نتایح جستجو

  1. Noghre

    در حال تایپ امپراطوری شکوفه‌های گلابی | فاطمه‌معصومه ابراهیمی

    به نام خالق شکوفه‌های شعرِ زندگی .•● نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب «انجمن کافه نویسندگان» برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه‌ی تایپ آثار ادبی در«انجمن کافه نویسندگان» با دقت مطالعه کنید. | قوانین تایپ داستانک | شما می‌توانید پس...
  2. Noghre

    اطلاعیه اعلام اتمام آثار ادبی | تالار ادبیات

    باسلام اثر شما به منظور ویرایش به بخش مربوطه منتقل شده، موفق باشید.
  3. Noghre

    اطلاعیه اعلام اتمام آثار ادبی | تالار ادبیات

    باسلام اثر شما به منظور ویرایش به بخش مربوطه منتقل شده، موفق باشید.
  4. Noghre

    اطلاعیه اعلام نتایج تگ دهی | تالار ادبیات

    « به نام یزدان پاک🌱» • • • تگ «شاخص» به دلنوشته‌ی به‌ نام نداشتنت تعلق گرفت. موفق و پیروز. @FARNIA
  5. Noghre

    چالش [چالش نویسندگی]6

    در آغوشش، دنبال ذره‌ای گرما بود اما… فقط دیواره‌یِ سرد و آشنایِ تنهایی‌‌ش، او را لمس ‌می‌کرد. دست‌هایش فقط، نقش پوشاندن زخم‌های قدیمی‌ را بلد بودند و آن‌چه که به دست آورده بود، فقط انعکاسِ سردیِ تنهایی خودش بود.
  6. Noghre

    اطلاعیه | درخواست نقد دلنوشته |

    سلام درخواست نقد موضوع 'دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره' https://forum.cafewriters.xyz/threads/43140/
  7. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۶ •°• ما دیگر نمی‌گوییم «انسانم آرزوست». ما تنها در پیِ پناهگاهی هستیم که از شرِ شباهت به خودمان، در امان بمانیم. گویی هرکدام از ما در جزیره‌ای دورافتاده‌ایم که آب‌های تنهایی، هر روز ساحل امیدش را بیشتر می‌بلعند. چه تلخ است این اجبار به زیستن در میان تندیس‌هایی که قلبشان از سنگ و لبخندشان از...
  8. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۵ •°• انسانیت قصیده‌ای بود که نیمه‌کاره رها شد. بیتی که هرگز به قافیه‌ی خود نرسید و اکنون در دهلیز‌های‌ خاموش تاریخ، تنها پژواکی دردناک است. شاید دور شدن ما از انسانیت دوری از حقیقت نبود؛ بلکه بخاطر این بود که ما، در یک قدمیِ حقیقت ایستاده بودیم، اما قدرت تعقل‌مان از کار افتاده بود. ما...
  9. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۴ •°• نقاب‌هایی رنگین، انسان‌هایی با هزاران رنگ که بین انتخاب چهره‌ای جدید، روبروی آینه می‌ایستند. هرروز فکر می‌کنند کدام نقاب را انتخاب کند و هرروز، بین انتخاب کدام «من» ایستاده‌اند. کدام نقاب، خود واقعیِ انسان را نشان می‌دهد؟ اما درواقع این انتخاب برای نشان دادن واقعیت نیست. فقط تکرار همان...
  10. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۳ •°• سقوط ما نه با فریادی مهیب، بلکه با هزاران زمزمه‌یِ رضایت آغاز شد. با لبخندی که به تباهی زدیم و آن را «عقلانیت» نامیدیم. ما سال‌هاست که مرده‌ایم، البته نه در گور! بلکه در آینده‌ها مرده‌ایم. آن‌جا که تصویرمان، شبحی‌ست. تلاش میکند نقش زنده‌ها را بازی کند و هر شب، با افتادن نقابش به همان...
  11. Noghre

    در حال تایپ مرثیه بی‌مزار | اثر ریپر

    •○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•° ‌ نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌‌ ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. ‌‌ قوانین تایپ دلنوشته ‌ شما می‌توانید پس از 10 پست...
  12. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته اطلسِ زوال | اثر ریپِر

    •○°●‌| به نام خالق واژگان ‌|●°○•° ‌ نویسندگان گرامی صمیمانه از انتخاب انجمن کافه نویسندگان برای ارائه آثار ارزشمندتان متشکریم! ‌‌ ‌ پیش از شروع تایپ آثار ادبی خود، قوانین و نحوه ی تایپ آثار ادبی در"انجمن کافه نویسندگان" با دقت مطالعه کنید. ‌‌ قوانین تایپ دلنوشته ‌ شما می‌توانید پس از 10 پست...
  13. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۲ •°• اصلا خود انسان چه معنی‌ای داشت که انسانیت، صفتش بود؟ چیزی به اسم انسانیت در این دنیا وجود داشت؟ هیچ‌کس خوب نبود، هیچ‌کس مهربان نبود، هیچ‌کس راست‌گو نبود، هیچ‌کس عاشقی دلسوز نبود و در آخر، دنیا با دوز و کلک و دروغ به پایان می‌رسد. چرا که انسانیت را، خود انسان با دست‌های خودش خاک کرده است.
  14. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۱ •°• اما تلخ‌ترینِ حقیقت، این نیست! تلخ‌ترین بخش ماجرا لحظه‌ای است که می‌فهمی دیگر حتی، برای نجات خودت هم دیر شده. وقتی می‌بینی انسانیت فقط نمرده و سال‌هاست که زیر پاهایمان آهسته، آرام و بی‌صدا خاک می‌شود.
  15. Noghre

    در حال تایپ دلنوشته سوگنامه‌ای سقوط انسانیت | نقره

    ۱۰ •°• شاید برای همین است که هرکس از کنارمان عبور می‌کند چیزی از ما را، با خود می‌برد. تکه‌ای از امید، تکه‌ای از اعتماد، تکه‌ای از عشق... و در آخر، چیزی جز پوسته‌ای از دروغ، برای ما باقی نمی‌ماند.
  16. Noghre

    نظارت همراه رمان پادزهر مهلک | ناظر Noghre

    کدوم قسمت ناقصه عزیزم؟
  17. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    دسترسی ویرایش برای شما رو ندارم خودتون این سه پارت رو ویرایش کنید.
  18. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    مرد خوش‌چهره است، این اولین چیزی است که توی ذوقم می‌زندنقطه)به خوش چهره‌ها اعتماد ندارم. زیبایی همیشه فریبنده است و کسانی که به این قضیه واقف باشند خوب از آن استفاده می‌کنند. خوش‌چهره‌ها همیشه قصد فریب دارند. به دنبالش وارد همان غذاخوری‌ای می‌شوم که چند دقیقه قبل ترک کرده بودم. اسبم را به تیرک...
  19. Noghre

    نظارت همراه رمان مورلین | ناظر: Noghre

    فصل سوم: مورلین +اول شخص: آگرین+ سال‌ها بعد غذاخوری شلوغ است، اما پر سر و صدا نیست. فقط مرد گیجی که دارد بلوف می‌زند و زنی که پول گرفته تا به حرف‌هایش گوش کند و لبخند ملیح و تحسین‌آمیزی بزند. سر و صدای اصلی در سر من است، که امروز در ساکت‌ کردنش تا حدودی موفق بوده‌ام. آخرین تکه گوشت را در دهانم...
عقب
بالا پایین