به نام خدا
نام نویسنده: زینب کدخدا
نام اثر: طغیانِ کلمات
ویراستاران: ♡Scylla♡ و ♡reihana
ژانر: اجتماعی
سطح اثر: فاقد تگ
ویراستاران: @سادات.۸۲ و @آیناز تابش
کپیست: @Bluesky
میدونی چیه؟
بعضی وقتا بعضی از حرفا شاید برایی گوینده که داره میگه معنی نداشته باشه؛
ولی وقتی میزنی، خودش معنی پیدا...
اونهایی که از همه بیشتر ادعای رفاقت میکنن از همه نارفیقترن؛
یه روزی بزرگترین دشمن آدم میشن همونهایی که به شرافتشون قسم میخوردن که هیچوقت بهت از پشت نارو نمیزنن و با خنجرهاشون قلبت رو خط خطی نمیکنن ولی دقیقاً همونها هستن که این کار رو خیلی دقیق و درست انجام میدن!
یک زمانی وقتی تا میخندیدم همه بهم هشدار میدادن آرومتر، یواشتر، چه خبرته؟! اما الان درحسرت یک خنده اون شکلی هستم.
دیگه مثل قدیمها که تقی به توقی میخورد ازخنده غش میکردم، نمیخندم. برعکس الان اگه یک جوک خندهدار هم برام تعریف کنن خندم نمیاد؛ ته تهش یک لبخنده فیک که خودم ساختمش میاد رو لبم...
مثل آسمان باید بود؛ برای افراد منفی زندگی غروب کن،
برای افرادی که تو را دوست دارن همیشه بتاب، گرما بخش باش برایشان. برای بد خواهانت همیشه در مرکز آسمان باش طوفانی به پا کن که انگشت به دهان بمانند.
با خودت تکرار کن!
مهم نیست کی چی میگه، مهم نیست کی چه انتخابی داره، مهم نیست عقیده کی چه شکلیه، مهم نیست کی راجب من چه فکری میکنه، مهم خودمم مهم زندگی منه، مهم انتخاب و عقیدههای خودمه و قرار نیست من راجبشون به کسی توضیحی بدم چون زندگی من به کسی ربطی ندارد.
با خودت تکرار کن!
من فقط و فقط برای خودم زندگی میکنم نه برای مردم... زندگی کوتاهست پس دلیلی نداره وقتم و لحظههای گرانبهای زندگیم واسه فکر به حرفهای دیگران تلف کنم. کسی که قرار پرونده من رو بنویسه خدا هست نه مردم. من واسه خودم زندگی میکنم، تو هم سعی کن واسه خودت زندگی کنی چون عمر آدما خیلی...