صفحه اصلی
تالارها
نوشتههای جدید
ویترین موضوعات
جستجو در تالارها
ویترین آثار
آخرین بررسی ها
جستجو در منابع
جدیدترینها
موضوعات ویژه
نوشتههای جدید
منابع جدید
آخرین فعالیت
وبلاگ ها
اعتبار
معاملات
سکه: 0
ورود
ثبتنام
جدیدترینها
جستجو
جستجو
فقط جستجوی عنوانها
توسط:
آخرین فعالیت ها
ثبت نام
منو
ورود
ثبتنام
فهرست
نصب برنامه
نصب
گزینههای بیشتر
تماس با ما
بستن منو
به کافه نویسندگان خوش آمدید
با خواندن و نوشتن رشد کنید و به آینده متفاوتی فکر کنید.در کوچه پس کوچههای هفت شهر نوشتن با ما باشید
ثبتنام
ورود
صفحه اصلی
جاوا اسکریپت غیر فعال میباشد. برای تجربه بهتر، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
آخرین فعالیت (SINA)
Ads
برای شروع و درخواست تایید رمان کلیک کن✅
برای شروع و درخواست تایید رمان کلیک کن✅
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
-چه حرفی داری بزنی؟ صدای فرناز بود. او از پشت سر نزدیک میشد و بچه همراهش نبود. زهره بلند شد خواست از خود دفاع کند و همان حرفهای قبل را...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
زهره گریه میکرد و گوش به حرف فاطمه نمیداد. فاطمه دستمالی از کیفش درآورد، آن را زیر شیر آب گرفت و سعی کرد زخم روی پیشانی را تمیز کند...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
گلهای روی قبر را لگد کد و با پاشنهی کفش مدام به خاک میزدم شاید میخواست مرده را بیرون بکشد. -خدا ازتون نگذره، شما بچههامو ازم...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
-تو حق نداری اینجا باشی. فروزان داد میزند. شالش روی شانهاش افتاده و موهای رنگ شده و کراتین شدهی پرکلاغیاش ژولیده دورش پخش شده است...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
-چرت و پرته همش، باور نکن فاطمه، اون خودش ما رو نخواست. فاطمه چندین بار به فرناز گفته بود که او را به اسم صدا نزد و زنعمو صدا کند ولی...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
فاطمه چشم ریز میکند. -زنش؟! کدوم زنش؟ زهره با تعجب میپرسد: -مگه چندتا زن داره؟ فاطمه نیشخندی میزند: -هر سال یکی. -هه... اون روزها هم...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
فاطمه بر ماشین ناشناسی تکیه داده و نوزاد را تکان میدهد تا گریهی او قطع شود. زهره چشم میگرداند تا پدر بچه را نیز ببیند ولی هیچ کس...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
-تو اینجا چکار میکنی؟ زهره به کوروش که صورتش از اشک خیس شده و چشمان درشتش قلوهای از خون است مینگرد، خشم نهفتهی درونش جرقه زده...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
رازهای اجباری صدای شیون دختران بالای سر قبر پیرمرد به قدری زیاد است که همه در قبرستان توجهشان به آنها جلب شده. غیر از دختر ترشیدهی...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
چقدر در این کت و دامن سفیدش زیبا شده بود، چقدر موهای دورش مواج و سیاه بود انگار تازه او را دیده بودم و من دوباره عاشقش شدم. روی کاناپه...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
چند روز گذشت که پیرمرد بهعنوان پدربزرگ همراه من به خواستگاری آمد. کت و شلوار مشکی رنگ پوشیدم، چند شاخه گل رز قرمز تزیین شده با پول...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
نمیدانم چه شد که سرش را به زیر انداخت. چند ثانیهای بدون حرف گذشت و بعد سر بر شانهام گذاشت و گریست. نمیدانستم چه کنم او را محکمتر...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
-تموم حرفهای توی دیوونه رو باور میکنم. خوبه؟ راحت شدی؟ مچ دستش را گرفتم و به ساحل کشاندم. با رغبت همراهم آمد. با سرعت به آب زدم و در...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
او مُرد و مرا با این راز تنها گذاشت. پریها نمیتوانستند هیچگاه به خشکی بروند ولی من میتوانستم. من باله نداشتم به جایش دو پای قوی...
8/12/25
(SINA)
به
سارا مرتضوی نوشته
در موضوع
محبوب
داستانک پری تنها | سارا مرتضوی
با
Like
واکنش نشان داد.
پدر به سختی کلمات را کنار هم چید: -اون رو به زور میخواستن به یه پسر پولدار بدن، فکر میکردن که پول میتونه اون رو خوشبخت کنه ولی دل به...
8/12/25
صفحه اصلی
این سایت از کوکی ها استفاده می کند. با ادامه استفاده از این سایت، شما با استفاده ما از کوکی ها موافقت می کنید.
تایید
ادامه مطلب…
بالا