پس از غوغای طوفان، سکونی مسموم بر جان چیره شد که از سنخ خاموشی گور بود.
پلکهای روان به سنگینی گراییدند و اندیشه، همچون شمع نیمسوخته در خویش فرو نشست.
نه خوابی شیرین بود و نه بیداری هوشیار؛ که میانراهی هولناک بود، جایی که هر نفس به آهی کشدار تبدیل میشد و هر تپش قلب، آوای محتضری خاموش را...
در ژرفنای سینه، طوفانی خاموش میغرید؛ طوفانی بیآسمان و بیزمین که هیچ ساحلی برای آرامش نمیشناخت. اندیشهها، چونان ماران سر به هم ساییده، در تاریکی به جان یکدیگر افتاده بودند و هر دم نیشی تازه بر روان مینشاندند.
هیچ صوتی از بیرون توان خاموش کردن این غوغا نداشت؛ چرا که آشوب، از مغاک درون زاده...
دیگر مرزی میان بیداری و خواب برجا نمانده بود؛ هر لحظه چون نقابی بر نقاب دیگر میافتاد و جهان در هزار توی سایهها گم میشد.
گامها بر زمینی نهاده میشد که هر آن فرو میرفت و هر نگاهی به دیواری میخورد که در دم به غبار میپاشید.
وهم، زنجیری نامرئی شد که روان را در گردابی بیقرار فرو میبرد؛ زنجیری...
چهره در آیینه، غریبهای بینام گشته بود؛ خطوط محو و درهم، همچون نقشی بر آب که هر دم از هم میگسیخت.
نام، دیگر معنایی نداشت؛ واژهای بیصاحب بود که بر زبانها میگشت اما در جان، طنین نمییافت.
خاطرات، همانند اشباح بیچهره از پس پردهای غبارآلود میگذشتند بیآنکه به خود تعلقی داشته باشند.
روح در...
°•● به نام خالق شکوفههای شعرِ زندگی .•●
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب «انجمن کافه نویسندگان» برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوهی تایپ آثار ادبی در«انجمن کافه نویسندگان» با دقت مطالعه کنید.
| قوانین تایپ داستانک |
شما میتوانید پس از 5...
•○°●| به نام خالق واژگان |●°○•°
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
قوانین تایپ دلنوشته
شما میتوانید پس از 10 پست درخواست...
°•○°● بسم الله الرحمن الرحیم ●°○•°
نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب "انجمن کافه نویسندگان" برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم!
پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید.
قوانین بخش نگارش کتاب
شما می توانید پس از ارسال 15...
چرا پسرای انجمن ما فقط اینجورین؟ یه جوری همشون اعتماد بنفس دارن که ول کنی فک میکنن رونالدوان که برای جورجینا انگشتری ۲۰۰ و چند میلیاردی میتونه بخره😂😐
به خودتون بیاین بابا
نه من شاهینم، نه تو طنازی.
ما هیچوقت بازیگرای خوبی نبودیم… .
حتی بلد نیستیم جلوی دوربین نقش عشقهایی رو بازی کنیم که مثلا ابدین.
لبخند مصنوعی و نگاههای تمرینی تو آستین دلمون نداریم.
ما فقط بلدیم وسط آشپزی، قاشق بیفته زمین و هر دو با خنده خم شیم دنبالش.
یا بعد یه دعوای خرکی، تو یواشکی برام چای...
عشق ابدی شبیه یه قم*ار پرزرقوبرقه؛ همه شرط میبندن روی دل هم… .
امروز با یکی، فردا با یکی دیگه و همینقدر ساده و بیرحم پا روی هم میزارن و له میکنن اما من قمارباز خوبی نیستم چون هیچوقت روی چند دل شرط نمیبندم.
من فقط یک برگ دارم و اون تویی.
تو تنها دست برندهی منی؛
حتی اگه همه دنیا بخواد بازی...