با چشمهایی بیرمق
با سینهای افروخته
گشتم به دنبال خودم
در خانههایی سوخته
درهای بسته رو به من
با هیچ رمزی وا نشد
آن من که از من داشتم
در هیچجا پیدا نشد
گم کرده بودم ماه را
آن خانهی دلخواه را
حتی مسیر راه را
تا اینکه تو پیدا شدی
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر ل*ب ترانه یی ست
تا کمترین سرود ، بوسه باشد.
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
@همه