آخرین محتوا توسط پناه.

  1. پناه.

    نظارت همراه رمان تنافر | ناظر: دیوا

    روزبخیر گلم در اولین فرصت انجام میشه متاسفانه به مقدار کار دارم. ایشالا در اولین فرصت.
  2. پناه.

    سوژه شو سری ۸۲ | RPR"

    پدر و مادر چاپ شدن اثرش دورویی کله پاچه شاید تنهایی عشقش نمیدونم شاهان هیچی مطرح شدن نوشته‌‌هاش پیر مرد و دریا @آسِمان؛ می‌ره طبیعت هدیه می‌گیره براش پووووول
  3. پناه.

    تسلیت 🖤بازم چاییِ روضه دم کردی.. 🏴

    التماس دعا🖤🖤
  4. پناه.

    در حال تایپ دلنوشته کُنج عزلت | مینا مرادی

    سقراط با نوشیدن جام شوکران، زندگیش پایان یافت. ولی تو برای من، شوکرانی هستی که قطره‌قطره به جانم تزریق می‌شوی! اما در عجبم! جنسم از چیست که نمی‌میرم از این زهری که در من، ریشه دوانده!؟
  5. پناه.

    در حال تایپ دلنوشته کُنج عزلت | مینا مرادی

    درگیرم! درگیر در دنیایی سراسر وهم، افکارم پوسیده و رؤیایم یخ زده! کسی یارای همدردی با من ندارد. خیره‌ام از پنجره، به دنیایی که مردمانش، برای رسیدن به هدفشان مانند گرگ، همدیگر را می‌درند. سرمای وجودم به چشمانم سرایت کرده. توانایی دیدن خوبی‌ها را ندارم. می‌خواهم، نیاز کسی باشم. می‌خواهم کسی مرا...
  6. پناه.

    در حال تایپ دلنوشته کُنج عزلت | مینا مرادی

    در این دنیایی که هوایش سمی‌ست، محتاج اندکی از مرام توأم. شاید زمان حلال مشکلاتمان باشد؛ اما فرصتی برای حل آن‌ها!؟
  7. پناه.

    در حال تایپ دلنوشته کُنج عزلت | مینا مرادی

    از خیابان گذر می‌کنم و دقیق می‌شوم به سایه‌ای که روبه‌رویم کش می‌آید؛ هرچه خورشید به میانه آسمان نزدیک‌تر می‌شود سایه‌ی من هم بیشتر کش می‌آید. تشبیه می‌کنم سایه‌ام را به تو و خودم. تو هرچه در قلبم عمیق‌تر نفوذ می‌کنی من دوست داشتنم، کشدارتر می‌شود... .
  8. پناه.

    در حال تایپ اپیزود روح زیبا | مینا مرادی

    اپیزود یازدهم: کنج تنهایی. ماشین رو بردم کنار جاده، یه گوشه‌ی خلوت، همین‌جا، وسط این راهِ طولانی. خسته نبودم. نه از رانندگی، نه از سفر. خسته بودم از خودم، از این همه فکر، از این همه دویدن بی‌دلیل. نشستم، زُل زدم به افق، اون‌جایی که کوه‌ها خودشون رو لای مه قایم کرده بودن و بعد یه صدای آشنا تو...
  9. پناه.

    همگانی گپ و گفت با طعم کتاب | مرگ ایوان ایلیچ

    درود و وقت بخیر. شروع به نسبت خوبی رو داشت. هم در دادگاه و هم در مسیر بازگشت که در مورد جمله‌ی « او مرد و من نمردم» و خوشحالی بابت زنده بودن خودشون برام جالب بود. در بسیاری از دیالوگ‌ها از جملات ایرانی استفاده شده بود که نمی‌توانم بفهمم نویسنده نوشته یا مترجم، با ضرب‌المثل‌های رایج خودمون...
  10. پناه.

    دنباله دار معنی اسمتون چیه؟

    مینا: آبگینه، شیشه نام یک پرنده که تقلید صدا می‌کنه. نام یک گل.
  11. پناه.

    مشاعره مشاعره با حروف تعیینی

    یکی دیوانه‌ای آتش بر افروخت در آن ھنگامه جان خویش را سوخت ھمه خاکسترش را باد میبرد وجودش را جھان از یاد میبرد حرف پ
عقب
بالا پایین