آخرین محتوا توسط Pingu

  1. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    سلام، پارت گذاشتم
  2. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    هم‌چنان خودم را از تک و تا نینداختم. برای این‌که آسوده‌خاطری‌ام بیشتر مشخص شود، دوباره روی تخت دراز کشیدم و دست راست بی‌نوایم را تکیه‌گاه بدنم کردم. - همین‌جوری. می‌خواستم ببینم چجور دختریه مَظَنه دستم بیاد ببینم اصلاً به درد مخ زدن می‌خوره. ابوالفضل بلند خندید و گفت: - زارت بابا! از سرتم زیاده،...
  3. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    سر چرخاندم و نگاهم را به هستی دادم که داشت عصبی زیر ل*ب با خود چیزی را زمزمه می‌کرد. - چیزی گفتی؟ بدون آن‌که نگاهم کند توپید: - با تو نبودم! بعد هم راهش را کشید و رفت. - مگه من گفتم عموت اینا بیان که حرصشو سر من خالی می‌کنی؟ طبق معمول جوابم را نداد و برای نمی‌دانم چندمین بار ضایعم کرد. هوفی از سر...
  4. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    یک دفعه یادم افتاد داشتم با بچه‌ها چت می‌کردم. زود صفحه گوشی‌ام را روشن کردم که شمارنده‌ی ۲۲۵ پیام را پایین صفحه دیدم. سوتی کشیدم و یکی از دمپایی‌های روی پله که به سایز بزرگ پایم می‌خورد پا کردم. حین خواندن پیام‌ها لَخ‌لَخ دو پله را پایین آمدم و خودکار راهم را به طرف تختِ کنار دیوار کج کردم...
  5. Pingu

    اطلاعیه درخواست تگ فرعی | آثار تالار رمان

    سلام. درخواست تگ https://forum.cafewriters.xyz/threads/41907/
  6. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    سلام ناظر عزیز دو پارت گذاشتم
  7. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    مامان با آن دامن چین‌چینی سبزش از جلویم رد شد و پتوی مسافرتی را روی مانی غرق خواب کنارم انداخت. - متوجه نمیشم مرشدی جان. برای چی؟ خود آقای رئیس تماس گرفتند گفتند... صدای بابا را می‌شنیدم و نمی‌شنیدم. یعنی آن‌قدر غرق مزخرف‌های رفقایم بودم‌ که متوجه حرف‌هایش نمی‌شدم. انگشت شصتم را روی دکمه ضبط...
  8. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    *** سقش سیاه بود. هستی را می‌گویم. دقیقاً همان شد که او گفت. درست ظهر همان روز از محل کار بابا تماس گرفتند و گفتند: «تعطیلات بی‌تعطیلات، مگر شهر حِرت است؟ پاشو مثل یک کارمند خوب از پنجم بیا سرکار.» و این شد که بلیت برگشت گیرمان نیامد و ناچار دست به دامن هادی که نه، برادرزنش، البته آن هم نه و...
  9. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    خیلی ممنون:love:❤️
  10. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    فاصله میزارم ولی وقتی میفرستم شکلش تغییر میکنه مجبور میشم اینجوری بزارم
  11. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    *** صبح که شد، به طرز عجیبی دل و دماغ هیچ‌چیز را نداشتم. طوری که مدام توی فکر بودم و صدایی ازم درنمی‌آمد. حتی خانواده‌ام هم تعجب کرده بودند که منِ پراشتها چگونه داشتم به زور بشقاب املت جلویم را تمام می‌کردم. راستش را بخواهید کمی خسته شده بودم. چه فکرهایی برای این سفر نکرده بودم و حالا چه نصیبم...
  12. Pingu

    دنباله دار تو کی هستی؟

    بیش از حد احساسی‌ام درونگرام اورتینکر قهار @Helen.m
  13. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    یه پارت دیگم استثنا گذاشتم چون نمی‌خواستم صحنه‌م نصفه بمونهc54c27_25ndke-hanghead
  14. Pingu

    عالی رمان سه‌پلشت| حانیه.س

    همان‌طور که آرنج هر دو دستم را به عقب برده و ساعدهایم را به دسته چوبی تخت تکیه می‌دادم، اخم کرده و جدی گفتم: - نه...همه میگن خیلی خوب و آقایی، جنتلمنی، مهربونی، یه دونه‌ای صرفاً جهت نمونه‌ای. هم‌چنان خمار و پوکر فیس نگاهم می‌کرد. - بازم باور نمی‌کنی می‌تونی افتخار آشنایی بدی تا باور کنی... میدی؟...
  15. Pingu

    نظارت همراه رمان سه‌پلشت | ناظر:Helen.m

    سلام عزیزم سه پارت گذاشتم.
عقب
بالا پایین