نتایح جستجو

  1. (SINA)

    شعر اشعار اورهان ولی | شاعر ترکیه‌ای

    اگر گریه کنم آیا شما می‌توانید صدای مرا از میانِ مصراع‌های من بشنوید؟ اشکِ چشم‌های مرا آیا با دست‌های‌تان می‌توانید لم*س کنید؟ پیش از آن‌که به این درد مبتلا شوم نمی‌دانستم که ترانه‌های تو این‌همه زیبا ولی کلمه‌ها این‌همه بی‌کفایت‌اند جایی هست – می‌شناسم – که امکانِ گفتنِ هر چیزی وجود دارد به...
  2. (SINA)

    نقد کاربر نقد رمان داج | سینا صیقلی

    نام اثر: داج نویسنده: سینا صیقلی ژانر: جنایی، تراژدی خلاصه: قتل کابوس همیشگی انسان‌هاست؛ اما اگر این کابوس ناخواسته و از روی یک لحظه بی‌احتیاطی اتفاق بی‌افتد چه؟! جنایتی آغاز می‌شود که نمی‌توان آن را اصلاح کرد. یک زندگی نابود می‌شود و در عوض روحی اسیر می‌گردد. دست‌هایش به خون آلوده می‌شود، اما...
  3. (SINA)

    شعر اشعار احمد ارهان | شاعر ترکیه‌ای

    این درخت پیر برای شعر شدن سال ها منتظر ماند هیچ کس او را نفهمید حتی وقتی رهگذری را می دید با تکانی ملایم خود را خسته نکرد ای درختِ بی برگِ غبارگرفته ایستاده بر کرانه ی جاده حالا دیگر یک شعری تنها یک درخت نیستی!
  4. (SINA)

    شعر اشعار آفاناسی فیت | شاعر روس

    تاجِ گُلِ باشکوهت عطرافشان و خُرم است از گُل‌های تاجت رایحه‌ جاری‌ست و جعد گیسوانت از غرور عاری‌ست تاجِ گُلِ باشکوهت عطرافشان و خُرم است. تاجِ گُلِ باشکوهت عطرافشان و خُرم است. و چشمانِ رعدت نیروی کُشنده‌ای نهُ باورم نیست که عاشق نبوده‌ای تاجِ گُلِ باشکوهت عطرافشان و خُرم است. تاجِ گُلِ...
  5. (SINA)

    شعر اشعار توماس ترانسترومر | شاعر سوئدی

    چراغ را خاموش می کنند و حباب سپیدش لحظه ای سوسو می‌زند پیش ازآنکه چون قرصی در لیوان ِ تاریکی حل شود بعد پرواز می‌کنند دیوارهای هتل به تاریکی ِآسمان پرتاب می‌شوند . جزرو مد عشق فرونشسته و می‌خوابند اما پنهان‌ترین فکرهایشان همدیگر را می‌یابند مثل دو رنگ که روی برگی خیس درنقاشی کودک دبستانی به هم...
  6. (SINA)

    شعر اشعار سهام الشعشاع | شاعر عرب

    دراین شب سیاه کسی مرا درآغوش نمی‌گیرد همه به من پشت کرده‌اند صندلی های اتاق تابلوهای روی دیوار حتی چشم‌های تو هم درون این قاب همه به من پشت کرده‌اند و خودشان را پنهان می‌کنند کنار تو ماندن ماندن در تاریکی ست وقتی چشمانم هیچ نمی‌بیند اینجا هستی نیست همه اش نابودی ست
  7. (SINA)

    شعر اشعار مرام المصری | شاعر عرب

    چشم‌هایی هستند که نور را نمی‌بینند خاطراتی، که به یاد نمی‌آیند لبخندهایی که لذتی نمی‌بخشند اشک‌هایی که دردی را نمی‌شویند! کلماتی، چون سیلی و احساساتی، که هستند… روحی هست که هیچ چیز تسلایش نمی‌بخشد.
  8. (SINA)

    شعر اشعار لویی آراگون | شاعر فرانسوی

    در کنار هم خواهیم آرمید خواه یک‌شنبه باشد، یا دوشنبه شب باشد یا بام‌داد، نیمه‌شب یا نیم‌روز دل‌داده‌گی، مثل همه‌ی دل‌داده‌گی‌هاست این را به تو گفته بودم در کنار هم خواهیم آرمید دیروز چونین بود فردا نیز چونان خواهد بود تنها چشم در راه تو هستم قلب‌ام را به دستان‌ات سپردم که با قلب‌ات، هماهنگ...
  9. (SINA)

    شعر اشعار اندره آدی | شاعر مجارستانی

    نور بر چهره‌ام می‌تابد، و در حیرانی من سکوت چرخ می‌زند و بالا می‌گیرد. بیدار ساخته ام پاریس را به ضربه‌ای، و بر سرم پرتو می‌افشاند صبحدم. فاتحی هوشیارم من چشم‌براه‌ خورشید تا بشکوفد طلایی‌رنگ. و در شکوه سپیده‌دم ایستاده‌ام تنها در هاله‌ای غرورآگین. پای‌کار خورشیدم من آنکه بیدارباش و...
  10. (SINA)

    شعر اشعار اکتاویو پاز | شاعر مکزیکی

    بیدی از بلور، سپیداری از آب، فواره‌ای بلند که باد کمانی‌اش می‌کند، درختی رقصان اما ریشه در اعماق، بستر رودی که می‌پیچد، پیش می‌رود، روی خویش خم می‌شود، دور می‌زند و همیشه در راه است: کوره‌راه خاموش ستارگان یا بهارانی که بی‌شتاب گذشتند، آبی در پشتِ جفتی پلکِ بسته که تمام شب رسالت را می‌جوشد،...
  11. (SINA)

    شعر اشعار سوفیا اندرسون | شاعر پرتغالی

    باغ هایی هستند در تصرف نور ماه که چون چنگ و عود در سکوت می لرزند عشقت را میان انگشتانت محافظت کن در باغچه ی آوریل جایی که تو نفس می‌کشی زندگی نمی آید دست‌های تو موفق نمی‌شود عطوفت دیگران را چون گلی بچیند چون گل‌هایی لرزان در باد آه اگر تن تو از جنس ماه بود اگر تو این باغچه‌ی پر از گرد و غبار...
  12. (SINA)

    شعر اشعار میروسلاو هولوب | شاعر اهل جمهوری چک

    این، یه پسره این، یه دختره پسره یه سگ داره دختره یه گربه سگه چه رنگیه؟ گربه هه چی؟ پسره و دختره توپ‌بازی می کنند توپ‌به کجا داره قِل می خوره؟ پسره کجا دفن شده دختره کجا دفن شده؟ بخوان و ترجمه کن به هر سکوتی و هر زبانی تو، خود، کجا دفن شده ای؟
  13. (SINA)

    شعر اشعار کنستانتین کاوافی | شاعر یونانی

    روشن و تابناک در برابرت ایستاده اند روزهایی که پیش ِرو داری روشن و تابناک چون ردیفی از شمع های زریّن ِسوزان و روزهایی که پساپشت نهاده ای شمع های تاریکی هستند، تا به آخر سوخته از آنها که نزدیکترند هنوز دود برمی خیزد شمع های سرد، ذوب شده، خمیده
  14. (SINA)

    شعر اشعار خوزه آنخل بالنته | شاعر اسپانیایی

    کنارم بودی، نزدیک‌تر به من از همه حس‌هایم. سخنِ عشق از درون‌ات بود، نورانی. کلماتِ نابِ عشق به زبان نمی‌آیند. سرت به جانبِ من بود آرام، آن موهای بلندت و کمرِ شاداب‌ات. از قلبِ عشق سخن می‌رانی، نورانی، در بعدازظهرِ خاکستری یک روز. جوانی و کلمات‌ام چیزی جز خاطره‌ی صدای‌ات و تن‌ات نیست، و این تصویر...
  15. (SINA)

    شعر گئورگ تراکل | شاعر اتریشی

    مادر نوزاد را برد در ماهِ سپید، در سایه ی درختِ گردو و انگورِ کهن، مس*ت از نرمیِ خشخاش و ناله ی چکاوک؛ و خاموش چهره ای ریشو خم شد بر او از سرِ دلسوزی آرام در تاریکیِ پنجره؛ و خرت و پرتهای کهنه ی پدران تباه می شد؛ عشق و ʼخیالپردازیِ پاییزیʻ. پس تاریک [شد] روزِ سال، کودکیِ غمبار، که پسرک آرام...
  16. (SINA)

    شعر اشعار ریموند کارور | شاعر آمریکایی

    آن روز، هر جا که می‌رفت از گذشته‌اش می‌گذشت پرت می‌شد توی تلّی از خاطرات به پنجره‌هایی نگاه کرد که دیگر مال او نبود. کار، فقر، بی‌پولی. آن روزها، با آرزوهاشان می‌زیستند، مصمم و راسخ، چیزی جلودارشان نبود. هیچ‌چیز حتی برای مدتی طولانی. در اتاقِ مهمان‌سرا، آن شب، در ساعات نخستین صبح، پرده را...
  17. (SINA)

    شعر اشعار خورخه لوئیس بورخس | شاعر آرژانتینی

    عشق همین است. یا پنهان خواهم شد یا خواهم گریخت. دیوارهای زندانش قد می کشند، همچو رویایی مخوف. نقاب دلفریبش عوض شده، اما مثل همیشه یگانه است. حال طلسم ها به چه کارم می آید: مطالعه حروف، دانشوری موهوم، کارآموزی زبانی که شمالی های سرسخت برای دریا و شمشیرشان می خواندند، صفای دوستی، سالن های...
  18. (SINA)

    شعر اشعار ارنستو ساباتو | شاعر آرژانتینی

    حتی اگر هرگز بار دیگر تو را نبینم احتیاج دارم بدانم جایی در این شهر کثیف ترسناک در گوشه ای از این جهنم سیاه تو هستی و مرا دوست داری
  19. (SINA)

    شعر اشعار تورگوت اویار | شاعر ترکیه‌ای

    اینکه به تو پشت کرده و می‌روم برای دیدن روزهای بهتر نیست برای ندیدن روزهایی است که شاید از این هم بدتر باشند
  20. (SINA)

    نقد کاربر رمان سایه‌های مرده | سینا صیقلی

    نام اثر: سایه‌های مرده نویسنده: سینا صیقلی ژانر: ترسناک، تراژدی، علمی–تخیلی، عاشقانه خلاصه: با آشکار شدن هویت موجوداتی ترسناک و جان دادن به افسانه‌ی قدیمی، جهان به انحطاط و تاریکی فرو می‌رود. حال کسانی هستند که باید با موجوداتی مقابله کنند که قدرتی فراتر از انسان دارند و به هیچ طریقی آن‌ها را...
عقب
بالا پایین