نتایح جستجو

  1. آ

    ○ رمان رو با چه پایانی دوست دارید؟ ○

    از اون‌جایی که روحیه‌ی حساسی دارم و زود ناراحت می‌شم پایان خوش رو ترجیح می‌دم?
  2. آ

    ○ رمان محاوره‌ای یا ادبی؟ چرا؟ ○

    هر دو رو دوست دارم. هر کدوم یجوری قشنگن?
  3. آ

    مشاعره | مشاعره با اسم حیوانات |

    اینطوریه که یکی اسم یه حیوان رو می‌گه و نفر بعدی با حرف آخر اسم حیوانی که نفر قبلی گفته، یه حیوان دیگه میگه
  4. آ

    Aramesh | کارگاه آموزش شعر | انجمن کافه نویسندگان

    ✧تمرین اول✧ بیت شعر: گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی ☆ حاصل عمر آن دم است، باقی ایام رفت بیت با خط عروضی: گر بِ همِ عمر خیش با تُ برارم دمی ☆ حاصل عمران دمست، باقِیِ ایام رفت تقطیع بیت: گـــَر / بِ / هَ / مِ / عُمرِ / خیش / با / تُ/ بَ / را / رَم / دَ /می ☆ حا / صِ / لِ / عُم / ران / دَ /...
  5. آ

    رمان ترجمه رمان آزمون عروسی| Aramesh

    ده سال قبل سن خوزه، کالیفرنیا قرار بود کای گریه کند. او می دانست که قرار است گریه کند. در واقع همه می‌دانستند. اما چشمه‌ی اشک او خشک شده بود. اگر اشک‌ در چشمانش نیش می زد، به دلیل مه زدگی شدید اتاق پذیرایی سالن تشییع جنازه بود. غمگین بود؟ گمان می‌کرد غمگین است. اما او واقعا باید اندوهگین می‌بود...
  6. آ

    مناسبت دوهـزار دل در کنـارِ هـم • قـدردانـی از مدیـرانِ انجـمن

    شاید الان که دارم تبریک می‌گم بهم بخندین که چه دیر! ولی بخدا اطلاعیه‌ش برام نیومده بود?! حتی چند بار تگ شده بودم و نفهمیده بودم??‍♀️? چرااااا??؟ ایشالله صد هزارتایی شدنمون? ولی خدایی خیلی دیره?
  7. آ

    نقد کاربر نقد رمان مرا از یاد نبر | نرجس شهبازی

    سلام نرجس جان? واقعیتش من تو رمان خیلی سخت پسندم ولی از رمانت خوشم اومد? از اینکه اولش گنگ بود و کم کم شخصیت‌ها معرفی شدن و هم زبان نوشته شدن رمان، مثل برخی از رمان‌هایی که ادبی می‌نویسن ولی به دل نمی‌شینه نبود! آدم رو در خودش غرق می‌کرد? کلا بگم قشنگ بود و البته دو سه جا از حواس پرتی حروف "را"...
  8. آ

    معنی اسمتو بگو

    اسمم آرامه? یعنی آروم، یواش، آهسته، با آرامش معنی عربی‌ش هم که یه مدتیه کشفش کردم میشه "آهوی سفید"??
  9. آ

    فرشته زمینی من!

    مبـارکه و مبـــــارکـــــــه??
  10. آ

    رمان ترجمه رمان آزمون عروسی| Aramesh

    تند و تند، پاهایش را تکان می‌داد. حتی نگاه‌های مردم نیز نمی‌تواست مانع این کارش شود. یک نگاه به ساعتش، نشان داد که این ساعت‌های نحس ادامه‌دارند. او می‌خواست سر و صدا متوقف شود. دلش می‌خواست تصور کند که در تابوت می‌خزد و درب آن را می بندد تا صداها را نشنود؛ اما آن‌گونه در یک فضای تنگ با یک جسد...
  11. آ

    دَصت‌پاچِحِ بَدبَخت :")

    آتی اولا که تولدت مبارک? دوما که یه هفته‌س یه چیزی واست اماده کرده بوداهِه که قرار بوداهِه جدا برات بفرستاهِه نه ایجاهاهِه? فرض کن هندی بود
  12. آ

    روز معلم مبارک

    @نازلی @G.I.S.O.W و مامان و بابای خوبم، روزتون مبارک?
  13. آ

    رمان ترجمه رمان آزمون عروسی| Aramesh

    در حالی که پاهایش گویی به زمین چسبیده بودند، رفتن آن‌ها را تماشا کرد. احساس می‌کرد در حال سقوط به سمت پایین است. از زمانی که معلم مدرسه‌ی ابتدایی‌اش اصرار داشت والدینش او را نزد روانشناس ببرند، می‌دانست که او با بقیه متفاوت است؛ با این حال، اکثریت اعضای خانواده‌اش گفتند که او فقط "کمی عجیب است"...
  14. آ

    تولدت مبارک چشم عسلی

    تولـــــد تولــــد تولـــــدتــــ? مبــــارکـــ?
  15. آ

    تولدت مبارکا تک شاخ من

    تــــــولــــــدتـــــــــ? مبـــــــارکــــــــ?
عقب
بالا پایین