دیگر خنثی می‌شود.
فردی را تصور کن که ذاتاً با جمع راحت نیست. حالا اگر به این خصوصیت، ترس از قضاوت و گریختن از موقعیت‌های اجتماعی هم اضافه شود، او نه شنونده‌ی خوبی خواهد بود و نه توانایی برای برقراری ارتباط عمیق پیدا می‌کند. استعداد گوش دادن و درک بالایش چون به کار گرفته نمی‌شود، کم‌کم خاموش می‌شود.
چنین فردی درگیر اضطرابی دائمی می‌شود؛ اضطراب اجتماعی و اضطراب کمال‌گرایی. دیگر نمی‌تواند به‌راحتی وارد جمع‌ها شود. مدام از خود می‌پرسد: «اگر کارم بی‌نقص نباشد چه؟» و همین پرسش باعث می‌شود هرگز شروعش نکند یا آن را مدام به تعویق بیندازد.
در نهایت خودش را برای کوچک‌ترین خطا سرزنش می‌کند و احساس «ناکافی بودن» در وجودش ریشه می‌دواند.
درونگرایی، برای گروه اول نقطه‌قوتی ارزشمند است؛ اما برای گروه دوم، در غیاب تعادل، به نقطه‌ضعف بدل می‌شود.


عقب
بالا پایین