آخرین محتوا توسط Azaliya

خسته نباشید 😁❤️

اوه سخت گفتی😁 فکر کنم این بین پایان شب سیه سفید است رمان بودم صد در صد فانتزی و عاشقانه جلد اوم بنفش یا آبی اوم خب هر دوشون آسیب پذیرن به نظرم اجتماعی باشی درسته ضربه میخوری بیشتر ولی خب ادم‌هایی که دوست داری یا بهت ضربه نزنن هم بیشتره مغرور افراطی بودن ضربه نمیخوری اما عوضش اون کسایی که دوست...

مرسی شرکت کردی8c6227_25l4t-icon12

سلام ممنون عزیزم که شرکت کردی😁

عزیزم پارت‌های جدیدت رو دیدم افرین از علائم نگارشی جاهای خوبی استقاده کردی فقط این چندجا

سلام عزیزم ببین اصولا اینکه دوتا ویرگول به این شکل پشت هم بیاری اشتباهه خب تو خودت جمله رو بخون سودابه، در نبود، انگار داری دوتا ترمز پشت هم میگیری کلا جمله‌ات به هم میریزه ببین درحالت عادی یه چیز بهت بگم چون من خودم هم مشکلم ویرگول بوده ویرگول خیلی استفاده می‌کردم مشکل اکثرا نویسنده‌ها هم که...

افرین تمرین چهارت خیلی خلاقانه بود

سلاممم مرسی شرکت کردی اسمم زهرا ۱۹ سالمه رشته ام فقه و مبانی حقوق خیلی شانسی سرچ زدم و اومدم اینجا و انقدر همه بچه‌های اینجا عالی و خوش برخورد بودن که موندگار شدم الان شاید خاکستری درحال حاضر اینکه به آرامش روانی برسم با اکثر بچه‌ها دوستم هنوز با کسی صمیمی‌ترین نشدم اگر همش دنبال مجوز نباشی...

نه من میدونم الان برات تروما درست شده باید با ترست غلبه کنی یه تجربه جدید کنی

اشکال نداره حالا با همون سی سکه شما بیا اینجا سرمایه گذاری کن ایشالله خاطرات دردناکی که از سرمایه گذاری های غلط قبلی داشتی پاک بشه

بسوزد هر آنکه نتوان دید @Tiam.R

همین که این‌جا رونق بگیره سوده15cb28_25512

آخ اره Wall خب نمی‌خوای یه راننده شخصی خوب استخدام کنی حقوق اون رو باید از یه جا بدی یا نه؟-2-35-

عالیه اسم موسسه ما رو هم زدید روی مجوز وزین

تو مثل سیبی انار نباش ترش نباش

@Melica عزیزم ایشون دیگه سوال شرعی داره این در حیطه من نیستBook

ما قدرت رو می‌دونیم سکه میدیم با سند

عزیزم اینجا میشه حتی با یک سکهhttps://forum.cafewriters.xyz/threads/41616/page-12#post-357524

دوگانه سوز بودی خبر نداشتیم؟ یا اینوری یا اونوری

@وانیـلྉ عزیزم سرمایه گذاری کن با سودش برو برای گواهینامه اقدام کن ماشین بخر Watermelon

یک کلام از مادر عروس (s549)_

من معاون حقوقی‌ام عزیزم من نیاز به سکه ندارم قربونت همون حقوق ماهانه میگیرم Tea

من معاون حقوقی‌ام عزیزم من نیاز به سکه ندارم قربونت همون حقوق ماهانه میگیرم Tea

با سرمایه گذاری توی موسسه ما کنکور رتبه تک رقمی بیار عزیزم

شما برو مشق‌های شخصیت پردازی‌ات رو انجام بده دخترم مشق‌هات رو نگاه میکنم-2-28-{}"

معلومه ذهن ثروتمندی داری عزیزم

چشم فقط به سند کی باشه عزیزم؟ به یکی سند قلب شاهین پیشنهاد دادیم‌نگرفت سند قلب یه گوربا رو بهش دادیم شما کدومو میخوای

درود بر تو

عزیزم لینک بده

وای ببخشید مغزم گریپاچ کرد به @Melica

سند قلب کی رو بدم قبول میکنی؟

@آسِمان؛ عزیزم چقدر بدم بهمون اعتماد میکنی؟

همینو بگو

اگر شما بخوای گیرش میارم در صورت خیانت در امانت هم رمان‌هاتون به صورت رایگان خونده و گل و قلب بهش اهدا میشه

درود به شرفت شاگرد گلم

سند قلب شاهین رو گرو بزارم؟

همه حرف‌هاتون توی دادگاه بر علیه‌تون استفاده میشه

بگم توی قهوه هاتون به جای قهوه چی میریزید به جای ماچا که آب علف می‌دید دست مردم

خوبه منم کافه شما رو برای عدم رعایت پوشش پلمپ کنم؟

مدیران بازنشسته روی چشم ما جا دارن وام بازنشستگی هم میدیم برا نوه ها جهیزیه بگیری

صبر کن من با شما کار دارم

عزیزم به این شماره کارت @Melica لطفا سکه اهدا کن ایشالله رمانت رو در نیویورک تایمز می‌بینیم در اینده Tea

عزیزم صبر کن من قربانی دارم بزار ایشون رو بیارم اول به قربانی برس بعد به ما گیر بده @مرهم عزیزم شما سی سکه‌‌ات بهت برگردونده شد؟

متشکرم امید است با گرفتن این منسب ترم جدید حقوق تجارت رو پاس کنم e03627_25hh2y-154fs232528 و به شما کمک شایانی کنم

دفاع از عدالت هرجا تهمت تهمت زدن گونی آماده است

میخوام وکیل حقوقی موسسه‌تون باشم Tea

@ مجوز بالاتر از اینکه سکه های کسی رو بالا نکشیدنTea

آورد دیگه مهم اینه از پرشین معتبر تره حتی اگر مجوز تداشته باشه

کاش از خدا یه چیز دیگه خواسته بودم

ناتوان

گتسبی بزرگ

احضارگر

والدین سمی

درود درخواست جلد برای داستانک شمارش معکوسhttps://forum.cafewriters.xyz/threads/41433/

درخواست انتشار https://forum.cafewriters.xyz/threads/41433/

چشم‌‌هام رو باز کردم. همه‌جا تاریک بود. توی خیابون بودم برف میومد و خیلی سکوت بود فکر کنم نیمه‌های شب بود. دوباره خودم رو دیدم، درحال رفتن از خیابون بودم. اون‌وقت شب من تو خیابون چی‌کار می‌کردم؟ یادم اومد شب تصادفه! ایستادم چشمم به گوشه خیابون خورد جسم زنی رو دیدم که افتاده بود، خون از سر و...

-‌ خوبه و بقیه چیکار می‌کنن؟ صدای پرستارها اومد‌. -‌ مایک برو برق اضطراری رو چک کن چرا روشن نمیشه. -‌ شاید قطعی برق از فیوز باشه میرم اون رو چک بکنم. لحظه‌ای بعد برق‌ها اومد. -‌ میبینی وقتی تاریک بود همه دنبال نور رفتن کسی نگفت خب چون تاریکه پس می‌شینم و منتظر می‌مونم! -‌ وقتی عصبانی بودم، منتظر...

صدای بشکن اومد. - عصبانی بودی و منتظر موندی. من جلوی توماس بیست و چهار ساله که سیگار کنج لبش بود و اخم‌هاش درهم بود. دوباره صدای بشکن. پشت پنجره اتاق بیمارستان بودم. - نا‌امید شدی و منتظر موندی!‌ سرم رو پایین انداختم. -‌ انتظار توماس مکسون! نمی‌دونم شما آدم‌ها چرا این‌جوری‌این! -‌ منظورت چیه؟...

- اوه خب فکر کنم ترجیح می‌دادی فلج بشی و یا بمیری و روحت بره مصاحبه نه؟ همیشه اتفاق‌های بد اون‌قدرها هم که فکر میکنی بد نیستن پسر جون! فرشته مرگ بشکنی زد و صحنه بعدی داخل رستورانی بودیم که نمیشناختم. با دیدن سارا خشکم زد. طبق عادت همیشگی‌اش درحال ادامس جویدن بود. همراه سه تا از دوستاش در حال...

وارد سوپری شدم و چند دقیقه بعد با پاکت سیگاری بیرون برگشتم. آب دهنم رو قورت دادم و رو به فرشته مرگ نگاهی کردم. - من اون روز خیلی ناامید بودم می‌ترسیدم که کار جدیدی رو شروع کنم من... . فکر می‌کردم همیشه، فرصتش ممکنه برام پیش بیاد و الان وقت مناسبی نیست. از خودم عصبانی بودم، از بزدلی‌ام. یک‌دفعه...

فرشته مرگ از روی اپن پایین پرید و گردن کج کرد شونه‌ای بالا انداخت و بیخیال بشکن دیگه‌ای زد. حالا توی خیابون بودیم دقیق یادمه کیف سامسونتی که برای مدرسه می‌بردم. سال اولی بود که قرا بود آزمایشی درس بدم توی مدرسه و همون سال اول اخراج شدم. - یادمه یازده آگوست به خاطر یک اتفاق مسخره من رو اخراج کردن...

سلام یک پارت جدید پارت آخر بود عزیزم فقط از اون‌جایی که داستانم به بخش داستانک منتقل شد مجبور شدم پارت‌هام چون خیلی بلند بود چند تیکه‌اشون کنم که درست بشه برای داستانک

بشکنی زد و صحنه بعد توی آشپزخونه بود بابا و مامان روی صندلی نشسته بودن این صحنه رو یادم نبود؛ چون من اونجا نبودم‌. مامان با نگاه غمگینی گفت: -‌ تو که می‌دونی اون عاشق ورزشه. چرا می‌خوای به زور چیری رو بره که دوست نداره؟ -‌ اگر آدم واقعاً چیزی رو دوست داشته باشه با تمام وجود براش تلاش میکنه! من...

سلام عزیزم کل پارت‌هات رو چک کردم یه سری ایرادات بازم به چشمم خورد خب بعد نکته هایی که گفتم رو برای پارت‌های بعدت رعایت نکردی لطفا دوباره پارت‌هات رو ویرایش کن ببین اینجا به نکته‌ای که گفتم دقت نکردی ببین دارم برای جمله دومت هست خب برای همین اگر قراره از علائم نگارشی اینجا استفاده بشه "من رو...

اعلام آمادگی ✅

سلام دوپارت جدید

همین‌جور که با نوک کفشش روی زمین خط‌های فرضی می‌کشید، پوزخندی زد. - ارباب؟! اصلا کلمه قشنگی نگفتی فکر کنم لازمه یه چیزهایی رو ببینی. بشکنی زد که یک‌دفعه در عرض یک چشم به هم زدن توی خونه بودم، خونه خودمون! - تو... تو چیکار کردی؟! نفس عمیقی کشید و به دور و بر نگاهی کرد: - آوردمت به گذشته! از...

توی فکر فرو رفتم؛ بالاخره داشت تموم میشد! حس عجیبی داشت دیدن خودم انگار هم اونجا روی تخت بودم هم اینجا؛ انگار رشته طناب نازکی من رو به جسمم پیوند زده بود. - گفتی جهنم بودی؟ منم قراره... ؟ -‌ امیدوار آب جوش دوست داشته باشی! به جسم بی‌جون یا حداقل نیمه جونم روی تخت نگاه کردم. - اوه با وجود دوتا...

روشن آبی

خوشگل پرتلاش

ببین توی زبان عامیانه خب ما مثلا میگیم یه کاری دارم یا مثل جمله خودت خب درسته زبان رمان تو محاوره هست و ادبی نیست اما یک سری کلمات هست که توی کلام میگیم اما توی نوشتن فرق داره مثلا شمبه میگیم ولی شنبه مینویسیم اینجا هم باید بنویسی یک شیفت کار می‌کنم اینجا از ویرگول اشتباه استفاده کردی ببین خودت...

@Helen.m سلام عزیزم من سه پارت اول رمانت رو خوندم خب یه سری اشکالات رو که چندجا داشتی رو برات میفرستم و توضیح میدم خب من یکی دو نمونه‌ از هر کدوم رو برات میفرستم وقتی اشکالاتت رو فرستادم لطفا ویرایش کن و پارت‌های بعدی رو یه بار بخون این اشکالات رو داری ویرایش کن لطفا و بگو چک کنم اگر سوالی هم...

سلام عزیزم چک شد همچون❌️ هم‌چون✅️

درود ببخشید بابت تاخیر همه پارت‌ها چک شد

بلو موهیتو لطفا

ما انقدر نترسیم تو خوابگاه بعضی شب ها که چیزای ترسناک تعریف میکنیم دیگه‌شب تنها نمیریم دست‌شویی گروهی میریم(s549)_

سلام گلم چک شد فقط کلماتی که آخرش این‌جوری ضمیر داره نیم‌فاصله می‌گیره مثل خندهشان❌️ خنده‌شان✅️ ميانشان❌️ میان‌شان✅️

نه خودم میزنم متشکر 💜

سلام یک پارت ارسال شد

چشم‌هام رو باز کردم که نور سفیدی باعث شد چندباری پلک بزنم. من... مردم؟ سرم رو کمی بلند کردم با دیدن لباس‌های بیمارستان توی تنم آهی کشیدم. -لعنتی! لعنتی! باید می‌دونستم که این روش جواب نمیده. -اوه نه اتفاقاً خیلی هم جواب داده! از ترس یک‌دفعه سر جام نشستم با دیدن مردی که ظاهر عجیبی داشت، جا...

مرسی عزیزم از ارسال تمرین ولی ببین باید روی شخصیت پردازی بیشتر کار کنی هرچی شخصیتت جزئیاتی که گفتم رو بیشتر داشته باشه بهتره مثلا ویژگی های ظاهری شخصیتت چیه یا منظور از گذشته شخصیت حتما لازم نیست که گذشته‌اش تلخ باشه یا اتفاق خاصی توش افتاده باشه همین که مثلا یه گذشته کلی هم داشته باشه بعد...

پیشنهاد کافه نادری برای فیلم کمدی چیه؟

یه چیزی که حال روحیم رو خوب کنه به پیشنهاد پرسنلDeldary

سلام چک شد مشکلی نبود

به اینکه چرا انقدر ناراحتم

تاروت هم قشنگه ببین خیلی ترسناک نیستا ولی خیلی هیجانیه

سِجین

سلام عزیزم چک‌ شد مشکلی نبود

نام داستان کوتاه: شمارش معکوس ژانر: تخیلی، اجتماعی نویسنده: @Azaliya ناظر: @مینِرا خلاصه: توماس اقدام به خودک*شی می‌کند اما به جای اینکه به دنیای پس از مرگ فرستاده شود، حالا جایی بین مرگ و زندگی، گذشته و حال، گیر کرده.

سلام همه پارت‌ها چک شد خسته نباشی

سلام عزیزم چک شد خسته نباشی-53-؟"_}

درود چک شد

درود عزیزم چک شد مشکل خاصی نبود

تگشون کردم هروقت آنلاین شدن میبینن البته فکر کنم چون مریض شدن دیر آنلاین بشن @دیـوا عزیزم میشه شما راهنماییشون کنید

درود چک شد مشکل خاصی نداشت

سلام و خسته نباشید تاپیک برای نقد بسته شده امکان ویرایش نیست لطفا هروقت باز شد بگید چک کنم

سلام عزیزم خسته نباشی در این مورد فکر کنم ایشون بتونن کمک کنن @Blu moon