آدمیزاد...

  • بازدیدها: 19
آدمیزاد تو یه ،سنی، یه قبر میکنه آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن باور کنید حال سوگواری ام نداره
بهت زده به مرگ آرزوهاش زل میزنه. گیج و منگ.
میدونه هم که دیگه نمیشه.
به قول فروغ چه میشود کرد؟ مگر میشود دنیا را پاره کرد و
از تویش خوشبختی درآورد؟
همین است که هست...!:)
عقب
بالا پایین