نتایح جستجو

  1. م

    شعر اشعار امیرهوشنگ ابتهاج

    در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است وقتی همه‌ بودن ما جز هوسی نیست…
  2. م

    شعر اشعار امیرهوشنگ ابتهاج

    شاهد سرمدی تویی وین دل سالخوردِ من عشق هزار ساله را بر تو گواه می‌‌کند... .
  3. م

    شعر اشعار امیرهوشنگ ابتهاج

    رندان نبریدند دل از دست درازی تا زلف تو را این همه کوتاه ندیدند.
  4. م

    دلنوشته عباس معروفی | انجمن کافه نویسندگان

    تو ليلي نيستي من اما مجنون حرف هات مي‌شوم ديوانه ي دست‌هات مبهوت خنده‌هات گل قشنگم شيرين نيستي ولي من صخره هاي شب را آنقدر مي تراشم تا خورشيدم طلوع کند و تو در آغوشم بخندي.
  5. م

    دلنوشته عباس معروفی | انجمن کافه نویسندگان

    شعرهاي من چشم دارند حتي چشم هاي شعرم را که مي بندم تو بر کلماتم راه مي افتي و مي رقصي خواب هم که باشم صداي تق تق کفش هات در سرسراي خوابم مي پيچد کور که نيستم گل قشنگم آمدنت را تماشا مي کنم و اين لبخند براي توست!
  6. م

    دلنوشته عباس معروفی | انجمن کافه نویسندگان

    مگر نمي‌گويند که هر آدمي يک بار عاشق مي‌شود ؟ پس چرا هر صبح که چشم‌هات را باز مي‌کني دل مي‌بازم باز ؟ چرا هربار که از کنارم مي‌گذري نفست مي‌کشم باز ؟ چرا هربار که مي‌خندي در آغوشت در به در مي‌شوم باز ؟ چرا هر بار که تنت را کشف مي‌کنم تکه‌هاي لباسم بال درمي‌آورند باز ؟ گل قشنگم براي ستايش تو بهشت...
  7. م

    [ حرف حساب ]

    بیچاره چوب کبریت کوچک؛ آتش از سرش شروع شد ولی بر جانش افتاد… . فکرت را مراقب باش.
  8. م

    اتمام یافته دلنوشته عنانِ دل| ترمـه کاربر انجمن کافه نویسندگان

    این روزها در خلسه‌ای از جنسِ سکوتم شاید این به محک زدن تو برمی‌گردد! آخر می‌دانی هر وقت که دلم بغض کرد، تو را نشاندم و از تناقضات روحی مختلفم برایت داستان سرایی کردم؛ اما حالا حس می‌کنم توان حرف زدن ندارم؛ جمله بندی‌هایم پوچ و مبهم‌اند اصلاً زبانم گیر می‌کند، طوری که برای حرف‌های روزمره هم گاهی...
  9. م

    شعر «اشعـار فرامرز عرب عامری»

    وقتی که دلتنگم خیابان‌ها چه کوتاهند تنها به این خوشم شب یلدا که می‌رسد. - فرامرز عرب عامری?
  10. م

    شعر [ انجمن شاعران مرده ]

    سر هر جاده منم ، چشم به راهی که تویی شب و روزم شده چشمان سیاهی که تویی بنــدبازی وســـط معــــــرکه ام ، وای اگــــر روی دوشـم بنشیند پر کاهی که تویــی ! زیر پایم پلی از موست ، ولــی زل زده ام بین چشمان تماشا به نگاهـی که تویــی کور کرده ست مرا عشــــق و سر راهـم باز باز کرده ست دهان حلقه ی چاهی...
  11. م

    شعر [ انجمن شاعران مرده ]

    ﺗﻮ ﻣﻌﺮﻭﻓﯽ ﺑﻪ ﻣﺨﻠﻮﻗﯽ ﮐﻪ ﺩﻝ ﺑﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺵ ﻣﻨﻢ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺍﺳﺖ , ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺑﻨﺪﺵ ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﺻﻼ ﺍﺯ ﻣﻨﯽ _ ﺟﺎﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﯿﺰ _ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻐﻀﺶ ﺩﺭ ﮔﻠﻮﺑﻨﺪﺵ ﺑﺪﻭﻥ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﻌﺮﻡ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺒﯿﻪ ﺭﺷﺘﻪ ﯼ ﺍﻟﺒﺮﺯ ﺑﯽ ﮐﻮﻩ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪﺵ ﺑﯿﺎ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﻭﺩ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﻦ ﺩﻟﺨﻮﺷﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ...
  12. م

    همگانی [ ختم صلوات روزانه ]

    اَلـلّـهُـمََّ صَـلِّ عـَلـي مُـحَـمَّـد وَ آل مُـحـَمَّـد و عَجِّل فَرَجَهُم اَلـلّـهُـمََّ صَـلِّ عـَلـي مُـحَـمَّـد وَ آل مُـحـَمَّـد و عَجِّل فَرَجَهُم اَلـلّـهُـمََّ صَـلِّ عـَلـي مُـحَـمَّـد وَ آل مُـحـَمَّـد و عَجِّل فَرَجَهُم اَلـلّـهُـمََّ صَـلِّ عـَلـي مُـحَـمَّـد وَ آل مُـحـَمَّـد و...
  13. م

    دلنوشته [ رضا پورشریف ]

    تو زیباترین دخترِ دنیا هستی . تویی که یاد گرفته ای روی پای خودت بمانی ، تویی که میتوانی حقِ خودت را بگیری ، تویی که به خودت اعتماد داری و تویی که باور داری، میتوانی هر کاری را که بخواهی، انجام بدهی . تو چقدر زیباتر میشوی، آن لحظه هایی که میکوشی چیزهای جدید بیاموزی . چقدر جذابتر میشوی، وقتی برای...
  14. م

    دلنوشته [ رضا پورشریف ]

    روبرو رو نگاه کن. میبینی ؟ اون منم همونی که نقابِ گای فاکس روی صورتش داره، همونی که کله ش پُره از کافکا. بازم نشناختی؟ همه گای فاکس زدن؟ خُب من اون جلویی هستم! همونی که رُخِ لاتی داره و یه لبخند ژکوند هم گوشه لبش نشسته. باز پی نبردی که کدوم منم اینطوری نمیشه! باید بیای جلوتر! شاید بتونی از...
  15. م

    دلنوشته [ رضا پورشریف ]

    کمی تحمل کن . این آبستن دارد برایت تمام می شود و من در پس ِ چند فریاد دیگر متولد خواهم شد . از رشک این قابله ی یائسه میترسم . چندیست که بر منِ وَرم کرده در تو بُخل دارد . دست ِ سرد و زُمختش، گردنِ نازکم را خواهد شکست . تو باید فریاد بزنی، تا مباد، دست این بخیل مرا لم*س کند و من باید از پس ِ فریاد...
  16. م

    همگانی [ایـسـتـگـاه نِـــویـسَـنـدِگـی] ✍️

    ولی می‌دانی؟! برای من عنان از کف داده‌موهایش و طعم عسل چشمانش از نهر‌های الماس‌گون بهشت هم بهتر است... . اولین نوشته؛ سپتامبر 2018
  17. م

    به فرزندانت چه کتابی رو هدیه میدی؟

    به دخترم: دختر انار به پسرم: موبی دیک
  18. م

    شعر «اشعـار فرامرز عرب عامری»

    آغو*ش تو برای زمستان من بس است من زیر بار هیچ بهاری نمی روم... . - فرامرز عرب عامری
عقب
بالا پایین