گپ و گفت گفت و گوی داستان | چشمه‌ گیلاس

یاسمن بهادرییاسمن بهادری عضو تأیید شده است.

مدرس رمان نویسی + نویسنده نوقلم ادبیات
مـدرس
نویسنده نوقلـم
شاعـر
مدیر بازنشسته
نوشته‌ها
نوشته‌ها
2,645
پسندها
پسندها
20,127
امتیازها
امتیازها
763
سکه
500
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز انجمن.
زین پس در این تاپیک می‌توانید، خاطرات خود دررابطه با رمان را با ما به اشتراک بگذارید و کاربران عزیز می‌توانید نظرات خود را درباره رمان بنویسید.
لطفاً قبل از ارسال پست، قوانین ساب را مطالعه فرمایید.
لینک رمان:

نویسنده: @عطرین
 
اهم! من هنوز منتظرم @HOOYAR
وای ببخشید یادم رفت🥲🥲🥲
اول از همه اسمش خیل باکلاسه و دوم آقااااااااااا چرا من به همه شخصیت‌های دخترت حسودیم میشهههههههه
۴ تا داداش
منم میخواااااااااام
ولی خداوکیلی خیلی داستان بامزه میشه اگه اهورا این کارا دست خودش نباشه و یه بیماری داشته باشه😁😁😁
 
وای ببخشید یادم رفت🥲🥲🥲
اول از همه اسمش خیل باکلاسه و دوم آقااااااااااا چرا من به همه شخصیت‌های دخترت حسودیم میشهههههههه
۴ تا داداش
منم میخواااااااااام
ولی خداوکیلی خیلی داستان بامزه میشه اگه اهورا این کارا دست خودش نباشه و یه بیماری داشته باشه😁😁😁
اشکال نداره
ای بابا نفرمایید

باور کن این یک مورد خودمم حسودی میشه مخصوصا منی که یک دونه ندارم وای به حال چهارتاااا

یعنی منظورت اینه بعدها برگرده بهش؟
 
اشکال نداره
ای بابا نفرمایید

باور کن این یک مورد خودمم حسودی میشه مخصوصا منی که یک دونه ندارم وای به حال چهارتاااا

یعنی منظورت اینه بعدها برگرده بهش؟
نه نه نه
موقع دادگاه متوجه بشه بیماری داره
دلش بسوزه
بعد بدبخت بشه سر اینکه اهورا درمان بشه🥲😅
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 0)
هیچ کاربر ثبت نام شده ای این تاپیک را مشاهده نمی کند.
عقب
بالا پایین