آخرین فعالیت لیلا مرادی
-
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با
Like واکنش نشان داد.
۵. آبروی حرفه‌ای‌تان را بر باد ندهید آخرین مرحلهٔ بازنویسی که حفظ آبروی نویسنده در گرو آن است رعایت کردن علائم نگارشی و نداشتن غلط... -
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با Like واکنش نشان داد.
۴. حذف و اضافه را جدی بگیرید چهارمین مرحلهٔ بازنویسی حذف و اضافه است. اگر دانشگاه رفته باشید می‌دانید تا قبل از حذف و اضافه، کلاس‌ها از...
-
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با Like واکنش نشان داد.
۳. شروع و پایان را بازنویسی کنید مرحلهٔ بعد، بازنویسی شروع و پایان است. اینکه چطور و از کجا شروع کنید تا مخاطب را پابند نوشته‌تان کنید...
-
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با
grin واکنش نشان داد.
۲. متن را با صدای بلند بخوانید مرحلهٔ دوم بازنویسی جان دادن به نوشته است. اورسولا لو گویین می‌گوید: «داستان خوانده نشده، داستان نیست... -
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با Like واکنش نشان داد.
۱. پیش‌نویس را کنار بگذارید اولین مرحلهٔ بازنویسی فاصله گرفتن از متن عزیزدردانه‌تان است. حتی اگر فکر می‌کنید نوشته‌تان آنقدر‌ها هم چنگی...
-
لیلا مرادی به ..LADY Dyva.. نوشته در موضوع آموزش چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ با Like واکنش نشان داد.
چگونه با بازنویسی نوشته‌هایمان را خواندنی‌تر کنیم؟ نویسنده: شیوا نجفی شما هم گاهی احساس می‌کنید نوشته‌هایتان شبیه لولای گریس نخورده،...
-
لیلا مرادی به سونی نوشته در موضوع در حال تایپ دلنوشته نِقاهتِ بی‌سوگ | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
دست‌هایت را به یاد نمی‌آورم، اما لم*سِ نبودنت، هنوز تازه است. مثلِ زخمی که هر روز باز می‌شود، بی‌آن‌که خون بریزد، بی‌آن‌که کسی ببیند. تو...
-
لیلا مرادی به سونی نوشته در موضوع در حال تایپ دلنوشته نِقاهتِ بی‌سوگ | اثر سونیا با Like واکنش نشان داد.
خاطره‌هایت، مثلِ تبِ شبانه، بی‌اجازه می‌آیند. نه می‌شود خوابید، نه بیدار ماند. هر واژه‌ای که می‌نویسم، بویِ تو را دارد؛ اما تو نیستی،...
-
لیلا مرادی به سونی نوشته در موضوع در حال تایپ دلنوشته نِقاهتِ بی‌سوگ | اثر سونیا با
upset واکنش نشان داد.
در من، مرگی بی‌تاب از تو جا مانده بود؛ نه به هیاهویِ وداع، که به سکوتِ نگاهت. باد، نامت را در گوشِ شب زمزمه می‌کرد و من، هر بار با... -
لیلا مرادی به سونی نوشته در موضوع در حال تایپ دلنوشته نِقاهتِ بی‌سوگ | اثر سونیا با
rose واکنش نشان داد.
به نام سکوتی که فریاد می‌زند اثر: نِقاهتِ بی‌سوگ به قلم: SONIYA_RPR ژانر: عاشقانه، تراژدی دیباچه: در امتدادِ واژه‌هایی که هرگز گفته... -
لیلا مرادی به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با Like واکنش نشان داد.
خوشحال بود. جایی در دلش خنک شده بود. خنده‌ای روی لـ*ـبش نشست. دندان‌هایش از شدت سرما بهم می‌خورد اما برایش مهم نبود. یادآوری چهره‌ی...
-
لیلا مرادی به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با rose واکنش نشان داد.
حاضر بود دوباره ته‌مانده‌های غذای اصغر را بخورد اما به خانه برگردد. تا شب زمان زیادی مانده بود. آرزو کرد کاش امشب ماه با آسمان قهر کند و...
-
لیلا مرادی به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با Like واکنش نشان داد.
گارسون آهی کشید: - بعضیا هم میان اینجا تا عاشقی کنن... کافه، خونه‌ی امن عاشقاست. دیگر سر مرد پایین نبود. او هم می‌خندید. آرام حرف‌هایی...
-
لیلا مرادی به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با Like واکنش نشان داد.
مرد دستش را به سمت طاهر دراز کرد: - خوشبختم طاهر، منم ایوبم. طاهر دستش را به گرمی فشرد. دستش نوعی گرمای پدرانه داشت؛ شبیه گرمای دستان...
-
لیلا مرادی به Mitra_Mohammadi نوشته در موضوع در حال تایپ رمان داهل| میترا محمدی با
Sad واکنش نشان داد.
طاهر سرش را کج کرد و بیش‌تر به مرد پشت شیشه خیره شد. مرد این‌بار با دست به سمت در اشاره کرد و با صدای بلندتری گفت: - منتظر چی هستی...