هرچقدر زمان بیشتری از عمر میگذره ، حرف زدن سختتر میشه
آدم با خودش میگه گفتن خیلی چیزا بیفایدهست
یا خیلی خیلی وقتا انقدر دانستههام ناچیز و ناصحیح هست که زیاد حرف نزنم بهتره
یا درکل دیگه روز به روز به اون آرامش سکوت معتادتر میشی
به دوستی هایی که درست شدن و یهو پووف نفهمیدم چیشد
به ناآشناهایی که یهو آشنا میشن و دوستت میشن
به عجیب و غیرقابل پیشبینی بودن دنیا
به اینکه همونقدر که له میشی همونقدر هم یهو آزادی بغلت میکنه
نگاهم به زندگی، جامعه و انسانها اونقدر منفی و سیاه شده که گاهی از خودم میترسم
امیدوارم بتونم قلبم رو از این تاریکی نجات بدم.. هر چند که فعلا دور از ذهن به نظر میرسه
به چپمم نیس داش
داور شد ۲ استقلال ۱
همش همینه، ندیدی پنالتی رو بازم می گرفت صدبار دیگه هم تکرار می کرد، فقط باید تیم حکومت گل بزنه، نزنه تموم نمیشه
برادران حیدری ر**ن تو فوتبال ایران