آخرین محتوا توسط S. Ghazal

  1. S. Ghazal

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    دارم همین کارو میکنم😅 حاضری بگیری یه دل سیر بخوابی؟
  2. S. Ghazal

    دنباله دار اولین چیزی که با شنیدن کلمه قبلی یادت میوفته!

    غم انسان، نا امید شدن دریا
  3. S. Ghazal

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    اره، خیلی از این کارا میکنم😂 بشینی سه ماه تابستون و بکوب درس بخونی؟
  4. S. Ghazal

    دنباله دار «یه سوال از نفر بعدیت بپرس»

    فدات😘 با مریم نفرت‌ انگیز ترین آدم بنظرت کی میتونه باشه؟
  5. S. Ghazal

    دنباله دار اگه میلیاردر بودی چیکار میکیردی؟

    همه‌رو لباس میخریدم😁
  6. S. Ghazal

    دنباله دار «یه سوال از نفر بعدیت بپرس»

    ماکرونی 😁 آدم مورد علاقه‌ات توی انجمن کیه؟
  7. S. Ghazal

    دنباله دار ツ حاضری کاری که نفر قبل میگه رو انجام بدی؟ ツ

    معلومه که نه من حاضر نیستم از جام بلند شم برم یه لیوان آب بخورم ک از تشنگی نمیرم😂😅 حاضری زمستون بری شمال؟
  8. S. Ghazal

    دنباله دار چیزی که نفر قبلی میگه رو داری؟

    نه لاک نمازی؟ «از اونایی که زود پاک میشن رنگا رنگی»
  9. S. Ghazal

    همگانی [ حرف آخـر ]

    https://uploadkon.ir/uploads/62d921_25IMG-20250822-005705-382.jpg 1404/5/30
  10. S. Ghazal

    محفل ادبی [ بهش بگو ... ]

    موندنمون در کنار هم بزرگترین اشتبا‌ه‌مونه!
  11. S. Ghazal

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    شدید اهل موسیقی؟
  12. S. Ghazal

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    بستگی به طرف مقابلم داره اهل فیلم؟
  13. S. Ghazal

    دنباله دار ⇜✦ هستی یا نیستی؟! ✦⇝

    شدید دروغگو؟
  14. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    پس از آن روز مهرداد رابطه‌اش را با صدف برهم زد، صدف هرکاری می‌کرد تا او را کنار خود نگه دارد اما موفق نشد! این صدف بود که وابسته‌ی او شده بود! مهرداد مانند دیگر نوجوان‌ها دنبال خوشگذرانی بود. او آن‌قدر خام و بی‌تجربه بود که نمی‌توانست به زندگی مشترک حتی ذره‌ای فکر کند. صدف باز شکست خورده بود...
  15. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    صدف در سن حساسی بود، او در خانواده‌ای بزرگ شده بود که محبت اندکی نثارش می‌کردند. صدف گمان می‌کرد با آشنایی با آن پسر می‌تواند او را عاشق خود کند و سرآغاز عشق آتشین آنها مانند رمان‌های عاشقانه بشود! اما چنین نبود؛ پسر نوجوان 16 ساله به‌ فکر جدی بودن رابطه‌اش نبود. او فقط سرگرمی می‌خواست! مدتی از...
  16. S. Ghazal

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به اینکه چرا کسی نیست تو نمایش چتر بشم😑 آنلاین نیستن حوصلم سر رفته🙄😁
  17. S. Ghazal

    اطلاعیه [ تاپیک جامع درخواست جلد ] ۱۴۰۴

    سلام وقت بخیر، درخواست جلد دارم! https://forum.cafewriters.xyz/threads/41600/
  18. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    صدف با دیدن او فریاد زد: - آن مرد همسر تو است؟ برای چه از من پنهان کردی؟ من امیدم به تو بود و می‌گفتم من را بیشتر از هر کسی دوست داری و می‌خواهی من را از پدرم بگیری و همراه هم بدون هیچ مزاحمت زندگی کنیم! تو هم مانند پدرم هستی! اصلاً برای چه مرا به دنیا آوردی؟ تا عذاب بکشم؟ تا پدر و مادرم را در...
  19. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    گویا عشق رامین به پریا آتشین بود در طول 3 سال دوام آورده بود. پریا زن مطلقه بود و دختری به همراه داشت که دو سال از صدف بزرگت‌تر بود. همسر سابق پریا مهندس بود، خودش هم معلم بود و بخاطر به دنیا آمدن دخترش، همسرش اجازه‌ی کار به او نداده بود! گویا سخت گیری‌های همسر سابقش باعث آزار او بود. هر زنی در...
  20. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    سهیلا دیگر تحمل رفتارهای نا پسند رامین را نداشت، با خود گفت: - تا چه زمان می‌توانم او را رام خودم کنم؟ صدف بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد، سهیلا انتظار می‌کشید دخترش اندکی بزرگ بشود و سپس با یکدیگر آنجا را ترک کند. سهیلا گمان می‌کرد رامین صدف را به دست او می‌سپارد! اما سخت در اشتباه بود. هنگامی که صدف...
  21. S. Ghazal

    صندلی داغ سری ۱۳۱ | Alirix

    سلام😁 1.خوبی؟ 2.تک فرزندی؟ 3.چند سالته؟ 4.متولد چه ماهی هستی؟ 5.رنگ مورد علاقه‌ات؟ 6. بهترین کتابی که خوندی؟ 7. نویسنده‌ی مورد علاقه‌ات توی انجمن کیه؟ 8. بنظرت ادما چه شکلی هستن؟ 9. بزرگترین گناهی که مرتکب شدی و پشیمونی؟ 10. بنظرت زندگی قشنگه؟ 11. کدوم اخلاقت باعث میشه اطرافیانت ازت دور...
  22. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    سراغ پامک‌هایش رفت، از یک شماره‌ی ناشناس پیام داشت. آن را باز کرد، نوشته بود: - عزیزم رسیدی؟! قطره‌های اشک از چشمانش سرازیر شدند، توانست آن شماره‌ی ناشناس را در تلفنش ذخیره کند تا فردا ببیند صاحب آن شماره کیست! *** با هر جان کندنی بود شب را به صبح رساند، حتی برای صبحانه دادن به همسرش بیدار نشده...
  23. S. Ghazal

    چالش با چه کسی کجا میری؟

    با @marym میرفتم کوه😁
  24. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    با اینکه چنین نبود! او سرگرم شخصی دیگری بود و ترجیح می‌‌داد کار را بهانه کند و دیر وقت به خانه بی‌آید. دیر آمدن او اوایل باعث افتخار خانواده‌اش بود، زیرا گمان می‌کردند به فکر زندگی‌اش است و برایش تلاش می‌کند! در شب تولد دو سالگی صدف همه حضور داشتند به جز پدرش! او کودک بود و متوجه اتفاقات اطرافش...
  25. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    او می‌ترسید، از حرف‌های دیگران، از رفتارهای همسرش که با خودخواهی‌هایش به او و زندگی‌اش بی‌توجهی می‌کرد! مگر او از زنان دیگر چی کم داشت؟ او فرزندش را نگه داشت، می‌دانست سالم به دنیا می‌آید. نذر می‌کرد، نماز می‌خواند، با خدا راز و نیاز می‌کرد. می‌گفت: - طفلم را برایم نگهدار و زندگی‌ام را سر و...
  26. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    *** یکسال از رفتنشان به دکتر می‌گذشت، رامین از آن روز به بعد نسبت به همسرش بی‌تفاوت‌تر شده بود. دیگر مانند سابق با يکديگر جر و بحث نمی‌کردند. سهیلا باز به خوردن داروها ادامه میداد و تحت نظر پزشک بود. سعی‌ می‌کرد خودش را به همسرش نزدیک کند و رابطه‌ی شکر آب بین‌شان را درست کند. اینبار او بود که...
  27. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    مدتی گذشت تا رامین و سهیلا با شرایطی که دارند کنار بی‌آیند و یکدیگر را بپذیرند. اما آن‌ها همچنان با یکدیگر بحث می‌کردند و هر شب صدای جر و بحث‌شان بلند می‌شد. به گونه‌ای که همسایه‌ها هم به وجد آمده بودند. آن‌ها قرار گذاشته بودند که صاحب فرزند نشوند! اما اصرار پدر و مادرها تمام نشدنی بود. اگر...
  28. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    *** بزرگترین اشتباه پدر و مادرها این است که گمان می‌کنند عشق بعداز ازدواج به وجود می‌آید! آیا عشق رامین و سهیلا هم این‌طور بود؟ آن‌ها یکدیگر را نمی‌شناختند، شاید ازدواج مصلحتی آن‌قدرها هم خوب نباشد! سهیلا اصرار می‌کرد که هیچ علاقه‌ای به پسر آقای موسوی ندارد اما چه کسی گوش شنوا داشت تا حرف‌های...
  29. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    جلوی آینه‌ می‌ایستد. به انعکاس تصویرش درون آینه خیره می‌شود. مانند هر روز با خودش صحبت می‌کند، قطره‌های‌اشک از چشمانش سرازیر می‌شوند. دختر 13 ساله سرشار از غم و اندوه بود. او غصه‌ی کمبودهایی را که در زندگی‌اش داشت می‌خورد. روزگار از او چه ساخته بود؟ در تقدیرش چه بود؟ خودش را زشت‌ترین فرد دنیا...
  30. S. Ghazal

    در حال تایپ داستانک قربانی | S. Ghazal

    نام داستانک: قربانی نویسنده: غزل کاظمی‌نیا ژانر: اجتماعی خلاصه: گاهی اوقات با یک اشتباه یک فرد می‌شکند، با یک حرف یک دل می‌شکند! انسان‌ها موجودات عجیبی هستند، خودخواه و منفعت طلب! گاهی پدر فرزند خود را نادیده می‌گیرد، مادر هم همین‌طور! اشتباه پدر و مادرها دامن گیر فرزندان بی‌گناه‌شان می‌شود،...
  31. S. Ghazal

    روزنامـه روزنامه مردادماه 1404| شماره 2

    سلام، خسته نباشین دلاورا عالیییی بوددد بخصوص طراحیش😉
  32. S. Ghazal

    اطلاعیه انتقال و بازگردانی اشعار | تالار شعر

    https://forum.cafewriters.xyz/threads/41379/post-353054 سلام وقت بخیر! درخواست انتقال به متروکه رو دارم.
  33. S. Ghazal

    روزنامـه روزنامه‌ مرداد ماه 1404| شماره1

    عالی بود، خسته نباشین❤️🌷
  34. S. Ghazal

    مجموعه اشعار دخترم برای تو | به قلم غزل کاظمی‌نیا

    دخترم، روزی می‌رسد همه چیز آشکار می‌شود روزگار گرگی می‌شود، قصدش شکار می‌شود در کنار هم بودن یا نبودن آسان است! تنها در کنار گرگ بودن دشوار می‌شود.
عقب
بالا پایین