با هول خاصی دوباره فریاد زد، صدایش از شدت خشم و ترس میلرزید.
- چی داری میگی مامان؟ دیوونه شدی؟ بهم دروغ نگو!
- دروغ نیست، میگم زدمش به اسم دنیا! میدونستم دوباره پیدات میشه. دادم ماهور کاغذبازیاش رو حل کرد.
با خشم و از تهدل غرید:
- مامان!
و انگار واقعاً لحظهای عقلش را از دست داد که دستش به...