فصل دوم: تولد
+سوم شخص+
زن پیرتر روی گور قدم برمیدارد و با پایش خاک را صاف میکند. بیفایده است؛ گور دستهجمعی مثل جای یک سوختگی وسیع و چندشآور در زمین جنگل جا خوش کرده. خاک، مرطوب، تیره و بیگیاه است. زن پیرتر میگوید:
- یه کم طول میکشه تا همهشون بمیرن. باید صبر کنیم.
انگار نه انگار که...