نتایح جستجو

  1. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    - پدر و مادرت از... با تردید مکث کرد؛ از این سفر با راننده خبر داشتند؟ جین با احساس گناه سرخ شد و از خودش پرسید که او چه سوءظنی در موردش دارد. امیدوار بود که هاف فکر نکند که او عادت دارد با راننده به چنین سفرهایی برود. با اینکه مردی که کنار او نشسته بود رسماً دشمنش بود، از اینکه ممکن بود او را...
  2. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    اما او نباید به خودش اجازه می‌داد که درباره‌اش این‌طور فکر کند. وظیفه‌اش، وظیفه‌ای مقدس بود: او را به دام بیندازد و نقشه‌های شومش علیه کشورش را خنثی کند. درست همان‌طور که برادر سربازش در فرانسه دوردست انجام می‌داد. هنوز بازوهای هاف او را حمایت می‌کردند که نشست و سعی کرد افکارش را جمع کند و با...
  3. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    همین که پیرمرد سوار موتورسیکلت شد و با شتاب در جاده ناپدید گشت، فردریک از ماشین پیاده شد و به‌سوی جایی رفت که جسد دین بر زمین افتاده بود. بر بالین او خم شد و جراحاتش را وارسی کرد. با صدای بلند و در حالی که به‌خود می‌گفت، زمزمه کرد: - زخم روی سر... شاید شکستگی جمجمه... بازوش هم شکسته. جین با...
  4. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    -درسته… اتوی پیر زیر ل*ب غر زد. - اینجا امن نیست. باید جنازه‌ها رو قایم کنیم، هر دوتاشونو. درسته؟ جنازه‌ها! قلب جین فشرده شد. پس دین کشته شده بود؟ و اون‌ها هم فکر می‌کردن خودش مرده است. با تقلا سعی کرد چشماش رو باز کنه، اما همون لحظه صدای اعتراض فردریک بلند شد. ـ این کار غیرانسانیه! هر دوشون...
  5. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    به‌طور مبهم، همچون پژواکی از فاصله‌ای دور، صداهایی به گوشش رسید. گمان برد که صداها آلمانی‌اند؛ آمیخته به عصبانیت و هیجان. در آغاز، بی‌اعتنا بود؛ ذهنش درگیر این اندیشه بود که تا چه اندازه آسیب دیده است. اندام‌هایش به‌گونه‌ای بی‌حس و جدا از خویش می‌نمودند، گویی به جسم دیگری تعلق داشتند. بیم آن...
  6. ..LADY Dyva..

    در حال ترجمه رمان آپارتمان کناری به ترجمه دیوا لیان

    جاده‌ای خاکی و پرشیب پیش رویشان بود؛ پر از شیارهای عمیق و سنگ‌های لق که حرکت را دشوار می‌کرد. گاه تنها کاری که دین می‌توانست بکند، نگه‌داشتن فرمان و رام کردن ماشین بود، و به ناچار بیشتر بار مراقبت از جاده‌های فرعی بر دوش جین افتاده بود. بیش از دو مایل پیش رفته بودند بی‌آنکه خانه‌ای ببینند یا...
  7. ..LADY Dyva..

    همگانی [ همین الان داری به چی فکر میکنی؟ ]

    هیچی از میکروب شناسی نمیفهمم اصلا حالیم نمیشهWall --- حوصله تایپ کردن ترجمه با یه دست ندارم از یه طرف استرس دارم به موقع تحویل ندم نمیدونم چرا یهو چنتا چنتا قبول کردم --- (s549)_
  8. ..LADY Dyva..

    اطلاعیه درخواست تگ فرعی برای رمان و داستان

    وقت بخیر با درخواست شما موافقت شد نتیجه بزودی اعلام می‌شود
  9. ..LADY Dyva..

    تگ فرعی تگ فرعی | رمان پسر پادشاه، دشمن پادشاهی

    سلام صفحه یک و دو ویرایش کنید متن اصلا انسجام نداره بعد هر نصف جمله چرا رفتین خط بعد سه نقطه باز الکی هست صفحه پنج چرا بعضی کلمات بولد و قرمز کردید؟ باید یکدست باشه تا آخر امروز حتما ویرایش کنید اطلاع بدید @هوروس @marym
  10. ..LADY Dyva..

    تگ فرعی تگ فرعی | رمان آژمان

    به رمان شما تگ «عالی» تعلق گرفت موفق باشید موردی دیده نشد
عقب
بالا پایین