غزل شماره ۶۷
انجمن کافه نویسندگان
يا رب اين شمع دل افروز ز کاشانه کيست
جان ما سوخت بپرسيد که جانانه کيست
حاليا خانه برانداز دل و دين من است
تا در آغو*ش که مي خسبد و همخانه کيست
باده لعل لبش کز ل*ب من دور مباد
راح روح که و پيمان ده پيمانه کيست
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو
بازپرسيد خدا را که...