نقد و بررسی نقد رمان خاک‌ریز شیشه‌ای | منتقد: Zeynabgol

دالسین

مدیر آزمایشی تالار نقد
پرسنل مدیریت
مدیر آزمایـشی تالار
منتقد
منتقد ادبی
ناظر ارشد آثار
نویسنده نوقلـم
نوشته‌ها
نوشته‌ها
205
پسندها
پسندها
766
امتیازها
امتیازها
133
سکه
1,400
4ad722_25aa2b11-25IMG-20250611-130617-554.jpg
با سلام و عرض خسته نباشید.
نویسنده‌ی عزیز @جیــــــلان اثر شما طبق اصول و چهارچوب اصلی رمان‌ و داستان‌نویسی نقد گردیده است.
منتقد اثر شما: @Zeynabgol
لینک اثر:

رمان خاک‌ریز شیشه‌ای

● لطفا پیش از قرارگیری نقدنامه توسط منتقد در این تاپیک پستی ارسال نکنید!

● این تاپیک پس از قرارگیری نقد به مدت سه روز باز خواهد بود تا شما نظر شما ثبت شود، سپس قفل خواهد شد.

● اثر شما پس از ارسال نقدنامه تحت نظارت منتقدتان قرار خواهد گرفت؛ درصورتی که نسبت به نکات منتقد بی‌توجه باشید، دیگر هیچ درخواست نقدی از جانب شما پذیرفته نخواهد شد.

نکته‌ی مهم:
از شما نویسنده‌ی گرامی تقاضا می‌شود پس از دریافت نقد، دیدگاه خود را نسبت به آن در همین تاپیک ثبت فرمایید. آیا نقد ارائه‌شده برایتان مفید و راه‌گشا بوده؟ با کدام بخش‌ها هم‌داستانید و در کدام موارد، نظری دیگر دارید؟ اگر پاسخی یا دفاعیه‌ای نسبت به دیدگاه منتقد دارید، بی‌تردید بیانش کنید.
بازخورد شما نه‌تنها به غنای فرآیند نقد کمک می‌کند، بلکه در انتخاب «منتقد برتر ماه» نیز نقشی تعیین‌کننده دارد. پس به واکنشی ساده بسنده نکنید و نظر خود را با ما در میان بگذارید.

با توجه به این‌که نقد شورا تاثیر مستقیمی بر تگ‌دهی و سطح‌بندی اثر شما دارد، درصورتی که هرگونه شکایت، انتقاد یا پیشنهادی در ارتباط با تالار نقد و نقد اثر خود دارید؛ به تاپیک زیر مراجعه کنید.

تاپیک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات تالار نقد


به امید موفقیت روز افزون شما
|مدیریت تالار نقد|
 
به نام نویسنده کتاب مبین
نقد رمان خاکریز شیشه‌ای
اثر غزاله الف

منتقد: zeynabgol


ارکان اولیه‌ی رمان

۱. عنوان رمان

عنوان رمان کمی مبهم است، اما به مرور در سیر داستان خودش را جا می‌اندازد. برخلاف روش کلاسیک انتخاب نام رمان، که به یک موضوع خاص یا کلی اشاره دارد، عنوان رمان خاکریز شیشه‌ای، فضای کلی داستان و ضربان زیرپوستی احساس را در بر می‌گیرد؛ ریتمی که زیر تک تک کلمات وجود دارد: وحشت زمان، و گذر آن. پناهگاهی که به سادگی به مسلخ بدل می‌شود. عنوان مناسب، غیرکلیشه‌ای و جذاب است.

۲. ژانر و زیرژانرها
ژانرهای عاشقانه و اجتماعی برای این رمان انتخاب شده‌ان که درست‌اند و به شیوه صحیح در رمان کار شده‌اند

۳. خلاصه‌ی رمان
خلاصه رمان گویا، مناسب و مختصر و مفید است؛ اطلاعات کلی خوبی به خواننده می‌دهد، اطلاعاتی که سر جمع در بیست پارت اول رمان ذره ذره و قطره‌چکانی منتقل می‌شود. خلاصه به مخاطب کمک می‌کند فضای رمان را درک کرده و او را در فهم کلی قصه جلو می‌اندازد.

۴. تحلیل جلد
به نظر بنده ، این جلد برای رمان مناسب نیست. رمان خاکریز شیشه‌ای حال و هوای سنتی و اجتماعی ایرانی دارد. استفاده از کلمات انگلیسی و فضای عاشقانه غربی در جلد، با فضای داستان همخوانی ندارد.

۵. مقدمه‌ی نویسنده
ترجیح این است که مقدمه نوشته خود نویسنده باشد، اما شعر انتخاب شده با فضای داستان همخوانی دارد و مناسب است. بهتر است خودتان مقدمه را بنویسید. مقدمه باید بدون هشتگ، در یک پست جداگانه قرار داشته باشد.

ساختار کلی رمان

۱. شروع رمان

رمان با فضای احساسی، توصیفات قوی و تنش خانوادگی آغاز می شود؛ تنشی که پخته، درونی و به حدی سنگین است که مخاطب را هم درگیر می‌کند. شخصیت‌های واقعی، فضای پیچیده و احساسات مشخص و در عین حال مبهم، فضای آغازین رمان را جذاب می‌کنند.
آغاز رمان خوب و درخشان است و قلاب خوبی دارد.

۲. میانه‌ی رمان
میانه رمان خاکریز شیشه‌ای، تا حدودی کند است. اتفاق چندانی نمی‌افتد. ما هم مثل پریزاد در احساسات، و بین تصمیم و تنش گیر کرده‌ایم. این خصوصیت مثبت به شمار می‌آید، چون فضای واقعی تنش خانوادگی و روابط پیچیده را به تصویر می کشد، اما ممکن است مخاطب را از دست بدهد، به خصوص مخاطبی که اجتماعی عاشقانه علاقه اصلی‌اش نیست.
فضای داستان بیشتر شبیه یک جدال درونی و تکامل احساسی است تا یک داستان با ماجراهای بیرونی.
میانه خوب است، اما بهتر است با اتفاقات بیرونی بیشتر، یا فلش‌بک‌ همراه شود.

۳. پایان رمان
رمان به پایان نرسیده است.

۴. سیر روایی
همانطور که اشاره شد، سیر روایت داستان بیشتر شامل مونولوگ‌های درونی، احساسات مبهم اما مصمم پریزاد و جدال چند خانواده حول تصمیمی است که پریزاد برای زندگی خودش گرفته. روایت در بیرون از ذهن و احساس پریزاد، پیشرفت چندانی نمی‌کند. اتفاقات کند هستند، درست مثل دنیای واقعی که برای تجربه عواقب یک تصمیم، باید روزها بلاتکلیفی را تحمل کرد.
سیر روایت قوی و گیراست، نه از جهت اتفاقات. از جهت قلم قوی نویسنده و احساسات ملموس و حقیقی پریزاد. مخاطب داستان را به خاطر اتفاقات و حس «حالا چی میشه؟» دنبال نمی‌کند؛ اتفاقات به حدی واقعی و ملموس هستند که حس ماجراجویی را کمرنگ می‌کنند. ما می‌دانیم چه اتفاقی می‌افتد؛ اما داستان را دنبال می‌کنیم چون پریزاد از احساسات ناگفته ما و زنانی که می‌شناسیم سخن می‌گوید ، و شاید از ده ها و صدها زن در سرزمین خودمان.

۵. شخصیت‌پردازی
یکی از نقاط قوت این رمان، شخصیت پردازی آن است. به عقیده من، پدر پریزاد بهترین شخصیت پردازی ممکن را داشته؛ یک پدر خاکستری که همزمان دخترش را دوست دارد و برای حمایت از او مقابل دیگران می‌ایستد، و همزمان دخترش را سرزنش می‌کند. پدر تیپیکال سنتی ایرانی، که بیرون خانه محافظ خانواده‌اش است اما در خانه ممکن است عمیق ترین زخم‌ها را با زبانش بزند. مردِ مردگونه‌ای که از کلیشه مرد سنتی می‌گذرد و جلوه ملایمی از مردسالاری احساسی را به نمایش می‌گذارد، و تقابل پریزاد با چنین پدری خود یکی از نقاط قوت داستان است: پریزاد در کلیشه دختر مستقل غرق نمی‌شود؛ او به طور غریزی قدرت پدرش را پذیرفته است. پریزاد یک زن سنتی حقیقی است که بدون شکستن جامعه، به استقلال تصمیم رسیده است، استقلالی که تنها از اطمینان حمایت پدرش می‌آید. پریزاد، بر خلاف کلیشه داستان های اجتماعی، با این که به نقص های جامعه اش واقف است، سعی نمی‌کند ان را نابود یا از آن فرار کند، بلکه در همین جامعه پلی می‌سازد و راهی می‌یابد. باور کنید یا نه، قصه پریزاد قصه بسیاری از زن های جامعه ماست و برخلاف داستان ها، بیشتر آنها همین راه پریزاد را انتخاب کرده اند. همین است که پریزاد و پدرش شخصیت های واقعی و ملموسی می‌شوند که از صفحه کتاب بیرون می‌زنند و کنار ما و در قالب عزیزان ما زندگی می‌کنند.
شخصیت برجسته دیگر، بی‌بی است. مادر تیپیکال سنتی ایرانی که در تصمیم گیری در درجه پایین تری از پدر قرار می‌گیرد ، اما قدرتی دارد که از رگ خواب پدر به دست می‌آید و زیر پوست همه اتفاقات، بی‌بی به نرمی و آرامی همه چیز را مدیریت می‌کند. درست مثل قالب سنتی خانواده ایرانی، بی‌بی رئیس خانه است و این ریاست را حتی پدر پذیرفته.
به جز این سه شخصیت-و معشوق پریزاد که بارها از او به عنوان «او» یاد میشود- شخصیت های دیگر کمتر پرداخته شده اند، اما فضای داستان آنها را پرت نشان نمی‌دهد. آنها به اندازه اهمیتشان برای پریزاد پرداخته می‌شوند.

۶. فضاسازی
فضاسازی قدرتمند ، گیرا و حقیقی است. هر توصیف، احساس و دیالوگ ملموس است.

۷. دیالوگ‌نویسی
دیالوگ‌های داستان حقیقی، روزمره و به جا هستند. شخصیت‌ها بی‌جا حرف نمی‌زنند و حرف کلیشه‌ای هم نمی‌زنند. بخش زیادی از شخصیت پردازی از طریق دیالوگ‌ها انجام می‌شود که دنیای خاکریز شیشه‌ای را زنده و ملموس می‌کند. شخصیتها لحن خودشان را دارند و بدون معرفی گوینده هم می‌توانیم بفهمیم چه کسی این حرف را می‌زند.

۸. تم و پیام
رمان هدف مشخصی را دنبال می‌کند. نویسنده به خوبی از پس تم سنتی احتماعی بر می‌آید و می‌تواند پیام خود را در نشان دادن نقش تصمیم در یک جامعه سنتی، به مخاطب برساند.

ارکان پایانی نقد

۱. ایرادات نگارشی
لحن گاهی از دست نویسنده خارج می‌شود، مثلا دیالوگها گاهی ادبی می‌شوند یا مونولوگ ها محاوره ای. با یک ویرایش تمیز، مشکل حل می‌شود. من ایراد مهارتی در کار نمی‌بینم و فقط بی دقتی است.
گاها غلط املایی هم دیده می‌شود که باید ویرایش شود.

۲. جمع‌بندی منتقد
خاکریز شیشه‌ای رمانی است که ارزش خواندن دارد، به شرط این که این فضا را به سمت اتفاقات بیشتر، تصمیم های بیشتر و شخصیت های پویا تر و خاکستری تر ببرد.

۳. توصیه‌های نهایی برای نویسنده
روی این رمان برای مهارت خودتان سرمایه‌گذاری کنید. یک جلد جدید بسازید، ایرادات نگارشی را ویرایش کنید و مطمئن شوید برای ادامه راه رمان نقشه درستی دارید.

موفق و مانا باشید.
 
کی این تاپیک رو خونده (کل خوانندگان: 2)
عقب
بالا پایین