دانی که چرا سر نهان با تو نگویمیکنعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که مِیخانه ندارد
#رضا_جمشیدی
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
آخرین ویرایش توسط مدیر:
دانی که چرا سر نهان با تو نگویمیکنعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که مِیخانه ندارد
#رضا_جمشیدی
عزیزم دیر فرستادیدانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
دیوار غمم سرش به افلاک رسیدروی خاکی و نم چشم مرا خوارمدار
چرخ فیروزه طبخانه ازین کهگل کرد
یکنگاه توام از نقد دو عالم بس بوددانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
دل از من برد و روی از من نهان کرددیوار غمم سرش به افلاک رسید
تنها دل او بود که این آتش ندید
مصرع دوم شعرتون کامله؟ فکر کنم اشتباه نوشتیددل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با این بازی توان کرد
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدنیکنگاه توام از نقد دو عالم بس بود
یکنظر دیدم و تاوان دوعالم دادم
#شهریار
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با این بازی توان کرد
آره... من اینو حفظ کردم?مصرع دوم شعرتون کامله؟ فکر کنم اشتباه نوشتید
نیازارم ز خود هرگز دلی رامنم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن