آخرین محتوا توسط Zizi

  1. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    گرممه یه بار بهشون در طی این چهار سال گفتم نمیتونم بیام، هنوز طرف تو باده! smilies به درک! والا! مهم حال خودمهsmilies
  2. Zizi

    در حال ترجمه رمان در حال ترجمه قول| به ترجمه زهرا حسینی

    - باهاش وقت بگذرون، سینما ببرش، یا ساحل... هر کاری که خوشحالش کنه. این براش خیلی ارزش داره. این را گفت و من با ناله‌ای بی‌رمق، تسلیم شدم و گفتم: - باشه، میرم باهاش حرف میزنم. مرا بوسید، لبخندی زد و از اتاق بیرون رفت. سرم را به آرامی تکان دادم و آماده شدن را ادامه دادم. مادرم در قانع کردن آدم‌ها...
  3. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به شدت حالم بده و یکی یه چیزی بهم بگه میزنم زیر گریه
  4. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به اینکه این خونه ترکیده رو چجوری تمیز کنم فردا هم برم خونه اونا رو تمیز کنم جدی حال ندارممممم
  5. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    اینکه چرا به حرف مغزم گوش ندادم و نذاشتم لوبیاها بیشتر بجوشن بعد بریزم تو قورمه‌ها، خام بودددد dead-thread-smiley_13iv آبروم رفتتتت
  6. Zizi

    سوژه شو سری ۸۹ |چَڪاوڪِ سِـپید؛

    برادرش احتمالا دکتر شدن و به مردم کمک کردن : ) دروغ گفتن کله پاچههه تنهایی موسیقی بلاد کفر به احتمال زیاد Mood به عافی جونsmilies نسیم، تبسم رفتار اشتباه از کسی که توقعشو نداره آرامش اینو نمی‌دونم واقعا😂 من و مریم معمولا تو خودش می‌ریزه سعی می‌کنه بفهمه به چی علاقه داره همون کار...
  7. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    فکر میکردم بزرگسالی اونجاییه که دیگه با عروسکات بازی نمیکنی، یا دیگه وقتی دوستات میگفتن بریم بازی نمی‌رفتی، یا شایدم اونجایی که چادر سرت میکردی با مامانت میرفتی مسجد. ولی راستش امشب از اعماق وجودم بزرگسالی رو تازه دارم کم‌کم حس میکنم : ) بهم زنگ زد گفت خواهرم اینا دارن میان! ساعت ۶ و ده دقیقه...
  8. Zizi

    نقدانه سری ۴۹ |SEETARE

    ستاره‌ی قشنگم✨ مهربون و خوش اخلاق
  9. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    لعنت به این اینستا، وقتایی که ناراحتی پست پشت پست میاد تا اشک آدمو در نیاره ول نمیکنه. همینجوری با اشک کنارش دراز کشیده بودم ساعت ۲ شب پست تیکه دار براش می‌فرستادم یهو برگشت یه حرف زد یه لبخند گنده اومد رو لبم باز دو ساعت رفتم یکی یکی پستا رو حذف کردم : ))) زهرایِ ساده
  10. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    بگو که نریختی چون گند میزنه به کیکت : ) + بعد از چند روز خونه تکونی صبح تا ساعت ۱۰ خونه خودم خوابیدن خیلی بهم چسبید. راستش بدم اومده بود صبح میرفتم شب میومدم.. حس میکردم از زندگیم دور شدم، والا! Tea خدا کنه مامانم به سرش نزنه خونه تکونی کنه وگرنه من یکی هلاک میشم + من وظیفه‌ای ندارم برم...
  11. Zizi

    در حال ترجمه رمان در حال ترجمه قول| به ترجمه زهرا حسینی

    برس را به آرامی میان موهای تیره‌ام کشیدم. موهایی بلند و انبوه که تنها زیر نور آفتاب، ته‌مایه‌ای از رنگ قهوه‌ای مایل به قرمزشان خودی نشان می‌داد. وقت کم بود و مجال بستن یا آراستنشان نبود؛ دیرم شده بود. نگاهم بی‌اختیار به گردنبندی افتاد که سال‌ها پیش مادرم به من داده بود. آن را از صمیم قلب دوست...
  12. Zizi

    در حال ترجمه رمان در حال ترجمه قول| به ترجمه زهرا حسینی

    عنوان رمان: قول ترجمه‌ی: The Promise نویسنده: ماهلاتسه موکونه Mahlatse Mokone ژانر: درام، اجتماعی، عاشقانه مترجم: زهرا حسینی ناظر: @Tiam.R خلاصه داستان: کیتلین ملانی گیلبرت، دختری نوجوان از یک خانواده‌ی مرفه، همیشه از سوی اطرافیان به‌عنوان دختری لوس، خودخواه و همیشه برنده دیده شده. اما پشت...
  13. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    چقد خستم کاری هم نکردما ولی خستم Tea + خیلی رو مخمه نمیتونم کارناممو ببینم امروز باید برم خونه مامانم اونجا بزنم
  14. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    این روزا که مامانم و آبجیم نیستن خیلی احساس تنهایی میکنم.. + دو روز رفتن زُشک تفریح و خنده اومدم خونه خواهرشوهرم میگم مادر خوش گذشت میگه آرههه انقد خندیدیم فلان تو تنها بودی میومدی خب، خلاصه یه ساعت بعد که اومد گفت فلانی زنتو بفرس فردا می‌خوام مربا آلبالو درست کنم از باغ چیدیم اونم گفت نمیفرستم...
  15. Zizi

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    به اینکه چقدر خانم @سارا مرتضوی خوشگلن0c9027_25105 + هی بهش گفتم پنجره تراسو باز نذار این پرنده دوباره میاد دیشب از شاندیز برگشتیم در تراسو باز کرده میگه زهرا بیا رفتم می‌بینم مثه جغد بهم زل زده یه از خونه من گمشو بیرونِ خاصی هم تو نگاش موج می‌زد(s549)_ هرچی داد و بی‌داد کردم فایده نداشت رفته...
عقب
بالا پایین